در نجوا

تصویری: در نجوا

تصویری: در نجوا
تصویری: Film Najva - Full Movie | فیلم سینمایی نجوا - کامل 2024, ممکن است
در نجوا
در نجوا
Anonim

من هیچ نظری ندارم که چگونه می توانید در مورد تنهایی صحبت کنید. آنقدر افکار ، احساسات ، نگرشها و مفاهیم در ذهن من وجود دارد که انتخاب ایمان درست و پایبندی به آن کاملاً منطقی نیست (فردا ممکن است نادرست به نظر برسد).

من از تنهایی به عنوان یگانگی راحت با خود صحبت نمی کنم. و نه در مورد عدم وجود آن نوع روابط که مردم برای نمایش شروع می کنند "من رابطه دارم ، پس همه چیز با من خوب است". و نه در مورد تنهایی در تفسیر اگزیستانسیالیستها ، جایی که هر شخصی اساساً تنهاست و در مقابل این ، مانند گرانش ، شما نمی توانید زیر پا بگذارید [این مفهوم توسط عشق دوم من به من تحمیل شد ، هنگامی که در 17-18 سالگی از تنهایی شکایت کردم ، فقدان دوستان و روابط بسیار دردناک با والدین و بستگان. ظاهراً از من خواسته شد که نگرش خود را بطور اساسی تغییر دهم ، تنهایی را به عنوان مانایی از بهشت بپذیرم و با مشکلات دوران کودکی خود از یک فرد بزرگسال عقب بمانم. و آنچه ما داریم این است که از آن زمان من از مطالعه اگزیستانسیالیست ها می ترسم.]

به راحتی می توان در مورد پذیرش تنهایی ، داشتن یک خانواده دوست داشتنی و پذیرنده ، دوستان خوب ، تعداد قابل توجهی از دوستان و آشنایان … دانستن تنهایی از طریق یک کتاب ، از تجربیات طبیعی نوجوانان یا از احساسات فراق صحبت کرد. در واقع ، در چنین شرایطی ، به راحتی در این مورد گفته می شود ، توده ای در گلو جمع نمی شود ، قلب شروع به تپش دیوانه نمی کند ، خون برای فرار و مبارزه با هیولا به پاها و بازوها هجوم نمی آورد..

من در مورد او لکنت می کنم

تنهایی مانند جنگلی است که با شاخه های مرده پوشیده شده و از نور خورشید یا مهتاب در امان مانده است. آنقدر ساکت که شروع به شنیدن کار اندام های داخلی می کنید ، دچار توهم می شوید و دیوانه می شوید. به نظر می رسد مثل یک باتلاق ، همه چیز را که نزدیک است ، از بین می برد. این یک نفر را می کشد و خوبی های زیادی در او وجود دارد ، این روند سازگاری یا تغییر شکل نامیده می شد.

تنهایی چیزی است که شرمساری و پنهان شدن را به او آموخته اند. این است که کودک در یک مرحله خود را متقاعد می کند که مادر نمی آید. این در مطالعه این واقعیت است که "شما خودتان مقصر تنهایی هستید" از دوران کودکی ، وقتی به کودک توضیح داده می شود که "مادر برای شما کار می کند ، شما نمی توانید از او عصبانی شوید" ، این بدان معناست که کودک ممکن است توجه و عشق کافی نیست ، و "کوچک" او تنها چیزی است که کسانی که عشق می ورزند قادر به انجام آن هستند ، این در تلاش است تا کودک را از هر راهی راحت کند ، در نقش ابدی یک گوسفند سیاه است ، هنگامی که غیرممکن است که وقتی یک فرد بزرگسال صحبت می کند "شما یک فرشته بی گناه نیستید ، بنابراین آنها شما را مسموم می کنند" ، در درک نادرست خواسته ها و آرزوها و در تلاش برای از بین بردن آنها ، این بدان معناست که شما نخواهید بود در صورت لزوم محافظت می شود ، این بدان معناست که نزدیکترین افراد به شما ایمان نمی آورند ، و آنها در خانه را به روی مجرم باز می کنند ، او را دوباره به اتاق شما باز می کند ، این بدان معناست که شما هرگز در خانه ای که در آن هستید آرام نخوابید. بزرگ شد ، در حال استهلاک است ، تمسخر کنید تا زمانی که قدرت خود را برای مقاومت تمام نکنید.

تنهایی شما را مجبور می کند الگوهای رفتاری خود را تکرار کنید ، یک توله سگ فداکار باشید ، به این امید که اگر این بار درست رفتار کنید و "به اندازه کافی خوب" باشید ، عشق دریافت خواهید کرد ، نه تنبیه.

تنهایی باعث می شود تا کسانی که دوستشان دارید به آنها صدمه بزنید تا آنها به شما صدمه بزنند. این شما را مجبور می کند تا قدرت روابط را آزمایش کنید ، آنها را بشکنید و با تمام قدرت خود به دیوار بتنی بیندازید.

این فرد را به یک توده پاره شده ، غیرقابل درمان از درد ، تلخی و کینه تبدیل می کند ، که با گذشت زمان قدرت فریاد کشیدن ، درخواست کمک و تلاش برای جمع آوری خود را نخواهد داشت.

من در مورد خودم می دانم که تنها هستم. این قسمتی از من است. بخش دائمی دردناک از دوران کودکی.

پذیرفتن غیر ممکن است. قبول این امر غیرممکن است.

ولی

من خیلی بیشتر از تنهایی ام هستم.

توصیه شده: