2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نه یک بار ، و دیروز دوباره به داستان مشتری در مورد اینکه چگونه ازدواجش به طرز نامعملی فروپاشیده بود ، گوش دادم ، و همه اینها به خاطر این بود که او خیلی تلاش کرد … قبل از تولد بچه ها ، او یک پرنده بسیار آزاد ، شخصیتی روشن و آرام بود. با توجه به مردان ، او طوری زندگی می کرد که انگار واقعاً به کسی احتیاج ندارد … و در ازدواج او بسیار می خواست مادر و همسر صد درصدی شود … او دو نفر پشت سر هم به دنیا آورد ، یک خانه دنج ، پای ، شوهرش مثل یک چراغ در پنجره بود و همه چیز در لیست بود. شوهر دیگر گفت - من شما را اینطور دوست نداشتم..
و همچنین مشورتی را به خاطر می آورم که مشتری در آن گفت: پس از طلاق ، پس از یک دوره جستجوی فوری و بی نتیجه برای یک زوج جدید ، یک بار رانندگی کردم و از کینه ، تنهایی ، تلخی گریه کردم.. و ناگهان به یاد آوردم که چگونه یک بار ، متأهل ، من در همان خیابان رانندگی می کردم ، و درست به همین دلیل به خاطر نزاع با شوهرم به شدت گریه می کردم … فکر کردم - چه فرقی می کند چه کسی؟ کسی که با شما زندگی می کند یا کسی که نمی خواهد زندگی کند؟ درد - این درد است … و من شروع کردم به زندگی به گونه ای که گویی شوهر دارم ، به طور کلی شیوه زندگی خود را تغییر دادم ، علیرغم این واقعیت که طلاق گرفته بودم ، سعی کردم تا آنجا که ممکن است در این حالت آرامش غوطه ور شوم و اعتماد به ثبات ، که در سالهای طولانی ازدواج داشتم …
بنابراین معلوم می شود ، اگر ازدواج نکرده اید - طوری رفتار کنید و درونی خود را زندگی کنید که گویی شوهر دارید ، فقط او اکنون در یک سفر کاری است. و اگر متاهل هستید - در ایالت "من یک پرنده آزاد هستم" را از دست ندهید.
این من هستم که اگر بفهمید همه مشکلات زندگی شما از حضور / عدم حضور شوهر شما ناشی نمی شود ، فرصتهای بیشتری برای کاهش تعداد مشکلات و حفظ / توسعه خود به عنوان یک فرد وجود خواهد داشت.
این اولین بار نیست که من این تأملات را در مورد رفتار افراد متاهل و مجرد منتشر می کنم. و یک بار یکی از مشتریان من پاسخ خود را به چنین پستی نوشت.
کلمات او برای من بسیار مهم به نظر می رسید و دوست دارم دیگران نیز آنها را بخوانند. من با رضایت او منتشر می کنم:
این اولین بار نیست که من این تأملات را در مورد رفتار افراد متاهل و مجرد منتشر می کنم. و یک بار یکی از مشتریان من پاسخ خود را به چنین پستی نوشت.
کلمات او برای من بسیار مهم به نظر می رسید و دوست دارم دیگران نیز آنها را بخوانند. من با رضایت او منتشر می کنم:
من خیلی به مثال زوج های مختلف فکر کردم…. چطور؟ جامعه چطور؟ به جای این که جامعه دست به خیانت بزند (به عنوان مثال ، دردناک بودن رفتار اشتباه او را مورد توجه قرار دهد) مردان ، بیشتر و بیشتر متداول می شوند - فقط قادر به برقراری روابط در سطح اولین قدم ها هستند ، کار مقدماتی برای اصلی ترین کار - خانواده. تنها در آن مرحله از رابطه زمانی امکان پذیر است که شرکا یکدیگر را فریب دهند ، اشتیاق و تنش را حفظ کنند.
به محض شروع آن چیزی که به خاطر آن همه چیز شروع شد - این همه ، علاقه ناپدید می شود. این از فقدان عمق مسئولیت ، توانایی سرپرست خانواده ، ضامن حفاظت و اطمینان از شادی و آرامش از خارج صحبت می کند - و یک زن سالم نیز در عوض همان را برای او فراهم می کند ، اما از درون. من آنها را مردان شکسته و معیوب می نامم - پروانه ها. درست مانند زنانی که قادر به توقف در این بازی ها نیستند (و چنین نمونه هایی در حلقه نزدیک من وجود دارد).
بله ، توجه مردی به مرد جلب می شود…. فقط طرف معکوس: به مرحله زن / مادر / عقب نمی رود - هرگز. و عواقب آن وحشتناک است. شما صدها دختر از چنین مادرانی را در دفتر خود میزبانی می کنید. فرزندان آنها به خاطر این که هرگز مادر / زن / عشق / آرامش / شادی / مراقبت - هرگز دریافت نکرده اند - تغییر شکل داده اند. پروانه ای بود که می ترسید وارد مرحله منطقی بعدی رابطه شود. او می ترسید که وضوح روابط ، استقلال را از دست بدهد. من را شگفت زده می کند که هم در آنجا و هم در اینجا ، هنگام تجزیه و تحلیل چنین موقعیت هایی ، هیچ جا این لهجه وجود ندارد که همه چیز در مورد زنان خوب باشد. مردان اندکی هستند که بتوانند خانواده تشکیل دهند. و لازم نیست زنان را در شکل چنین مردانی با نتیجه دردناک زمان خود تنظیم کنیم ، بلکه باید فکر کنیم که با مردان چه کنند. به زنان بیاموزید که چگونه قبل از ازدواج تشخیص دهند که چه کسی است.
اما به آنها یاد ندهید که دفاع داخلی خود را حفظ کنند ، یا طوری زندگی کنند که انگار وجود دارند ، اما او وجود ندارد ، بنابراین اگر او برود ، آسیبی نمی بیند … من فکر می کنم … …
توصیه شده:
حالا می دانم در ازدواج چگونه رفتار کنم
یکبار طلاق گرفتم آن تجربه برای من بسیار سخت ، بسیار دردناک و … شاید ضروری بود. در آن زمان بود که متوجه شدم زمان آن فرا می رسد ، و من قطعاً یاد می گیرم که چگونه در ازدواج رفتار کنم تا رابطه شاد و طولانی مدت شود. این اتفاق افتاد که من نه تنها به مطالعه این موضوع در خانواده جدیدم ادامه می دهم ، بلکه در مورد مسائل مربوط به خوشبختی خانوادگی با مشتریانم در گروه ها و جلسات فردی کار می کنم.
از قربانی گرفته تا ظالم و برعکس
"تمام دنیا یک تئاتر است و افرادی که در آن بازیگر هستند". اگر کلاسیک می دانست که این ارزیابی چقدر عادلانه است ، شاید از چنین اظهارات رادیکال خودداری می کرد. روانشناسان مطمئن هستند: بسیاری از مردم زندگی نمی کنند - آنها بازی می کنند. روز به روز ، متن هایی را که به آنها اختصاص داده شده است با توجه به "
جزء کلامی رفتار خوردن: صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن
در ادامه موضوع عکاسی از غذا ، می خواهم در مورد م componentلفه کلامی رفتار خوردن ، یعنی صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن صحبت کنم. و ، ابتدا ، داستانی درباره پسر ما از سن پترزبورگ به من گفت (در واقع ، من او را کمی می شناسم ، دوست مشترک ما به او گفت) ، که با یک زن فرانسوی ازدواج کرد و با او در آنجا زندگی می کند ، در فرانسه.
چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت
اغلب این سوال برای جوانان (دختر و پسر) جالب است. آیا خانواده خواهم داشت؟ آیا من دقیقاً با دختری (مرد) که دوست دارم ملاقات می کنم؟ چنین تجربیاتی کاملاً طبیعی است! اما چگونه می توان شرایط ازدواج را رها کرد و دیگر به تنهایی احتمالی فکر نکرد؟ این موضوع بیشتر افراد را در سنین جوانی نگران می کند ، زیرا آنها تجربه کافی در روابط ندارند (در پس زمینه افزایش هورمونی ، آنها واقعاً می خواهند با جنس مخالف رابطه برقرار کنند ، اما با همه مشکلات روبرو نشدند.
سکته نکرده؟ چرا من اینقدر زود ازدواج کردم (ازدواج کردم)؟ دلایل اندیشه برای مردان و زنان در ازدواج
راه نرفتی بالا؟ چرا من زود ازدواج کردم (ازدواج کردم)؟ داستانهای واقعی (حروف): پیتر ، 30 ساله ، سن پترزبورگ. من پنج سال است ازدواج کرده ام. همسرم از من کاملاً راضی است ، من حتی روابط بسیار خوبی با والدینش دارم. من فکر می کنم مشکل من این است که در دو سال گذشته درآمد زیادی را شروع کرده ام.