درباره تغذیه مناسب و رفتار خوردن آگاهانه

فهرست مطالب:

تصویری: درباره تغذیه مناسب و رفتار خوردن آگاهانه

تصویری: درباره تغذیه مناسب و رفتار خوردن آگاهانه
تصویری: اهمیت تغذیه مناسب و پاک | داکتر جمشید رسا 2024, آوریل
درباره تغذیه مناسب و رفتار خوردن آگاهانه
درباره تغذیه مناسب و رفتار خوردن آگاهانه
Anonim

تغذیه مناسب

… منطقی است ، تغذیه ای است ، طبق روش شناسی (فهرست بلند نام و نام خانوادگی) … نوعی تغذیه حفظ شده و سفت و سخت است که توسط صنعت کاهش وزن ارائه می شود. کلمه کلیدی در اینجا "قوانین" است و مهم نیست که آنها از یک بررسی در انجمن کاهش وزن الهام گرفته اند یا توسط یک متخصص تغذیه حرفه ای پیشنهاد شده است.

مشکل هرگونه تغذیه مناسب این است که ما خودمان به طور طبیعی اشتباه می کنیم ، فقط تا حدی منطقی هستیم ، و قوانین دیگران در بهترین حالت ، یک درون انداز است - یک اندام روانشناختی دوخته شده با واکنش بعدی رد. تا آنجا که تبلیغاتی در این زمینه وجود دارد ، می توانید در مورد بیهودگی و مضرات تغذیه مناسب بنویسید. تمام این متون یا با احساس ناامیدی پایان می یابد ، یا با فروش روش جدیدی برای کاهش وزن.

تنها چیزی که باید به آن توجه شود ، تشدید سابقه پزشکی تغذیه مناسب و روشهای کاهش وزن است. همه آنها ادعا می کنند که درمان نامیده می شود و نیازهای وابسته را برآورده سازد. کلمه "درمان" هر فردی را تحت شیرخوارگی قرار می دهد ، زیرا هدف کودک بخشی از شخصیت او است و نه یک فرد مستقل بزرگسال - "بیایید یک مشت کوچک بگذاریم" ، "با مشت کار کنیم" ، لیستی از غذاهای ممنوعه و مجاز ، ترکیبات ، گرم ، کالری و دیگر حساب برای کودک از سن پنج تا شش سالگی.

کاهش وزن بر اساس قوانین نتیجه می دهد نتیجه ناامیدی انسان است با پیروی از احمقانه ترین قوانین می توانید کیلوگرم اضافه وزن خود را کاهش دهید و افرادی که مستعد خود تخریبی هستند در این مورد تصمیم می گیرند. چهره گرامی در ترازو پاداش همه سختی ها می شود. بی فایده و حتی ظالمانه است که به فرد خوش شانس بگوییم که خوشبختی او کوتاه مدت خواهد بود. علاوه بر این ، وضعیت جدید به وضوح متفاوت از زمانی است که او در حالت خفقان خفه می شد ، فشار استانداردهای جمعی را احساس می کرد ، تجربه دردناک روزانه بدن بد او ، که تنها در تاریکی برهنه شد و بسیاری از ناراحتی های دیگر را تجربه کرد.

موضوع بازگشت وزن فقط باید با کسانی که قبلاً این امر را تجربه کرده اند ، و کسانی که در رده افرادی قرار گرفته اند که تمایل به کاهش ارزش دستاوردهای واقعی خود بدون وزن دارند ، مورد بحث قرار گیرد.

شایسته است که نتایج واقعی را به خاطر بسپارید و درباره آن صحبت کنید. مرد سرانجام دوران مهمی از دوران کودکی خود را تجربه کرد ، او واقعاً عزت نفس خود را برای مدتی تصحیح کرد و واقعاً عاشق بدن جدید خود شد. و مهم نیست که از دست رفته است. فقط از نظر روانشناسی ، با همه پیروزی ها و هدایا ، او هنوز خیلی کوچک و ترسیده بود:

  • می ترسیدم دوست پسرم که از افراد چاق خوشش نمی آید عکس های قدیمی من را ببیند.
  • من نمی دانستم چگونه باید در این دنیای جدید که همه چیز ناشناخته بود جا بیفتم.
  • من حتی بیشتر از قبل از غذا می ترسیدم و اکنون واقعاً از افزایش وزن می ترسیدم.

همه اینها به این معنا نیست که پس از پیروزی کامل ، فرد دوباره یک شکست خورده به نظر می رسد و بدن او بد می ماند. با تمام قابلیت اطمینان ذهنی ، به نظر می رسد همه اینها چنین باشد. همه این استهلاک ها نتیجه یک کاهش وزن ناموفق دیگر نیست ، بلکه تجربه اولیه خشونت ، طرد شدن و بی تفاوتی است. تلاشهای مشابه برای بهبود وزن ، ظاهر ، سلامت ، کیفیت زندگی ، حتی اگر ساده لوحانه باشد ، مستحق احترام است.

در عین حال ، مهم است که درک کنیم که راه حل مشکل در جستجوی روش جدید و حتی قوانین دقیق تر نیست - بلکه مسیر رشد و توسعه آگاهی است.

خوردن آگاهانه

… هیچ تفاوتی با آگاهی در هیچ زمینه دیگری ندارد. در همه موارد ، شکل گیری آگاهی خوب است. رایگان کار برای حفظ تولید رایگان توجه و حالات دخالت

توسعه آگاهی واقعاً به تلاش های ارادی نیاز دارد و اساساً مهم این است که اراده (میل جنسی ، انرژی ، سرزندگی ، قصد اولیه) فرد به کجا سوق داده می شود. یک راهنمای عالی برای استفاده از تلاش های ارادی ، یک ساختار ساختاردهی و یک ابزار کار برای توسعه آگاهی ، از جمله در تغذیه ، گونه شناسی توابع هوشیاری K. G. پسر کابین.

گونه شناسی آگاهی از چندین جزء تشکیل شده است:

  • برونگرایی معروف - درون گرایی ؛
  • عملکردهای غیر منطقی - حس (احساس ، بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی) و شهود (ادراک ناخودآگاه ، حس ششم) ؛
  • عملکردهای منطقی - تفکر (قضاوت ، قوانین ، نظم) و احساسات (احساس ، ترجیحات ارزشی ، ارزیابی احساسی).

این توابع جمع می شوند 8 نوع عملکردی یا نگرش آگاهی

شکل یکی از هشت نوع احتمالی را نشان می دهد

INTROEXSNRA
INTROEXSNRA

محور عمودی با عملکردهای منطقی یا غیر منطقی آگاهی نشان داده می شود: تفکر-احساسات ، شهود-احساسات. هر دو عملکرد در محور عمودی می توانند master یا slave باشند. و محور افقی به اصطلاح. توابع اضافی از جفت های بلااستفاده تشکیل شده اند.

بیایید یک مثال را در نظر بگیریم.

    1. شهود (عملکرد پیشرو).
    2. تفکر (عملکرد ثانویه اختیاری).
    3. احساسات (تابع اختیاری اختیاری).
    4. حس (عملکرد زیرمجموعه).

هر یک از عملکردها می تواند در نگرش برون گرا یا درون گرا باشد

    1. شهود درون گرا - شهود زمان (درجه بالایی از پیش بینی و پیش بینی روند رویدادها ، توانایی بالای ارتباط گذشته ، حال و آینده).
    2. تفکر برون گرا (تفکر کاربردی کاربردی ، تکیه بر قضاوت افراد دیگر ، اکتشافات علمی قبلی یا خرد معمولی روزمره).
    3. احساس درون گرا (رنگ آمیزی ذهنی احساسات).
    4. حس برونگرا (فعالیت در مرز تماس با جهان خارج به لطف حواس).

بسته به موقعیت ، این یا آن عملکرد را می توان به روش های مختلف توسعه داد. به عنوان مثال ، این شبیه این است:

    1. عملکرد اصلی مربوط به بلوغ ، حداکثر توسعه ، سن گذرنامه ، به عنوان مثال ، 40 سال است.
    2. عملکرد ثانویه اضافی نیز کاملاً توسعه یافته است و با سطح بلوغ روانی جوانی مطابقت دارد.
    3. عملکرد اضافی مربوط به 5 تا 10 سالگی است.
    4. عملکرد زیرمجموعه نوزادان ، ضعیف ترین ، کمترین در پرتو آگاهی و ناخودآگاه ترین و بالقوه دارای بار.

کاربرد عملی گونه شناسی

… برای سیستم شخصی تغذیه آگاهانه در درجه اول "رشد" ، عملکردهای کمکی هوشیاری خود را توسعه دهید … این آنها هستند که به عنوان پشتیبان عملکرد اصلی عمل می کنند ، هنگامی که پتانسیل کل انرژی یک شخص به دلایلی کاهش می یابد. از نظر تصویری ، این امر با تغییر یک چراغ بلند به یک نور کم هنگام رانندگی در شرایط بد آب و هوا ، از یک دنده بلند به یک دنده پایین هنگام رانندگی در یک جاده بد - از عملکرد اصلی هوشیاری به موارد اضافی به منظور استفاده از قابلیت های دیگر ، قابل مقایسه است..

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.برای فردی که دارای عملکرد اصلی شهود درون گرا است ، به منظور حفظ تغذیه طبیعی در شرایط سخت ، قبل از هر چیز مهم است که یک سیستم قوانین تغذیه ای توسط افراد دیگر آزمایش شده و بر اساس تجربه خود (برون گرا) انجام شود. فكر كردن). به طور طبیعی ، در اینجا شما نیاز به دانش اولیه در مورد محتوای کالری ، محتوای چربی ، شاخص کاهش قند خون ، رژیم غذایی و سایر نشانه های شناختی دارید - همه چیزهایی که می توانند در تجربه شخصی شما جذب شوند تا همه چیز در رژیم غذایی شما مرتب شود.

با توجه به ماهیت کودکانه عملکرد اضافی درجه سوم (احساس درون گرا) ، توسعه آگاهی برای تعامل با تجربیات احساسی از دوران کودکی (کینه ، عصبانیت ، گناه ، شرم و غیره) و جلوگیری از تهاجم این احساسات مهم خواهد بود.

دسترسی به ویژگیهای بویایی ، لمسی ، چشایی ، بصری غذا (احساسات برونگرا) و سیگنالهای بدن خود - گرسنگی ، سیری ، سنگینی ، راحتی ، کاهش و افزایش انرژی (احساسات درونگرا) به احتمال زیاد دشوار است. عملکرد احساسات در سایه عملکرد آگاهانه روان است.

سبک فردی تغذیه آگاهانه

… معادل سبک فردی لباس پوشیدن ، رفتار ، گفتار و ترجیحات هنگام حل انواع وظایف زندگی است.

همانطور که خود K. G بارها نوشته است. یونگ ، گونه شناسی کارکردهای آگاهی هنوز در فردیت خود مردی نیست. این عرض و طول جغرافیایی است ، به لطف آنها می توانید نقطه موقعیت مکانی خود را روی نقشه بیابید و از این نقطه به شمال ، جنوب ، شرق و غرب نگاه کنید. هر تیپ شخصیتی دارای قطب نمای خاص خود و میدانهای مغناطیسی زمین خود است.

عملکرد پیشرو بیشترین نیروی جاذبه را برای انرژی آگاهی دارد. و بنابراین اگر ما در مورد سبک معمول غذا صحبت می کنیم که به هیچ گونه تغییر و تعدیل نیاز ندارد - این تغذیه ای است که مستقیماً به عملکرد اصلی آگاهی فرد بستگی دارد: برای شهود - شهودی ، حسی - بر اساس حواس ، برای نوع تفکر - شماتیک - غیر احساسی ، برای احساس نوع - یا تعطیلات یا بزرگداشت …

سنسور تقریباً همیشه به آنچه که دقیقاً در دهان خود می گذارد توجه می کند ، همیشه عصرها آنچه صبح خورد و به یاد می آورد و هنگام صبحانه به راحتی به یاد می آورد که برای شام چه خورده است.

شهود - نسبت به لذت غذا نسبتاً بی تفاوت خواهد بود و تماس او با بدن و غذا همیشه با تجربه گذشته ، معانی خاص غذا ، آگاهی از عواقب خوردن این یا آن غذا ، واسطه خواهد شد.

برای فردی از نوع احساسی ، راحتی عاطفی از یک جشن ، روابط سر میز با خانواده و غیره همیشه مهم خواهد بود. غذای مقدس ویژه با نت های نوستالژیک.

یک متفکر در روزهای معمولی خود از طریق منشور ایده ها و قوانین شکل گرفته در تجربه خود به غذا نگاه می کند ، طبق انجمن ها غذا می خورد ، نه در معده ، نه در دهان ، بلکه در سر غذا می خورد.

انتخاب رژیم غذایی شما و همچنین سازگاری به طور کلی ، از طریق عملکرد پیشرو همیشه به طور خودکار ، سریعتر و با دقت انجام می شود. این یک واقعیت نیست که غذا به اندازه کافی خوب خواهد بود ، اما در حال حاضر ما در مورد سبک معمول غذا خوردن صحبت می کنیم. منبع تغذیه از طریق عملکرد اصلی اغلب توسط یک فرد به عنوان تنها واقعی و ممکن تلقی می شود

کمترین نور بر عملکرد زیرمجموعه آگاهی می افتد و بنابراین جذاب به نظر نمی رسد. این به اصطلاح شخصی ما ایوان احمق است و مسلم است که ما هرگز به منظور سازماندهی سبک جدیدی از غذا خوردن ، به یک کار تابعی روی نمی آوریم. ما با این یا آن پیشنهاد به شخص ناراحتی اخلاقی قابل توجهی می دهیم تا تغذیه را از طریق عملکردی تابع تنظیم کند.

این یک اشتباه بزرگ خواهد بود تشویق شخص ، به عنوان مثال ، از نوع شهودی ، برای تمرین از طریق اولین قدم ها ، بهبود تماس مستقیم با غذا - تشخیص ویژگی های تغذیه ای ظروف با تأکید بر حس چشایی ، تفاوت های طعم مزه یا رضایت بدن بعد از غذا خوردن. به احتمال زیاد ، این فقط منجر به احساس حقارت می شود ، به این نتیجه می رسد که او یک احمق است و به طور کلی "سرنوشت" نیست. بهترین چیزی که می تواند اتفاق بیفتد این است که خوردن آگاهانه را برای آن نامناسب ارزیابی کنید.

اما در همان زمان ، در آنجا ، در عملکرد زیرمجموعه ، بیشترین پتانسیل برای توسعه و دگرگونی شخصی ، از جمله ایجاد تغذیه آگاهانه وجود دارد. به این معنی که برای همان شهود ، پایدارترین و اساسی ترین بهبود در ارتباط با غذا از طریق فعال کردن عملکرد زیرمجموعه حس امکان پذیر است.

توسعه تغذیه آگاهانه یک الگوریتم جهانی رفتار برای همه نیست ، بلکه ایجاد عادات غذایی مربوط به این نوع آگاهی خاص است. گونه شناسی C. G. یونگ در اینجا به عنوان قطب نما و نقشه کمک می کند.

با بالارفتن سن

… سبک غذا خوردن یک فرد به ناچار تغییر می کند ، که با "سایش" عملکرد پیشرو و ورود به حقوق مربوط به عملکرد تابع مرتبط است.

در حال حاضر ، هنگام حل وظایف فعلی خود و تکیه بر عملکرد پیشرو ، یک فرد بیش از حد یک طرفه و مستقیم عمل می کند. با توجه به عملکرد پیشرو ، او مشغول سازگاری است - آموزش ، خانواده ، کار و غیره. تغذیه بر اساس اصل باقی مانده است - ما همانطور که هست غذا می خوریم و عملکرد اصلی همیشه کمک است. در عین حال ، عملکرد زیرمجموعه "اولیه و مشکل ساز ، هم برای خود شخص و هم برای اطرافیانش" D. Sharp. در این زمان ، عملکرد زیرمجموعه تمایل دارد فقط به شیوه ای غیر طبیعی فعال شود و مشکلات متعددی از جمله تغذیه و کاهش وزن ایجاد کند.

همانطور که لوئیز وون فرانتز می نویسد: زندگی رحمانی نیست ، با موقعیت کم کارکرد زیردست.

