فریاد بزنید ، آب دهان خود را بپاشید

تصویری: فریاد بزنید ، آب دهان خود را بپاشید

تصویری: فریاد بزنید ، آب دهان خود را بپاشید
تصویری: Shahin Najafi - Dahani Jerideh Az Faryad (Album Radikal) Music Video دهانی جریده از فریاد 2024, مارس
فریاد بزنید ، آب دهان خود را بپاشید
فریاد بزنید ، آب دهان خود را بپاشید
Anonim

Domodedovo ، صبح زود ، سالن خروج ، کافه در طبقه دوم. در میز بعدی ، یک مرد خوش تیپ وحشی با یک پسر حدود پنج ساله. پسر بچه به سختی چیزی را شنید که زمزمه می کرد و به بشقاب خم شد. صدای جیغ پاپا باعث می شود که دست و پا بزنم:

- کجا بریم توالت ؟؟! توالت کجا بریم ؟؟ 5 دقیقه پیش ازت پرسیدم - چی گفتی ؟؟ چی گفتی من ازت می پرسم؟ الان شلوارتو شل کن ، بری توالت براش !!

من با دقت به پدرم نگاه می کنم. او فریاد می زند به طوری که بزاق می پاشید ، برای مدت طولانی فحش می دهد و فحاشی می کند ، سرخ می شود و مشت هایش را می فشارد. پسر سرمه ای می شود و سرش را حتی پایین تر می اندازد.

آرام می گویم:

- کودکان در این سن هنوز نمی توانند پیش بینی کنند که چه زمانی می خواهند از توالت استفاده کنند.

پدرم به من خیره می شود ، من به او نگاه می کنم. چند ثانیه بعد به سمت پسر پرتاب می کند - "برو !!" و پسرش را که سرش را بلند نکرده است از کافه بیرون می آورد.

تل آویو ، ظهر ، خاکریز ، انبوه مردم. با آرامش راه می روم و قصد خرید بستنی دارم. ناگهان می شنوم - فریاد می زند ، جمعیت کمی در کنار چوبی که ساحل را محاصره کرده است جمع می شوند. به پایین نگاه می کنم. در مسیری که در نزدیکی رختکن ها وجود دارد ، یک گریه وهم آور مردانه ، هیستریک وجود دارد:

-از من دور شو! از من دور شو ، من گفتم !! چی بهت گفتم - نفهمیدی ؟؟ حالا از من میگیری !! بعد بیا !! کنار رفتن !!

مردی با شلوارهای کوتاه و دمپایی فریاد می زند و می لرزد و می پرد ، به دختری حدود پنج ساله. در روسی. دختر ترسیده جلوی او می ایستد و سرش را به شانه هایش می کشد. من هیچی نمیفهمم. مردم کنار آب نیز. او جلو می رود ، دختر کنارش می چرخد. فریاد ، کاملا غیر عادی ، هیستریک ، تهاجمی ، ادامه دارد. "دور شو ، گفتم! کنار راه برو! نمی شنوی! نمی فهمی؟ می خواهی به تو ضربه بزنم یا چیزی؟ !!" صورت دختر قابل مشاهده نیست ، سرش به شانه هایش کشیده شده است. زنی به سمتش می آید ، روی شانه اش را لمس می کند. او به عقب برمی گردد. او می گوید: "دوباره فریاد بزن من به پلیس زنگ می زنم." "لعنت به تو !! - مرد فریاد می زند. - این فرزند من است !!" اما فریاد متوقف می شود و آنها می روند - او جارو و عصبی است ، دختر با عجله در کنارش است. من بسیار شرمنده هستم که همه اینها به زبان روسی اتفاق می افتد. جمعیت خارجی های رنگارنگ زمزمه می کنند و نگاه ها را رد و بدل می کنند.

Domodedovo ، شب ، سالن ورود ، کنترل گذرنامه. دور زدن. بچه ها از انتظار خسته شده اند. پسری در حدود پنج سالگی - از صف - می پرید و به صف ، نزدیک مادرش ، برمی گردد.

در برخی موارد ، او به زور دست او را می کشد تا او به پهلو و عقب پرواز کند.

-گفتم چی ؟؟؟ - مادر فریاد می زند. - آرام باش !! یکبار دیگر حرکت کنید ، من شما را به پلیس می سپارم! شما را برمی دارند !! حالا من به آنها می گویم که شما رفتار نادرستی دارید !!

پسر با ترس به نگهبان مرزی که از آنجا می گذرد به اطراف نگاه می کند و مدتی ریشه دار در محل می ایستد.

پس از 5 دقیقه ، فریادی در خط بعدی شنیده می شود. یک بلوند شکننده ، زیبا و خوش لباس ، فریاد می زند و مدام دست پسرش ، بسیار جوان ، 3-4 ساله را می کشد:

- خسته ای؟؟؟ خسته ای؟؟؟؟ می خوای بری خونه ؟؟ به نظر شما من نمی خواهم ؟؟ دارم ازت درخواست میکنم؟؟ به من جواب بده - فکر می کنی من نمی خواهم ؟؟؟ خجالت نمیکشی ؟؟ من خسته نیستم؟؟ کجا میبرمت خونه ؟؟ او خسته است ، اما مادر خسته نیست !!!

او فریاد می زند ، آب دهانش را می پاشد و پسرش را تکان می دهد ، هر بار که تکان می خورد ، سعی می کند او را به سمت خودش بچرخاند. پسر سرش را به شانه هایش می کشد و سعی می کند با چشم های او برخورد نکند.

شما در حال مطالعه کتابهایی در مورد ارگاسم زنان و نحوه گرفتن و نگه داشتن یک پسر هستید. حداقل چیزی در مورد روانشناسی کودک بخوانید. درباره اینکه چگونه می توان کودک را دلداری داد و او را در شب ادراری و لکنت نترساند. در مورد سوء استفاده روانی و احساسی چیست. درباره این که چگونه کودکان ترسیده یاد می گیرند که نیازهای خود را برای همیشه سرکوب کنند ، و این بدان معناست که آنها ، که بزرگ شده اند ، مقدار زیادی پرخاشگری در درون خود سرگردان هستند. درباره این که چگونه این کودکان بزرگسال در قرار روانشناس گریه می کنند ، از شما یاد می کنند ، از شما متنفرند ، و احساس ناتوانی خود را در مقابل شما ، که قبلاً پیر شده اید ، احساس می کنند.

هنجارهای سنی را بخوانید. درباره این واقعیت که کودکان کوچک نمی دانند چه زمانی می خواهند به توالت بروند - ارائه آنها به "شلوار خود را" در یک مکان عمومی بلند است - این احساس شرم و تحقیر را برای همیشه در سر آنها قرار می دهد. هنوز ، او باید بچرخد و حرکت کند.و دختر نیز. در مورد این واقعیت که کودک 4 ساله نمی داند "طولانی" چیست ، "نیم ساعت" چیست ، "کنترل گذرنامه" چیست ، او فقط می تواند احساس کند که او بود که ناگهان مقصر این واقعیت شد اینکه مادرش خسته شده است و او ، کودک ، در این مورد ، خودش خسته می شود به دلایلی شرمنده است. این که دختری ، چه در سن پنج سالگی و چه در 35 سالگی ، قادر به اجرای همزمان دستورات "دور شدن" و "کنار راه رفتن" است ، که توسط یک پدر دیوانه فریاد می زند.

شما فرزند خود را دعوت می کنید تا به جای حمایت ، راحتی و کمک ، در شرایط شدید برای خود شرم ، گناه و تحقیر را تجربه کند. شما ، فرزندان بزرگسالان عوضی ، در این لحظه توسط فرزندان خود پذیرفته و پذیرفته می شوید - آنها می بینند که بزرگسالان شما نیستید ، زیرا یک بزرگسال با این مشکل کنار می آید ، و شما اینطور نیستید. و سپس فرزندان شما از سه سالگی سعی می کنند مانند یک فرد بزرگسال با شما رفتار کنند تا شما ، آنقدر شکننده و در کنترل خود نیستید ، عصبانی ، ترسیده و ناراحت نشوید. شما فرزند خود را تهدید می کنید ، با ضرب و شتم ، پلیس ، یتیم خانه تهدید می کنید - شما ، کسی که از او انتظار حمایت دارد. والدین کسانی نیستند که محافظت می کنند. اینها کسانی هستند که تنبیه کرده و راه اندازی می کنند در شرایط بد.

وقتی احساس می کنید ناتوان ، خسته ، عصبانی و عصبانی هستید فریاد می زنید. در این مرحله ، کودک شما ترس ، شرم ، گناه و درماندگی را فلج می کند. علاوه بر این ، او نمی تواند نحوه حمایت و کمک ، پشیمانی ، آرامش و آرامش ، مراقبت و توجه را بیاموزد. او تبدیل به همان والدین و شریک زندگی می شود که نمی داند چگونه به فرزند یا معشوق خود کمک کند ، اما می داند چگونه تهدید ، ترساندن ، سرزنش ، شرمساری و سرزنش می کند.

نمی دانم نسل پدران پرخاشگر نیم میخ و مادران هیستریک و پر سر و صدا که فرزندان خود را در هر موقعیتی تکان می دهند ، چه زمانی تمام می شود. به من اعتماد کنید - حتی اگر همه این شخصیتهای واقعی که من در جایی توصیف کرده ام فرزندانشان را دوست داشته باشند ، باور بچه های آنها بسیار سخت خواهد بود.

ADF یکی از خوانندگان من می نویسد: شخصاً کتاب جان گری "بچه هایی از بهشت" به من کمک زیادی کرد. و کتاب جولیا گیپنرایتر "ارتباط با کودک. چگونه؟" و "ما همچنان به ارتباط با کودک ادامه می دهیم. پس؟" نقل قول ها را به قطعات بزرگ تقسیم می کردم و حتی قبل از بارداری به همه والدین آینده تقسیم می کردم.

و خواننده دوم توصیه می کند: آدل فابر ، ایلین مازلیش "چگونه صحبت کنیم تا کودکان بشنوند و چگونه گوش دهند تا کودکان صحبت کنند" ، کارن پریور "حامل های باد" - در مورد دلفین هایی که به مربیان آموزش می دادند …

توصیه شده: