با کلمات از دهان شما

تصویری: با کلمات از دهان شما

تصویری: با کلمات از دهان شما
تصویری: با کلمات شما رپ کردیم 😀💎 2024, ممکن است
با کلمات از دهان شما
با کلمات از دهان شما
Anonim

من هنوز در حال یادگیری صحبت با کلمات از طریق دهانم هستم. همیشه کار نمی کند. یعنی من قبلاً یاد گرفته ام دهانم را باز کنم ، اما اغلب به کلمات نمی رسم. وقتی خیلی عمیق می شود ، اولین واکنش این است که همه چیز را در انجیر بسوزانید. خدا به شوهرم سلامتی و همسر خوبی بده. پس از همه ، او تحمل می کند ، گربه ، می فهمد ، می بخشد. خوب ، و سپس بحث می کند ، البته ، برای اهداف پیشگیرانه: چه چیزی بمباران شد ، کجا و چرا. زندگی شکار است.

بنابراین ، با تلاش مشترک ، ما در حال جستجوی آثار باستانی هستیم. و اگرچه در طول سالهای درمان ، هر کسی که در آنجا تحقیق کرده است ، شوهر همیشه موفق می شود چیز دیگری پیدا کند. او مربی بی نظیر زندگی است - توصیه می کنم ، اما ما در جستجوی پاسخ به سوال اصلی - "چرا" چنین چیزی نخوردیم. اینجا بود که سگ غوغا کرد. کی میدونه چرا و چرا؟ گام اشتباه ، تراکم استخوان های متقاضیان قبلی ، درد ، تاریکی از نمای سقوط ، بیدار شد - در اطراف تخریب و فداکاری. اژدها؟ چه اژدی؟ آیا من اژدها هستم؟

به عنوان یک روانشناس ، من می دانم که بیشتر دلیل آن البته عدم توانایی در احساس است - در ناتوانی در گرفتن لحظه ای که شاهزاده خانم به یک هیولا تبدیل می شود. هرچه فرد هوشیارتر باشد ، احساسات خود را بهتر تشخیص می دهد ، تفسیر سیگنال های بدن برای او آسان تر است ، شانس بیشتری برای شمارش تا 10 و نجات جان شریک زندگی خود دارد. اما عدم ارتباط با خود تنها مشکل نیست.

دروغ دوم - نه چندان جدی - دروغ. ما وقت خودمان و دیگران هستیم ، به جای شخصیت واقعی ، سراب را به رابطه ارائه می دهیم. نوعی تصویر روتوش ، بافته شده از ممنوعیت ها و درون نویسی های دیگران. یک هولوگرام ، که در آن شباهت خارجی تنها مقدار است.

ما خودمان نمی دانیم چه می خواهیم. ما جنسیت را زیر یک دامن بلند پنهان می کنیم و کمرویی را با یقه ی عمیق تزئین می کنیم ، زیرا در مورد اول ، ما تحت پوشش "پوشاندن - نه یک فاحشه" مادرم هستیم ، و در مورد دوم ، مردان "پدر" عاشق لباس های خود هستند. چشم ها." ما در مورد استقلال و اتکا به خود دروغ می گوییم ، در حالی که در رختخواب هوس قلم و قهوه می کنیم. ما فضیلت را در جایی به تصویر می کشیم که شخص می خواهد آزاد باشد و دختری با پارو در جایی که زن با تازیانه می پرسد. ما عمداً خود را به خاطر هنجارهای مشکوک سرکوب می کنیم و وقتی پاسخ مورد نظر را دریافت نمی کنیم صادقانه شگفت زده می شویم. و اگر شریک هرگز ما را به طور واقعی ندیده است ، از کجا می آید؟ بیا شریک ، آیا خودمان را دیده ایم؟

به نظر من صادق بودن با خود اولین قدم برای حل مشکل است. با شناختن خود ، ارزش ها ، خواسته ها و اولویت های واقعی خود ، پاسخگویی مناسب به محرک های بیرونی بسیار آسان تر است. اژدهای درونی شما ممکن است برای شریک زندگی شما جذاب باشد اگر به او فرصت دهید تا یکدیگر را بشناسند. و دیگر نیازی نیست شهرها را از ترس و درد بسوزانید. زیرا شما همانطور که هستید دوست خواهید داشت و پذیرفته نخواهید شد و نه آنطور که به دلایلی سعی می کنید به نظر برسید ، و طبیعت درونی خود را انکار می کنید.

سعی کنید دروغ نگویید - دوست دارید آزادی واقعی باشد.

توصیه شده: