2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من گاهی اوقات به والدین آشنا می گویم: "تغییر بچه ها را متوقف کنید ، ابتدا تغییر دهید" ، اما آنها نمی شنوند و به اصلاح "عادی" فرزندان خود ادامه می دهند.
این احتمالاً به این دلیل است که سخت ترین کار این است که خود را تغییر دهید. خوب ، اگر آنها واقعاً گوش دهند و تلاش کنند ، تقریباً جادویی می شود.
روزی روزگاری دختری بود. او اغلب به هر دلیلی ناراحت می شد و گریه می کرد. حالا نمره او بد است ، سپس خوک دم باز می شود ، سپس برادر گوش نمی دهد. دلایل ناراحتی متفاوت بود ، اما واکنش یکسان بود - اشک. دختر شروع به گریه کرد و به سمت مادرش دوید و اگر مادرش دور بود ، با او تماس گرفت و با گریه به گیرنده رسید.
مامان مهربان و خوب بود. او دختر کوچکش را بسیار دوست داشت. اما او فکر می کرد که دختر در حال حاضر بزرگ است و باید در برابر مشکلات ، به شیوه ای بالغ واکنش متفاوتی نشان دهد.
"فقط فکر کن ، خوک خوک ، پس چی؟" - گفت مادرم. "نمره بد؟ برای خوب شدن آن چه کردید؟!”و غیره.
از آنجا که چنین موقعیت هایی هر روز تکرار می شد ، مادر شروع به عصبانی شدن و سرزنش دختر می کرد. مادرم گفت: "تو دوباره ناله می کنی ،" تا آنجا که ممکن است! قدرت من از بین رفته است! زود تمومش کن! " و دختر حتی شدیدتر گریه کرد. و مادرم عصبانی تر و عصبانی تر شد.
و سپس مادرم فکر کرد اگر دختر بزرگ شود و مدام گریه کند ، این دختر اشتباهی است ، او باید اصلاح شود. مشکلی در مورد نوزاد وجود دارد. ما باید از آن درست استفاده کنیم!
و او را نزد روانشناس برد.
اما پس از مدتی دختر دوباره شروع به گریه کرد و مادرش دوباره او را نزد روانشناس برد.
"شما در حال حاضر یک بزرگسال هستید و نباید گریه کنید!" - مامان عصبانی بود. مهربانی و عشق به دخترش با شدت و عصبانیت در قلب مادرم جایگزین شد.
و دختر به گریه ادامه داد.
دختر مداوم ، مگر نه؟
یک بار مادرم طاقت نیاورد و خودش به روانشناس آمد.
فقط باید صحبت کرد ، زیرا علاوه بر خشم در روح مادرم ، ناامیدی و ناامیدی و نارضایتی و اضطراب و عدم درک و ناتوانی نیز وجود داشت. خیلی از همه چیز.
و او گفت:
- من خیلی دوست دارم دخترم گریه نکند!
و از مادرم سوالی پرسیدند:
- و شما ، مادر ، چگونه فکر می کنید ، وقتی دم خوک دختری باز می شود و او گریه می کند ، چه احساسی دارد؟
- او ناراحت است. احساس ناراحتی می کند.
- آیا در کودکی ناراحت و ناراحت بوده اید؟
- بله حتما.
- و در چنین لحظاتی چه می خواستی؟
- شکلات داغ و طوری که مادرم بغل کند و پشیمان شود.
- مادرت چی فکر می کنی ، وقتی دخترت گریه می کند و ناراحت به سمتت می دود ، چه می خواهد؟
- آیا او نیز می خواهد من برای او متاسف باشم و از او دلجویی کنم؟ - مامان تعجب کرد.
- بله شاید.
- و چگونه در چنین مواردی به او پاسخ می دهید؟
- گریه نکن خسته! در چنین لحظاتی بسیار عصبانی هستم.
- آیا دخترت به خواسته اش می رسد؟
- نه
- آیا آرزوی شما برای گریه نکردن دختر برآورده شده است؟
- نه
می بینید ، نه شما و نه دخترتان آن چیزی را که می خواهید به دست نمی آورید و به نظر می رسد که شما هر دو از آن رنج می برید. وقتی دخترت دوباره گریه می کند ، چگونه می توانی رفتار کنی؟
- نوازشش کن
- امتحان کن.
و مادر به خانه آمد و آن را امتحان کرد.
و زندگی در خانواده آنها تغییر کرد.
اگرچه دختر ناراحت شد و دوباره به طرف مادرش دوید ، اما او دخترش را سرزنش نکرد ، بلکه او را نوازش کرد و نوازش کرد. مامان به او گفت چند بار خودش در زندگی ناراحت بوده و چگونه از چنین موقعیت هایی خارج شده است.
و دختر در پاسخ به نوازش ها و داستانهای مادر آرام شد و لبخند زد.
و سپس مادرم آموخت که از دختر بپرسد:
- بله ، بسیار توهین آمیز و ناراحت کننده است که این خوک دم باز شده است ، و من از شما ناراحت شدم ، اما اکنون چگونه می توانیم ادامه دهیم؟
و دختر از قبل می خندید و می گفت:
- ناراحت نباش مامان. دومی را حالا باز می کنم ، بگذار موها با باد راه بروند. امروز من به آنها اجازه می دهم!
و اشک های خانه کمتر و کمتر می شد و عشق و درک بیشتر و بیشتر …
آیا توجه کرده اید که چقدر خوب است که این دختر پیگیر بود و از تمایل خود برای دریافت محبت مادر خود سر باز نمی زد؟
و چقدر عالی است که گاهی اوقات والدین تغییر فرزندان خود را به "معمولی" متوقف می کنند و شروع به تغییر چیزی در رفتار خود می کنند. اولین.
عالی نیست؟
روانشناس سوتلانا ریپکا
اسکایپ lana.psiheya
Viber ، Whatsapp ، Messenger +380970718651
توصیه شده:
"من به هیچ کس بدهکار نیستم!" چگونه می توان نجات جهان را متوقف کرد و زندگی خود را آغاز کرد
"من به هیچ کس بدهکار نیستم!" بیا دیگه؟! به طور جدی؟ در اینجا ، فقط دروغ نگویید - مطمئناً لیستی از آنچه به چه چیزی مدیون هستید وجود دارد. ملزم بودن به همه چیز "کارما" فرزندان بزرگتر خانواده است. این اتفاق افتاد که از دو تا پنج یا هفت سالگی به آنها آموزش داده شد - "
چگونه می توان لیست دلخواه و انگیزه را فعال کرد؟ یا چگونه می توان دوباره خواستن و خواستن را شروع کرد
اگر به مردم نگاه کنید ، می بینید که چگونه برخی از افراد با شادی و لذت در زندگی خود نوعی عمل را انجام می دهند ، فعال می شوند و نتیجه می گیرند ، و افرادی هستند که به نظر می رسد در خواب هستند ، زندگی آنها سال به سال ، عملاً ، گذر می کند. هیچ چیز تغییر نمی کند آنها سوخت و انرژی حیاتی ندارند که بتواند به آنها در زندگی کمک کند.
ترسیم حالت. چگونه می توان به چیزی که نمی توان آن را با کلمات بیان کرد خالی کرد
گذرگاهی مخفی برای ناخودآگاه باید به محتویات مبهم ناخودآگاه راه چاره ای داده شود: از این گذشته ، خود آنها گاهی اوقات از طریق رویاها ، قیدها ، اقدامات خودجوش خلأهایی پیدا می کنند - به این معنی که می توان آنها را از مجاری واضح تر آزاد کرد. امروزه ، همه وسایل برای این کار مناسب است ، زیرا افراد متفاوت هستند ، و برای کسی که نیمکت کلاسیک یک روانکاو کافی نخواهد بود.
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ چگونه می توان توجه مردی را که دوست دارید جلب کرد؟
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ انگیزه حمایت از "شخص خود" است. مال شماست و ادامه دهید با اقدامات خود ، دختر موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او قبلاً وارد فضای شخصی مرد شده بود ، او را "خود" نامید ، موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او خودش "
والدین ناامید: کودکان ناامید
با گذشت سالها ، بسیاری از بزرگسالان ایمان خود را از دست می دهند و نمی توانند با ناامیدی امیدهای برآورده نشده جوانان یا برنامه های بلند پروازانه بزرگسالان کنار بیایند. با وجود این ، چنین بزرگسالانی خانواده می گیرند ، فرزندان به دنیا می آورند.