روانکاوی چیست؟

تصویری: روانکاوی چیست؟

تصویری: روانکاوی چیست؟
تصویری: روانکاوی چیست؟ 2024, ممکن است
روانکاوی چیست؟
روانکاوی چیست؟
Anonim

ما اغلب در زندگی خود درباره روانکاوی ، روانکاوان و درمان روانکاوی می شنویم. اما تعداد کمی از مردم تصور می کنند که واقعاً چیست. برای کسانی که تحت درمان روانکاوی بوده اند (یا در مراحل پایانی آن هستند) ، همه چیز بسیار آسان است. اما برای کسانی که هرگز با روانکاوی روبرو نشده اند یا تازه در حال تجزیه و تحلیل شخصی هستند ، همه چیز مبهم و کمی روشن است. بیایید قبل از اینکه به سراغ مثالهای عملی برویم ، با نظریه شروع کنیم.

تعریف روانکاوی. روانکاوی یک نظریه روانشناختی است که در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 توسط زیگموند فروید دانشمند اتریشی تدوین شد و همچنین یک روش فوق العاده تأثیرگذار در درمان اختلالات روانی بر اساس این نظریه است. روانکاوی در جهات مختلف عمدتاً توسط همکاران سابق فروید مانند آلفرد آدلر و سی جی یونگ گسترش یافته و توسعه یافته است ، و بعداً توسط نئو فرویدهایی مانند اریش فروم ، کارن هورنی ، هری استک سالیوان ، ژاک لاکان و دیگران اصول اساسی روانکاوی به شرح زیر است: رفتار ، تجربه و دانش انسان تا حد زیادی توسط انگیزه های درونی و غیر منطقی تعیین می شود. این درایوها عمدتا ناخودآگاه هستند. تلاش برای آگاهی از این انگیزه ها منجر به مقاومت روانی در قالب مکانیسم های دفاعی می شود. علاوه بر ساختار شخصیت ، رشد فردی توسط رویدادهای دوران کودکی تعیین می شود. تضاد بین درک آگاهانه از واقعیت و مطالب ناخودآگاه (سرکوب شده) می تواند منجر به اختلالات روانی-عاطفی مانند روان رنجوری ، ویژگی های روان رنجوری ، ترس ، افسردگی و غیره شود. رهایی از تأثیر مواد ناخودآگاه را می توان با آگاهی از آن (به عنوان مثال ، با حمایت حرفه ای مناسب) به دست آورد.

این فقط یک نظریه است که فقط برای فردی که از نزدیک با روانکاوی آشنا است یا در زمینه روانکاوی کار می کند به وضوح قابل درک است. یک نکته بسیار مهم نیز وجود دارد. درک و آگاهی از خاطرات سرکوب شده تنها اولین قدم است. در مرحله بعد درک و زندگی آن احساسات سرکوب شده که در یک موقعیت آسیب زا بوجود آمده است ، می آید. زندگی در احساسات در یک موقعیت جدید زندگی و در یک موقعیت درمانی یک تجربه جدید و فرصتی برای عمل به شیوه ای جدید می دهد. درمان روانکاوانه نه تنها بر خود شخص ، بلکه بر عزیزانش نیز تأثیر می گذارد. برخی تصور می کنند که روان درمانی کمکی به شما نمی کند. کسی می گوید: "شما خودتان می توانید همه چیز را اداره کنید! چرا وقت و پول خود را برای این کار هدر می دهید؟ " همیشه صحبت از اضطرابی است که مربوط به تغییرات انجام شده و دردناک شما است. این تغییرات می تواند عزیزان و دوستان شما را شگفت زده و ناراضی کند. گاهی اوقات ، وقتی شخصی واقعاً بهتر می شود ، شخصی وجود دارد که این تغییرات برای او قابل قبول نیست و نمی تواند آنها را بپذیرد زیرا رنج و مشکلات به دلایل مختلف برای او مفید بود.

هر چیزی که در بالا نوشته شد ممکن است از نظر تئوری قابل درک باشد ، اما در عمل چگونه اتفاق می افتد؟ بگذارید یک مثال عملی برای شما بیان کنم.

دختر جوان به این واقعیت پرداخت که هرج و مرج زیادی در زندگی او وجود داشت. هرج و مرج در همه چیز نمایان بود. تعریف روشنی در آموزش و پرورش وجود نداشت ، او چندین بار موسسات آموزشی و مشخصات حرفه آینده خود را تغییر داد. همچنین هیچ کار ثابتی وجود نداشت. زندگی شخصی نیز ثابت نبود. ریشه مشکل در این واقعیت نهفته بود که او تمام عمر خود را با مادرش مبتلا به اسکیزوفرنی گذرانده بود. و هرج و مرجی که در دوران کودکی رخ داد به زندگی آگاهانه او منتقل شد. برای او بسیار دشوار بود که تجربه جدیدی در درمان کسب کند و از قوانین پیروی کند ، به موقع و در روز تعیین شده بیاید. این به این دلیل بود که هرگونه ظاهر ثبات تهدید می کرد نمایندگی درونی مادر عزیز را از بین ببرد ، و این ترسناک بود. بسیاری از احساسات منفی و مثبت در طول درمان بوجود آمد.او با زندگی و کار مجدد آنها ، آنها را قابل فهم و آگاه کرد ، توانست ایده ای واقعی از مادرش شکل دهد. بله ، زندگی او در یک لحظه زیبا و عاری از مشکلات نشد. اما اکنون او می تواند افراد دیگری را برای ارتباط ، جوانان دیگر را برای روابط انتخاب کند ، و این افراد هرج و مرج ایجاد نکردند ، بلکه برعکس ، ساختار اضافه کردند.

اگر سوالی دارید می توانید از من بپرسید. من آماده هستم تا آنها را به جای شما پاسخ دهم.

میخائیل اوژیرینسکی - روانکاو ، تحلیلگر گروه.

توصیه شده: