بعد از صحبت با مادرم دارم می میرم

فهرست مطالب:

تصویری: بعد از صحبت با مادرم دارم می میرم

تصویری: بعد از صحبت با مادرم دارم می میرم
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
بعد از صحبت با مادرم دارم می میرم
بعد از صحبت با مادرم دارم می میرم
Anonim

بعد از صحبت با مادرم دارم میمیرم …

این مقاله بر مواردی تمرکز دارد که برای روانشناسان حرفه ای آشنا است. اما برای دانش آموزانی که صورت های فلکی سیستمی را مطالعه می کنند ، برای من بسیار مهم است که یک بار دیگر یک موضوع بسیار بسیار مهم را در کار درمانگر قرار دهم.

یکی از مشتریان (بگذارید او را سمیون صدا کنیم ، نام و جزئیات موقعیت های مشتری برای حفظ محرمانه بودن تغییر کرده است) در مورد وضعیت او چنین گفت: "من مادرم را خیلی دوست دارم … اما هر بار که با او تماس می گیرم یا با او صحبت می کنم او ، اتفاق عجیبی می افتد احساس خواب آلودگی و بی حالی به من حمله می کند. در چنین لحظاتی من تمایلی کامل به انجام هر کاری ندارم ، سردردهای مشخصه ، ناتوانی در تمرکز. گاهی اوقات خشم های کوتاه مدت بروز می کند. اما بعد از آنها حتی بدتر است. میزان خالی بودن حتی بیشتر است. حتی نمی توانم در چنین لحظاتی بخوانم. تنها چیزی که می خواهم این است که بعد از تماس با مادرم احساس کنم یک فرد تمام عیار هستم."

پدیده روابط ناهماهنگ بین پسر (دختر) و مادر (پدر) بسیار شایع است. و اصلا سرگرم کننده نیست برای هردو. کار درمانی با این وضعیت را می توان با درجات مختلف عمق ساختار داد. و به نتایج متفاوتی برسید.

سطح عمق 1. مقابله با سردرگمی نقش ها.برای دیدن در صورت فلکی (به هر حال ، در صورت فلکی سیستمیک است که این را می توان به وضوح مشاهده کرد) که معاون مشتری در کنار همسر (شوهر) او نیست ، بلکه در کنار مادرش است و به شخص خود نگاه نمی کند اهداف ، اما در اهداف مادرش. گاهی اوقات به ابتکار خود او (او خودش به آنجا می رود) ، گاهی خود مادر به سرعت مخفی می شود و در کنار مشتری می ایستد.

راه حل در این شرایط خود را نشان می دهد. لازم است توجه مشتری را به آنچه اتفاق می افتد جلب کرده و به بیان موقعیت جدید و سازنده تر در یک عبارت مجاز و حرکات تقویت کننده کمک کنید: "مادر عزیز ، امروز متوجه شدم که نقش شوهر نمادین شما را بازی می کنم. این برای من زیاد است. من نمی توانم تحمل کنم. من نمی توانم اینطور ادامه دهم و نخواهم داد. من نمیتونم شوهرت باشم من نمی توانم به عنوان شوهر شما انرژی جنسی را با شما عوض کنم. هر مردی که خود را پیدا کنید از این نظر برای من شوهر بهتری برای شما خواهد بود. و من از این نقش محترم امتناع می کنم! من فقط پسر زنده شما هستم! و مکان من اینجاست (تقویت قدم تعیین کننده ای است در مکانی در مقابل مادرم ، در جایگاه من به عنوان یک جوانتر نسبت به مادرم ، در جهت رسیدن به اهدافم ، در آینده). از بین ما دو نفر - شما بزرگتر هستید ، من جوانتر هستم ، شما می دهید ، من می گیرم ، برای زندگی شما متشکرم. من زندگی ام را از شما می گیرم ، که به من هدیه دادید ، بدون هیچ گونه احساس گناه. شما همیشه برای من مادر هستید ، من برای شما یک پسر (دختر) هستم. وقت آن است که من به دنبال کارم بروم! من اولویت ها ، اهدافم را دارم! مبارکت باشه مامان! به من قدرت خانواده ، استحکام زندگی ، برکت اجداد را بدهید. من همه چیز را بر می دارم و همه چیز را عملی می کنم. و زندگی ادامه خواهد یافت و نژاد ما شکوفا می شود!"

اقدامات (ابزار) اضافی در کار با نقشها می تواند حرکتهای استعاری زیر باشد:

  • با پدر "غایب" صحبت کنید ، که می تواند باشد: الف) مرده ، ب) زنده ، اما از مادرش جدا شده ، ج) زنده ، با مادرش ازدواج کرده ، اما نقش شوهر نمادین مادر خود را بازی می کند ، د) بیمار مزمن و غیره. گزینه های زیادی وجود دارد. اصل گفتگو با پدر به شرح زیر است: "پدر ، من نه رقیب تو هستم ، نه دانش آموز ، نه رقیب ، نه دستیار … رابطه شما با مادر رابطه شما است. من قصد دخالت در آنها را ندارم. من به هر دوی شما احتیاج دارم. منم مثل مامانم بهت نیاز دارم من فقط پسر (دختر) شما هستم."
  • سردرگمی نقش ها را برطرف کنید … با پدر و مادر ، عموها و عمه ها ، پدربزرگها و مادربزرگها در مورد موضوع صحبت کنید: "من فقط خودم هستم ، ایوان پتروویچ سیدوروف (ناتالیا سرگئینا پترووا). منو با کسی اشتباه نگیر من نمی توانم شخص دیگری را جایگزین شما کنم. من نمی توانم فرزندان ، برادران ، خواهران ، والدین مرده یا از دست رفته شما را جایگزین کنم.من نمی توانم عزیزان شما ، دوستان ، سربازان قربانی جنگ را جایگزین شما کنم. من نمی توانم شخص دیگری را جایگزین شما کنم. من فقط خودم هستم و من در سال 2018 زندگی می کنم ".

نتیجه: به عنوان یک قاعده ، اگر این روش به طور مثر انجام شود ، بهبود چشمگیر ، قابل توجه و بسیار محسوسی در وضعیت معاون مشتری و خود مراجعه کننده (صرف نظر از جنسیت) وجود دارد

اما در تمرینات کاری من ، چنین موقعیت های آسیب زایی از تعامل بین مادر و پسر (دختر) بارها و بارها مشاهده می شود که این مقدار کار برای بهبود پایدار وضعیت مشتری کافی نیست. او ، حتی با احساس تسکین ، پس از مدتی "در حالت معمول مطیع و مطیع" به حالت خلسه خواب آلود-منفعل-با اراده ضعیف در مقابل مادرش "می لغزد".

به نظر من ، دلیل چنین لغزشی به موقعیت ناکارآمد قبلی در برقراری ارتباط با مادر ، تماس ناکافی با احساسات و احساسات مادر ، عدم توضیح عمیق کافی علل سیستمیک وضعیت فعلی است.

از این گذشته ، این اتفاق نیفتاد که پسر (یا دختر) در نقش همسر نمادین مادر (یا هر نقش اشتباه دیگر) به پایان برسد. قرار گرفتن در این نقش ، تحقق دستورات ناگفته سیستم خانواده ، اجرای تعدادی از دلایل داخلی و خارجی است که به طرز عجیبی با یکدیگر آمیخته شده اند.

به عنوان مثال ، یک زن (مادر مشتری) در ابتدا موافقت کرد با مردی ازدواج کند که "آزاد نیست ، مشغول مادرش است". برای موافقت با این (و این برای بسیاری از زنان تحقیر و توهین بسیار بزرگی است) ، شما باید خود را از نظر متقارن آزاد ، بارگیری کنید ، "نه به طور کامل متعلق به شوهر شما". به عنوان مثال ، یک زن ممکن است درگیر چنین پویایی های سیستمیک باشد مانند عزاداری برای پدری که زود فوت کرده است یا فرزندان فوت شده مادر یا مادربزرگش. در این مورد ، او به سادگی به یک شوهر "غایب" نیاز دارد تا بتواند در احساس اشتیاق ، کینه ، پرخاشگری و سایر احساسات پیچیده در مورد یک خویشاوند "غایب" با نظم عمدی ، بازتولید کند. جابجایی (انتقال) احساسات در سیستم خانواده به این ترتیب است.

و بعد این اتفاق افتاد. دو تنهایی در چنین جفتی گرد هم آمدند - برای کمک به یکدیگر برای تحمل غم و بازتولید احساسات پیچیده. و این والدین چه نقشی را برای فرزند خود تعیین می کنند؟ نقش چسب اضافی برای روابط آنها ، همراه در بدبختی! او بلافاصله پس از لقاح شروع به جوشیدن در آبگوشت اشک (احساسات) آنها می کند. همانطور که روانکاوها (منالی کلاین) کاملاً روشن کرده اند ، یک کودک ، در شرایط نامساعد برای خود ، نمی تواند تصور کند که والدینش بد هستند. او می تواند خیال کند که خودش بد است (مقصر است) و سپس این احساس گناه را قبل از والدینش به موهای خاکستری برساند. بلکه نه تنها احساس گناه ، بلکه عجیب ترین ترکیب انواع مختلف احساسات: ترس ، درد ، تنهایی ، ناتوانی ، اضطراب ، هیجان ، هیجان ، پرخاشگری ، خشم. و چرا؟ و از آنجا که وقتی باری روی شما پرتاب می شود ، نه شما ، وقتی "نه برای کلاه سنکا" ، کودک واقعاً پف می کند و فشار می آورد ، اما نتیجه ای ندارد. عزت نفس پایین می آید!

برای یکی از مشتریان ما ، مادری که از رفتار شوهر "غایب" خود آزرده شده بود (او را از حملات مادرشوهرش محافظت نکرد) ، رویای یک مرد ایده آل را به اولین فرزند خود منتقل کرد. "در اینجا شما متولد شده اید ، پسر ، در اینجا شما واقعاً از مادر خود محافظت می کنید ، نه مانند پدر شما!" کودک هنوز به دنیا نیامده است و قبلاً نقش بسیار مهمی و مسئولیت سنگینی برای رفاه مادر و به طور کلی ازدواج والدین به او محول شده است.

بنابراین معلوم می شود که با روشن شدن ساده نقشها بدون در نظر گرفتن احساسات هر یک از اعضای خانواده درگیر در این وضعیت ، احساسات شرکت کنندگان بدون آشکار باقی می ماند (و بنابراین حذف می شود). بله ، معاون می تواند احساس آرامش کند و حتی گامی در جهت درست بردارد … اما احساسات محروم (درد مادر و پدر ، احساس گناه و ترس از پسر یا دختر) ، مانند یک نوار الاستیک ، وضعیت به موقعیت اولیه خود

بنابراین ، برای دستیابی به یک اثر مثبت طولانی مدت از درمان ، مهم است که بتوانیم احساسات ، حتی پیچیده ترین آنها را شناسایی ، درک ، بیان کنیم. و نه تنها خودشان ، بلکه مادران ، پدران ، پدربزرگ ها ، مادربزرگ ها ، مردگان و زنده ها ، بزرگسالان و کودکان.

سطح عمق 2. احساسات را بیابید و بیان کنید. همدلی و همدلی

آیا آسان است؟ نه آسان نیست همیشه ممکن نیست که یک مشتری به چنین وضوحی برسد تا تمرکز توجه خود را به احساسات (نیاکان خود ، پدر ، مادر ، نیاکان) معطوف کند. برای کار موثر با احساسات مشتری ، باید آشپزی کنید. گاهی اوقات یک خلسه دفاعی-محافظتی که به عنوان بیهوشی عمل می کند ، به طور معمول از سمیت رابطه با مادر محافظت می کند ، اجازه نمی دهد مراجعه کننده عمیق شود. "من خوبم. من به طور کلی آرام هستم. من عصبانی نیستم. به من برنخورد. من فقط بعد از تماس با مادرم خسته می شوم … کمکم کنید مطمئن شوم که خسته نمی شوم …"

چرا وقتی مشتری از نگاه کردن به احساسات خود و والدینش می ترسد اینقدر می ترسد؟ در اینجا گزینه هایی وجود دارد. او ممکن است از میزان عصبانیت یا ترس خود بترسد. "40 ساله ، پدر و مادر عزیز ، شما از من برای اهداف خود استفاده می کنید … تا کی …؟"

ترس کامل از یک کودک دو ساله که برای محافظت از مادرش در برابر ضرب و شتم پدر مست خود می شتابد. حتی برای یک فرد بسیار بالغ به آسانی نمی توان با آن تماس گرفت ، حتی در شرایط امن مطب درمانگر.

او ممکن است از این بترسد که تصویر پدر یا مادر در چشمان او محو شود و آنها از ایده آل بودن و خطاناپذیری دست بردارند ، اما با ضعف ها و علاقه های خود ، با ترس ، درد و ناتوانی به افراد عادی تبدیل می شوند.

اما مهم نیست که چقدر ترسناک است ، لمس حقیقت شفابخش است. تماس ، تماس واقعی با احساسات شما و شرایطی که این احساسات را در بر می گیرد و آنها را به یک چماق برای نسل های بعدی تبدیل می کند ، فرد را بالغ تر ، بالغ تر ، مسئول خود و اعمال خود می کند. در نهایت او را به فردی آزادتر تبدیل می کند.

برای یکی از مشتریان ، یک عبارت ساده به یک مکاشفه واقعی تبدیل شد: "این مادر شما نیست که شما را خالی می کند. این تو هستی که خودت را کنار مادرت خالی می کنی. بیایید با هم فکر کنیم ، چرا به این نیاز دارید؟ " این یک نقطه عطف برای درک احساسات خود ، مزایای ثانویه از درماندگی آموخته شده ، برای درک بردار حرکت به سوی یک زندگی جدید بود.

وظیفه درمانگر صورت فلکی این است که چنین ارتباطی را با احساسات همه شرکت کنندگان درگیر در موقعیت برقرار کند تا این تماس برای مراجعان مجدداً آسیب زا نباشد ، بنابراین این کار در توان مشتری است.

خوب ، کاملاً واضح است که اگر احساسات خود درمانگر صورت فلکی نسبت به مادرش روشن نشده و به اندازه کافی عمیق نشود ، او به سادگی "نیاز" و روش هایی را برای روشن و بیان احساسات مراجعه کننده به مادرش "نمی بیند". تهدید چیست؟ این می تواند مشتری را در اولین سطح عمق کار خود در مورد وضعیت خود قرار دهد. هیچ فرصتی برای تعمیق وجود ندارد. این بدان معناست که مشتری را به قدم زدن در یک دور باطل محکوم می کند.

توصیه شده: