2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اضطراب آیا واکنش بدن ما در برابر برخورد با چیزی خطرناک است که می تواند وجود ما را از بین ببرد یا ارزشهایی که ما با وجود خود شناسایی می کنیم.
اضطراب چگونه بروز می کند؟
علائم جسمی: تپش قلب ، تنفس سریع ، لرزش ، تعریق ، استفراغ ، اسهال ، سرگیجه.
علائم روانی: بی حوصلگی ، احساس درماندگی و بی دفاع.
اضطراب مبتنی بر احساس ترس است. اما تفاوت هایی با هم دارند. ترس واکنش به یک خطر خاص است. اضطراب بیشتر عکس العملی نسبت به خطری نامعلوم و نامشخص است ، تجلی خطر. همیشه نمی توان گفت آنچه شخص بطور خاص تهدید می کند. نوعی ابهام ، عدم قطعیت ، ابهام وجود دارد. اضطراب ، برخلاف ترس ، با احساس درماندگی در برابر خطر مشخص می شود.
این خطر می تواند به عوامل خارجی مربوط باشد ، به عنوان مثال ، طوفان ، زلزله. و این باعث درماندگی می شود ، ما نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. یا با تأثیرات داخلی ، برای مثال ، ناخودآگاه غیرقابل کنترل در داخل یک فرد ، که نمی تواند آن را کنترل کند.
سه س questionsال وجود دارد که به شما کمک می کند تا اضطراب را کشف و مشخص کنید
1. آنچه در معرض خطر است.
2- منبع تهدید چیست؟
3. درماندگی من مربوط به چیست؟
اضطراب اتفاق می افتد:
عادی واکنش به یک خطر عینی است
روان رنجور عصبی یک واکنش نامتناسب در برابر خطر یا واکنش در برابر یک خطر تصور شده است.
دلایل اضطراب:
دشمنی سرکوب شده اغلب ریشه اضطراب است.
جایگزینی خصومت به چه معناست؟
این بدان معناست که تظاهر کنیم که همه چیز خوب است و در مواقع لازم دعوا نکنیم یا ما آن را دوست داریم. این احساس بی دفاع بودن را افزایش می دهد.
چرا خصومت شلوغ می شود؟
زیرا آگاهی از خصومت آنها می تواند برای یک فرد غیرقابل تحمل باشد. به عنوان مثال ، یک فرد ممکن است کسی را دوست داشته باشد و به او احتیاج داشته باشد ، و در عین حال احساسات خصمانه ای نسبت به آن شخص داشته باشد. به عنوان مثال ، عصبانیت ، حسادت ، حسادت ، مالکیت. برای یک فرد دشوار است که در برابر دوگانگی احساسات مقاومت کند ، او نمی داند با آن چه کند و خصومت خود را بیرون می آورد.
از بین بردن خصومت کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرامش است ، اما ایمن نیست.
زیرا با سرکوب ، خشم از بین نمی رود. او وارد ناخودآگاه می شود. در حال حاضر خارج از کنترل انسان است و به عنوان یک مکانیسم انفجاری عمل می کند. یا در درون یک شخص ، آن را از بین می برد. یا در خارج ، نشان دادن خصومت خود به دیگران. به عنوان مثال ، این من نیستم که می خواهم فریب دهم ، استفاده کنم ، سوء استفاده کنم ، تحقیر کنم ، بلکه دیگران می خواهند این کار را در رابطه با من انجام دهند.
خصومت باعث اضطراب می شود ، اضطراب باعث دشمنی می شود. و این یک دور باطل است.
چه باید کرد؟
روشهای مختلفی برای مقابله با اضطراب وجود دارد:
راههای مخرب: معتاد به کار اجباری ، هرگونه بیهوشی ، سفتی تفکر ، علائم روان تنی.
راههای سازنده: این زمانی است که ما اضطراب را به عنوان یک چالش و محرک می پذیریم تا مشکل روشن شده در پشت آن روشن و حل شود.
همیشه مشکلی در پشت اضطراب عصبی وجود دارد. اضطراب به این معنی است که در سیستم ارزشی ما تناقض وجود دارد ، درگیری وجود دارد. اضطراب را می توان با درجه حرارت بالا مقایسه کرد ، که نشانه ای از مبارزه در شخصیت است.
بنابراین ، یک گام مهم در مقابله با اضطراب ، آگاهی است. آگاهی از احساسات و نیازهای شما. زیرا سرکوب احساسات و نیازها منجر به روان رنجوری می شود و اضطراب مشکل اساسی روان رنجوری است.
آیا این مهم است که بیاموزید به احساس خود اعتراف کنید؟ کدام را نمی توانم تحمل کنم؟ چه احساساتی را نباید احساس کنم و نشان دهم؟ نمی خواهم چه جور آدمی باشم؟ من چه جور آدمی نباید باشم و چه کسی من را ممنوع کرده است؟
با کار بر روی خودآگاهی ، فرد در شناخت شخصیت خود و توانایی تأثیرگذاری بر زندگی خود پیشرفت می کند. اضطراب کمتری به عنوان وجود دارد توانایی بیشتری برای برآوردن نیازهای آنها ، شنیدن خود ، دیگران و سرنوشت آنها وجود دارد.
مهم است که به خاطر بسپاریم: ظاهر اضطراب نشانه ای از روان ماست که چیزی در درون ما اشتباه است. اضطراب نشان می دهد که چیزی باید مورد توجه قرار گیرد و تغییر کند. اضطراب فراخوانی است برای شنیدن ندای خود واقعی ما ، که مشتاق تجلی و تحقق است. و درک این که این کار به صبر و حوصله و کار زیاد نیاز دارد. وظیفه این است که اضطراب روان رنجور را به حالت عادی تبدیل کرده و در چشمان اضطراب عادی نگاه کرده ، آن را پشت سر گذاشته و به سطح جدیدی از پیشرفت برسیم.
توصیه شده:
نادیده گرفتن: چه کسی ، چرا ، چرا
همه مردم! مطلقاً همه در شرکت نادیده گرفتن ارتباط شرکت کردند. چرا ما مردم را نادیده می گیریم؟ دلیل نادیده گرفتن ما چیست؟ اگر قربانی نادیده گرفتن شوید چه؟ اگر فکر می کنید این مقاله درباره این است که شما عاشق نادیده گرفتن می شوید ، پس وقت خود را برای خواندن تلف نکنید.
مثلث عشق: چرا و چرا
من مدتهاست که با موضوع مثلث های عشق در زندگی خود سر و کار دارم. من چیزهای جالب زیادی کشف کردم. آنچه را که در این زمینه پیدا کردم در درون خود به اشتراک می گذارم. این یک لیست کامل و اختیاری از دلایل شکل گیری مثلث های عشقی نیست. همان چیزی که در داستان من وجود داشت.
چرا ، نه چرا کودکان مریض می شوند
هنگامی که کودک بیمار می شود ، تقریباً 100 parents موارد والدین برای درمان به پزشک مراجعه می کنند. یک یا دو یا یک ماه می گذرد و بیماری باز می گردد. پزشکان و والدین در مورد "کودکان مکرر بیمار" صحبت می کنند. اما اگر علت بیماری در ضعف سیستم ایمنی نهفته باشد ، چه می شود؟ بیماری را در سطح روانی و نه جسمی در نظر بگیرید.
چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟
چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ بسیاری از معشوقه ها برای مردان متاهل (از جمله برای کیف پول خود) می جنگند ، سعی می کنند زنان خود را بترسانند ، در آنها احساس وحشت ایجاد کنند ، آنها را تسلیم کنند و داوطلبانه شوهران خود را رها کنند. برای این ، افسانه هایی در مورد برتری کل معشوقه ها بر همسران در سن ، جنسیت ، ظاهر ، شخصیت و غیره ایجاد می شود.
چرا من در زندگی خود بدشانس هستم؟ چرا، چرا
سالها در طول زندگی ، مردم از خود س questionsال می پرسند: چرا من می خواهم ثروتمند شوم و در تمام زندگی خود کاری جز تأمین هزینه های زندگی انجام نمی دهم. چرا نمی توانم با یک شریک زندگی شایسته ملاقات کنم. چرا همه مردانی که با آنها برخورد می کنم ضعیف ، بازنده ، زن زن یا گیگولو هستند.