رویاها در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟

تصویری: رویاها در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟

تصویری: رویاها در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟
تصویری: چرا خواب می بینیم؟ - امی ادکینز 2024, ممکن است
رویاها در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟
رویاها در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟
Anonim

وقتی مشتری یک رویا را برای درمان به ارمغان می آورد ، همیشه دشوار است که بگوییم کار بعدی در مورد چیست و در پایان به کجا خواهیم رسید.

خواب یک پیام رمزگذاری شده از روان ما است که وقتی "رمزگشایی" می شود ، به مشتری کمک می کند تا وضعیت زندگی خود را که در حال حاضر در آن قرار دارد ، احساسات خود را نسبت به برخی رویدادها و افراد درک کند.

منظور من از "رمزگشایی" تفسیر مستقیم تصاویر نیست ، بلکه پیاده سازی تکنیک های خاصی است ، در گشتالت درمانی این همانندسازی با تصاویر یک رویا است ، که نقش یک رویا را بازی می کند.

و آنچه معمولی است ، وقتی در خواب ، مشتریان برخی از تصاویر جذاب جذاب را می بینند: یک گردنبند گران قیمت ، یک خواننده مورد علاقه ، عزیزان ، سپس در چنین مواردی در جلسه ، آنها بدون هیچ گونه تردید و تردیدی ، یک تصویر مورد علاقه و مناسب را امتحان می کنند. منبع پنهان شده در تصویر اما اگر در خواب می بینید که از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است ، به عنوان مثال یک جنایتکار یا چیزی ناخوشایند: برخی حیوانات ، مرده ، هیولا ، پس ایده تلاش برای این نقش ، به عنوان یک قاعده ، باعث مقاومت می شود. گویی اگر شخصی این کار را انجام دهد ، بلافاصله به این جنایتکار یا هیولا تبدیل می شود. اگرچه ، البته ، این اتفاق نمی افتد ، فقط یک فرد با چیزی قوی ، مدبر یا برعکس آسیب پذیر و ترسو تماس می گیرد - یعنی با آن قسمت از خود که معمولاً در خود متوجه آن نمی شود و که دسترسی ضعیفی دارد ، اما به احتمال زیاد در این دوره از زندگی برای او بسیار مناسب است. بنابراین ، بازی در نقش های ناخوشایند اولیه ، شخصیت های رویایی نیز می تواند مفید باشد. علاوه بر این ، هدف از پخش تصویر مناسب سازی آن نیست ، بلکه مناسب سازی شیوه های عمل ، فعالیت ، عزم ، و برقراری ارتباط با انرژی آن است. از آنجا که اغلب معلوم می شود که برای رویاپرداز در زندگی معمولی مسدود شده است. و هرچه بیشتر مسدود شود ، قهرمانان رویا و خود رویا روشن تر و وحشتناک تر خواهند بود.

برای روشن تر شدن مطلب ، می خواهم یک مثال بزنم. داستان جمعی است و تصویر مشتری خیالی است.

مشتری من یک بار در خواب دید که مادربزرگش فوت کرده است و مشتری برای خداحافظی به خانه اش آمد. او به اتاقی که معمولاً می خوابید رفت و دو نفر را روی تخت دید: مادربزرگ مرده و شوهرش در کنارش. علاوه بر این ، او بسیار افسرده و به نوعی بی روح به نظر می رسید.

و البته ، اگرچه تصویر زن مرده ، با قضاوت بر اساس داستان مشتری ، بیشترین تنش را ایجاد کرد و واضح ترین بود ، اما او بلافاصله از انجام این نقش امتناع کرد. بنابراین ، در ابتدا او در نقش پدربزرگ بود ، اما از آنجا که این امر او را به درک بهتر خود نزدیک نکرد ، با این وجود من او را به تصویر مادربزرگ برگرداندم. و به طرز شگفت انگیزی ، از این نقش یک زن مرده ، او شروع به گفتن کرد: "خوب ، در اصل ، من از چیزی پشیمان نیستم ، من یک زندگی طولانی و پرحادثه داشتم ، همه چیز را مدیریت کردم ، برای من خوب است که استراحت کنم … -سپس مکث کرد و ادامه داد - … اما من نمی فهمم چرا شوهرم کنار من دراز کشیده است؟ چرا؟ چطور جرات میکنه ؟! - او مستقیماً با عصبانیت و حتی کمی تحریک گفت - چرا؟! بالاخره شما هنوز زنده اید! بله ، اگر من هنوز زندگی می کردم ، خیلی بیشتر از این کار می کردم! ".

من متوجه یک نزاع آشکار شدم و از آنجا که در خواب همه شخصیت ها و عناصر آن بازتاب های مختلف رویاپرداز هستند ، درگیری در خواب منعکس کننده نوعی درگیری داخلی است. و در اینجا ، در این رویا ، دو قسمت قبلاً متمایز شده بود ، دو حالت مشتری: غیرفعال ، که بیشتر مشخصه او بود و بسیار پر انرژی ، فعال. واضح بود که هنوز هیچ گفت و گویی بین آنها انجام نشده است ، بنابراین پیشنهاد کردم که شروع شود. من یک مشتری از نقش مادربزرگ مرده را دعوت کردم تا برای شوهرش پیامی ارسال کند. و او تقریباً بلافاصله شروع به صحبت کرد: "من می خواهم شما زندگی کنید ، شما برای من بسیار ارزشمند هستید ، مهم است ، اما زندگی شما ادامه دارد …".

سپس من به طور متناوب نقشهای او را تغییر دادم تا گفتگوی بین شخصیتها (قسمتهای مختلف آن) را بازسازی کنم.در نتیجه کار ، مشتری گفت که او احساس آزادی و تدبیر بیشتری می کند و گویی اجازه زندگی کامل را دریافت کرده است. سپس ، در پایان جلسه ، ما زمان بیشتری را به بحث در مورد چگونگی فعالیت او در زندگی اختصاص دادیم.

به طور کلی ، این کار به منبعی برای مراجعه کننده تبدیل شد ، زیرا او دوره مالیخولیایی طولانی در زندگی خود داشت ، جایی که انرژی او کاهش یافته بود ، و سپس با بخشی از او تماس گرفت ، که او را به زندگی ترغیب کرد ، اقدامات فعال ، و حتی به او نشان داد که زندگی محدود است و ما زمان محدودی داریم ، و در همان زمان به نوعی او را الهام بخشید ، حتی تقریباً خواستار زندگی کاملتر بود.

البته ، اغلب یک رویا برای تغییر اساسی چیزی در زندگی شما کافی نیست ، اما می تواند نقطه شروع برای کارهای بعدی باشد.

هنگامی که ما یک رویا را می بینیم ، تمام اقدامات موجود در آن جلوی ما آشکار می شود و ما اغلب خود را در نقش شاهدان عینی آنچه اتفاق می افتد می بینیم. اما وقتی بعداً دوباره رویای خود را بازتولید می کنیم و نقش هر یک از شخصیت ها را ایفا می کنیم ، بنابراین انرژی ، کیفیت و اقدامات آنها را به کار می گیریم ، که در حال حاضر ممکن است برای ما بسیار مهم و ضروری باشد. بنابراین ، ما می توانیم شیوه های رفتاری ، احساساتی را که زمانی از دست رفته بود ، برای خود مناسب سازیم و خودانگیختگی ، توانایی انتخاب واکنش ها و شیوه های رفتار را به دست آوریم.

توصیه شده: