با یک کارمند غیر مسئول چه کنیم؟

تصویری: با یک کارمند غیر مسئول چه کنیم؟

تصویری: با یک کارمند غیر مسئول چه کنیم؟
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
با یک کارمند غیر مسئول چه کنیم؟
با یک کارمند غیر مسئول چه کنیم؟
Anonim

اغلب یک مدیر با این واقعیت روبرو می شود که کارکنانش سعی می کنند مسئولیت را کنار بگذارند و بار وظایف حل نشده را به دوش رئیس یا همکار خود بیندازند. اگر اکثریت چنین افرادی در کارکنان خود کار می کنند ، این یک ضربه ملموس به تجارت است. چرا این اتفاق می افتد و برای درک اینکه آیا کارمند شما بی مسئولیت است ، می توانید از قبل در مصاحبه صحبت کنید.

ابتدا باید بفهمید که آیا کارمند تحت تأثیر ترس است یا این یک ویژگی شخصیتی است. دو نوع انسان وجود دارد: افرادی هستند که واقعاً از مسئولیت می ترسند و از آن فرار می کنند ، و افرادی هستند که به سادگی تمایلی به پذیرش تغییرات ندارند ، آنها محافظه کار هستند. شایان ذکر است که کارمند متعلق به چه قسمتی است.

این را می توان در مصاحبه آشکار کرد و از کاندیدا س certainالات خاصی پرسید. فوراً نپرسید که آیا او مسئول است یا نه. بهتر است به صورت دوراهی بروید و چند سوال از دسته بپرسید: "فلان کار به شما محول شد ، چگونه آن را حل کردید؟" ، "برای خلاص شدن از این وضعیت چه کردید؟""

همچنین ، در این مورد ، ابزار مربیان و روانشناسان به نام DISC کار بسیار خوبی در تشخیص شخصیت انجام می دهد - این یک ابزار برای ارزیابی جلوه های رفتاری است. این نشان می دهد که چگونه یک شخص هنگام تصمیم گیری رفتار می کند ، چگونه بر افراد تأثیر می گذارد ، چگونه در برابر تغییرات واکنش نشان می دهد ، آیا از قوانین و هنجارها پیروی می کند. در مورد ما ، ارزیابی در مقیاس S (ثبات) انجام می شود. این نشان می دهد که چگونه یک فرد به تغییر واکنش نشان می دهد. به عنوان مثال ، افراد محافظه کار ، با گذر از این سیستم تشخیص شخصیت ، می آموزند که ویژگی شخصیتی فوق الذکر ترس نیست ، بلکه تمایل به ثبات است. آنها با کلماتی مانند قابلیت پیش بینی ، ثبات ، ثبات مشخص می شوند. آنها به شدت به امنیت نیاز دارند و تمایل دارند آنچه را که دارند حفظ کنند. این تیپ شخصیتی آنهاست.

مکالمات شخصی نیز به همان خوبی کار می کند. اگر می بینید که یک کارمند می خواهد چیزی را تغییر دهد ، قبل از هر چیز باید به او توضیح داد که تغییرات جزء لاینفک کار او هستند ، به طور کلی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی است. این قانون نظم جهانی است که نمی توانید با آن بحث کنید. او باید این واقعیت را بپذیرد. علاوه بر این ، شما هنوز هم می توانید توصیه کنید که او همه جوانب مثبت و منفی تغییرات را بنویسد ، به همه معایب تغییرات توجه کند. اگر نقاط ضعف زیادی وجود داشته باشد ، ارزش آن را دارد که این موضوع را با همکاران یا مدیریت در میان بگذارید ، از آنها مشاوره یا کمک بخواهید. به این معنا که ببینیم چگونه یک کارمند می تواند این معایب را به مزیت تبدیل کند یا چه کسی می تواند در این زمینه به او کمک کند.

گاهی اوقات ترس از مسئولیت های غیر ضروری به این دلیل است که فرد از افکار عمومی می ترسد ، به همین دلیل ، شخص واقعاً نمی خواهد از خشونت خارج شود ، چیزی را تغییر دهد و غیره. در اینجا هنوز هم ارزش دارد که با حیله گری از منطقه راحتی خود خارج شوید. از طرف مدیریت: کارهایی را که به انجام آنها عادت ندارد به کارمند بدهید ، کارهای جدید ، به او اجازه دهید تا در حال حاضر به طور مستقل آنها را حل کند. از طرف کارمند ، برای هر وظیفه ناخوشایند انجام شده ، به خود چیزی را تقدیم کنید ، ستایش کنید.

چنین افرادی هنوز تمایل دارند کارهای ناخوشایند را به بعد موکول کنند. سپس می توانید این توصیه را ارائه دهید: اجازه دهید کارمند هفته اول کار خود را با کارهای ناخوشایند شروع کند ، و سپس اجرای آنها باید با تحسین هر دو از طرف مدیریت و خود ستایش و پاداش برای هر کار تکمیل شده دنبال شود.

اگر در مورد نوع اول افرادی صحبت کنیم که در واقع از مسئولیت می ترسند. این بیشتر یک عامل روانی است ، آسیب قبلی. اگر شخصی واقعاً می فهمد که می ترسد و برای تغییرات آماده نیست ، در این مورد تنها یک توصیه وجود دارد. شخص باید به خاطر بسپارد که کدام یک از رویدادها یا موقعیت های گذشته می تواند منجر به چنین نتیجه ای شود ، به ظاهر ترس.و این رویداد را دوباره زنده کنید ، اما از بیرون ، یعنی در آن لحظه از بیرون به آن نگاه کنید و به خودتان نگاه کنید. یک فرد وضعیت را مشاهده می کند و افکار و تصاویری را مدل می کند که چگونه می تواند در آن لحظه به گونه ای متفاوت به نفع خود زندگی کند ، چه کاری می تواند انجام دهد تا هرچه بیشتر مثبت باشد. او باید یک روند مثبت و همان نتیجه را تجسم کند.

در پاسخ به این س whetherال که آیا مدیریت باید با این واقعیت که شخص از مسئولیت پذیری می ترسد مبارزه کند ، این را می گویم - همه چیز به نوع شخصیت بستگی دارد. اگر این نوع شخصیتی است که برای ثبات تلاش می کند ، شاید ارزش آن را نداشته باشد. سپس این سisesال پیش می آید: آیا شرکت به چنین کارمندی نیاز دارد یا بهتر است آن را ترک کنم؟ و اگر شخصی در گذشته در مورد مسئولیت ناموفق استرس داشته است ، مطمئناً ارزش کار روی خود را دارد ، بعلاوه حمایت و کمک رهبری در چنین موضوعی بسیار مفید خواهد بود.

عواقب این نوع افراد یکسان است - احساس عدم تکمیل و فکر "من به نوعی متفاوت هستم" ، در نتیجه استرس و نارضایتی از خود. بنابراین ، بسیار مهم است که "آزمایش" را از قبل انجام دهید و تعیین کنید که چرا کارمند از مسئولیت فرار می کند. او بقیه کارها را به تنهایی انجام می دهد: به نتایج بدست آمده پی می برد ، آنها را بدیهی می داند و خودش به تنهایی تصمیم می گیرد - یا با ترس هایش ، روان تروماها و غیره کار کند یا نفی تغییرات را بپذیرد.

توصیه شده: