2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مشکل یافتن منابع و قابلیت های انسانی برای خودسازی به هیچ وجه جدید نیست ، اما دارای تعدادی جنبه های پیچیده است که در فرایند اصلاح و درمان شخصیت با مشکل زیادی بر آنها فائق می آید. اغلب ، س questionsالاتی در مورد معنای زندگی ، در مورد اینکه آیا شخص احساس می کند یک شخص است ، چگونه خودآگاهی قومی ، مذهبی ، اجتماعی-فرهنگی خود را توسعه داده است ، چگونه توانایی مقاومت در برابر طوفان را افزایش داده است ، و فرد را به وضعیت شکست خورده می رساند. ، افرادی را که برای کمک به روانشناس مراجعه می کنند بترسانید.
بیایید سعی کنیم در نظر بگیریم چرا این اتفاق می افتد?
فرد با خودآگاهی از شخصیت خود دچار مشکل می شود … یعنی اغلب یک فرد بالغ و کاملاً موفق (دقیقاً در حوزه حرفه ای) در ایجاد روابط با فردی از جنس مخالف احساس می کند که یک کودک درمانده و ناامن است.
تعدادی از شرایط نشان دهنده از بین رفتن کیسه هوا است که در شرایط حاد و بحرانی در فعالیت های حرفه ای ایجاد می شود.
این اعوجاج ناشی از ضربه ای است که به درستی از بین نرفته است. بنابراین ، در تمرین درمانی و مشاوره ، چنین شرایطی بسیار رایج است و نشان دهنده درک دردناکی از واقعیتی است که شخص مدت زیادی در آن بوده است. بنابراین ، دختری که در خانواده ای تحت سلطه فرقه کار و رفاه مادی به ضرر ارزش های معنوی خانواده با پدر ستمگر و ستمگر بزرگ شده است ، رشد کرد ، زیرا رشد شخصی او به اهداف "فرقه ای" می رسد (تحصیلات دریافتی ، استخدام ، شغل به سرعت در حال رشد است ، موقعیت بالا) ، اما از نظر توسعه روابط با مردان ، او به طور مزمن بدشانس است.
به نظر می رسد که خودآگاهی وی در جنبه های حرفه ای دسترسی به ارزشهایی را که از یک سو از آنها آگاه است ، مسدود می کند و از سوی دیگر ، این ارزشها را در زندگی خود نمی بیند ، تصویری از یک پدر استبدادی سرسخت در حافظه او ظاهر می شود و جنسیت او را مورد تجاوز قرار می دهد. ("تو هیچ چیزی را بدرستی ، زن احمق! تو آشپزخانه به عنوان ماشین ظرفشویی کار خواهی کرد!") ، و در رابطه جنسی ("من در خواب دیدم پسر ، و این احمق به من دختر داد! "و غیره).
البته ، چنین سناریوهای مخربی دختر را وارد حالت شک و تردید عمیق در خود می کند (مخصوصاً در روابط با مردان) ، زیرا تمام انرژی زندگی فقط برای اثبات پدرش است که می تواند به عنوان یک حرفه ای عمل کند.
نقص چنین سناریویی کاملاً آشکار است ، زیرا در سن 35-40 سالگی ، یک دختر هنوز خانواده ای پیدا نمی کند و خود را به عنوان زنی قادر به دریافت عشق نمی داند. خودآگاهی مخدوش او را در پرتگاه ترس از مردان فرو می برد که ، به هر حال ، او را به یاد پدرش می اندازد ، که زنانگی و تمایلات جنسی او را منکر و سرکوب می کند ، حتی توانایی بچه دار شدن.
"شما نمی توانید بچه دار شوید ، شما یک خمیر هستید!" از پدرش ، و از مردانش ، که او به آنها اعتماد داشت ، اما آنها نمی توانستند از خود محافظت کنند.
مسیر تجدید نظر بیش از یک ماه درمان طول می کشد. و دوباره ، باید در مورد مشکلات در اصلاح شخصیت دختر یادآوری کرد.
افکار در مورد بی اهمیتی و ناامنی خود اجازه نمی دهد دختر به طور عینی به جهان نگاه کند ، از مشکل بالاتر برود. (علاوه بر این ، در تعدادی از موارد ، دختران در این موارد یک حمایت بسیار واهی برای خود در قالب شکل مادر خود ایجاد می کنند ، که دقیقاً ترحم می کند ، اما به حل مشکل کمک نمی کند ، و علاوه بر این مادر رهبر یک سناریوی مخرب است "او می زند ، بنابراین او دوست دارد" ، "خدا تحمل کرد و به ما گفت" ، "تو دختر کوچولوی بیچاره ، ناراضی ، چرا خدا تو را چنین مجازات کرد؟!").
از نظر استعاری ، به نظر می رسد جستجوی کورکورانه برای حمایت در باتلاق است ، که در آن به نظر می رسد شخص وارد محوطه ای شده است ، اما در واقع خود را در باتلاقی مهلک یافته است.در همان زمان ، منابع مقابله وجود دارد … در غیر این صورت ، این دختر به پیشرفت شغلی نمی رسید ، در این حرفه انجام نمی شد و حتی برای کمک به متخصص مراجعه نمی کرد.
بنابراین ، اول از همه در چنین شرایط دشواری ما کاملاً بی رحمانه از گذشته ای که صدمه دیده است ، جدا می شویم. در هیچ موردی نباید یک دختر در مورد اظهارات بی ثبات کننده و بی ارزش کننده در مورد مردان "او یک حرامزاده است!"
متأسفانه ، چنین تخیلاتی از زنان در مورد این موضوع همیشه وجود دارد ، اما آنها ماهیت شخصیت آنها را که نیاز به درمان دارند منعکس می کند. اما لحظه هشداردهنده دقیقاً درک این است که دختر با این وجود این "عجیب و غریب" را به تنهایی انتخاب کرده است و ماه ها به دنبال این "بز" بود. بر این اساس ، چنین عباراتی دقیقاً حاوی نگرش منفی نسبت به خود است. ما می آموزیم که ببخشیم و رها کنیم. اگرچه اغلب در روند کار ، بسیاری از دختران احساس خشم و نارضایتی می کنند ، و این کاملاً طبیعی است ، زیرا ما افراد واقعی هستیم.
ما مشغول نظافت عمومی هستیم ، مانند نظافت قبل از تعمیرات اساسی. ما همه افکار غیرمستقیم ، کلیشه ها را دور می ریزیم ، دیدگاه معمول و "محافظت شده" زندگی را می شکنیم. ما دیوارهای سوء تفاهم ، ارزش ها و باورهای غلط را می شکنیم.
تعمیرات اساسی در پیش است. و نظافت عمومی بیش از یک روز به طول می انجامد … اما ما در راه هستیم ، در ابتدای راه هستیم ، در حال پرواز هستیم!
نویسنده: آرخانگلسکایا نادژدا ویاچسلاوونا
توصیه شده:
هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم
"هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم … کار-خانه-کار ، هیچ سرگرمی … چگونه در خودم علاقه پیدا کنم ، یا چگونه این علاقه را به اندازه ای قوی کنم که بتوانم کاری را شروع کنم؟ و سپس به نوعی همه چیز کند است … "… یا در اینجا یک سوال مشابه دیگر وجود دارد ، شما نیز اغلب می شنوید:
دیدگاه روانشناس: شبکه های اجتماعی ، بازی های رایانه ای ، اینترنت
این هفته ، برنامه ای با مشارکت من قرار بود با موضوع اینترنت ، شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای به رادیو برود. انتقال لغو شد ، اما تحولات باقی ماند و من تصمیم گرفتم آنها را در قالب یک وبلاگ در قالب پرسش و پاسخ به اشتراک بگذارم. امروزه نقش اینترنت و شبکه های اجتماعی بسیار زیاد است.
هیچ کس به هیچ کس بدهکار نیست
من واقعاً جمله "هیچ کس به هیچکس بدهکار نیست" را دوست دارم. برای من ، این نقطه اوج روابط کامل بزرگسالان است. برای پرتاب سنگ به من عجله نکنید. الان همه چیز رو توضیح میدم من عبارت "هیچ کس به هیچ کس مدیون هیچکس نیست" را رمزگشایی می کنم "
هیچ کس به هیچ کس بدهکار نیست؟ درباره رابطه بدون تعهد
اوه ، چیزی روی سرم جوشید من می توانم به نحوی سریع پیر شوم و محافظه کار شوم ، یا شاید این تجربه واقعی باشد. من کاملاً از معنا یافتن در یک رابطه بدون تعهد خودداری می کنم. اگر هنوز چنین رابطه ای را می خواهید ، شجاعت داشته باشید که موارد زیر را با صدای بلند برای شریک خود بیان کنید:
بازی می کنم یا با من بازی می شود؟ (قسمت 1)
آیا تا به حال فکر کرده اید که ما چقدر بازی های روانی انجام می دهیم؟ و چرا ما این کار را می کنیم؟ بازی های روانشناختی به طور خودکار اتفاق می افتند ، آنها به ما اجازه می دهند از مشکلاتی که در ایجاد روابط صمیمی واقعی با آن روبرو هستیم اجتناب کنیم.