از جمله از اینجا ، به دلیل تضعیف اجتناب ناپذیر عملکرد سازگار پیشرو ، غم بسیاری از افراد با سن خود. در آن زمان ، این ممکن است سیگنالی از نیاز به توسعه سایر عملکردها باشد. زندگی خود فرد را به طور مداوم وادار می کند تا آگاهی خود را توسعه داده و به سمت عملکردی فرعی حرکت کند. این اغلب از طریق اضافه وزن و مشکلات مربوط به آن اتفاق می افتد.

در بحران میانسالی ، بی اعتنایی زودهنگام به رژیم غذایی و بدن فرد با اصرار مستلزم ارزیابی مجدد و استفاده از عملکرد فرعی فراموش شده در ناخودآگاه انسان است. در آنجا است که غلظت عظیمی از زندگی نوپا متمرکز شده است - منبع باز شدن نفس دوم ، سوم و چهارم.

با فرسودگی عملکرد اصلی - مانند این که موتور یک ماشین قدیمی به صدا در می آید و روغن آن تمام می شود - اگر افراد در استخدام وظایف زیرمجموعه خود موفق باشند ، پتانسیل جدیدی را در زندگی کشف می کنند. در این حوزه عملکرد زیرمجموعه ، همه چیز هیجان انگیز ، چشمگیر ، مملو از امکانات مثبت و منفی می شود. تنشی از نیروی فوق العاده عظیمی بوجود می آید و خود جهان ، به اصطلاح ، از طریق عملکرد تابع دوباره کشف می شود * - هرچند بدون هیچ گونه ناراحتی ، زیرا فرآیند جذب عملکرد زیرمجموعه آن را به آگاهی می رساند و همیشه همراه است با "کاهش" عملکرد اصلی یا اصلی "(D. Sharp)

برای افرادی از نوع تفکر ارتباطات عاطفی که توسط شام خانوادگی پشتیبانی می شود مهم به نظر می رسد ، و او به یاد فرنی سمولینای مادرش با مربا یا نحوه مجازات او با کنار گذاشتن او از میز می افتد.

نوع احساس به طور غیر عادی برای او منحرف می شود و متوجه نمی شود که چند کتلت در دهان خود گذاشته است.

شهودی شیفته تهیه ظروف ، رنگ ، طعم ، بافت غذا است یا به طور غیر منتظره ای از خوردن گوشت امتناع می کند ، زیرا ناگهان متوجه می شود که بهتر است به حیوانات نگاه کرده ، آنها را بوسید و با دست احساس کرد تا اینکه آن ها را بخور.

نوع احساس او عاشق مطالعه رژیم ها ، ویژگی های غذاهای ملی ، حسابداری آشپزخانه و خرد آشپزی است.

در همه موارد ، یک واژگونی مشخص و همیشه قابل توجه از رفتار خوردن انسان به ناچار در نیمه دوم زندگی رخ می دهد. در درمان اختلالات خوردن ، در نظر گرفتن این عامل و ارتقاء عملکرد زیرمجموعه بسیار مهم است. با این حال ، این کار را به تدریج و همانطور که قبلاً ذکر شد ، ابتدا با گذراندن یکی از عملکردهای کمکی انجام دهید.

از آنجا ، از عملکرد زیرمجموعه ، است که اشتها به طور مداوم برای یک فرد شروع به رشد می کند و افراط و تفریط در غذا زیاد می شود. در اینجا باید درک کنید که اشتها همان اشتها نیست. و هنگامی که شخصی درخواست می کند اشتهای خود را کاهش دهد ، ظاهراً او در مورد چیزی که برای او دردناک است صحبت می کند.

اشتها ، مطابق با عملکرد اصلی ، شادی است ، راهی برای تقویت ارتباط با جهان از طریق غذا. این همیشه به سازگاری فرد کمک می کند ، بخشی از مصونیت روانی است و به حفظ تعادل روانی در جریان چالش های زندگی کمک می کند.

اشتهای بیش از حد چیزی است که تقریباً همیشه با عملکرد پایین ارتباط دارد: اینها قابلیتهای ذخیره روان هستند ، سازگاری بیش از حد در صورت زنده ماندن. این اشتها به نوعی اختلال خود ایمنی روانی تبدیل می شود. همانطور که تجمع چربی در بدن یک سازگاری بیش از حد با شرایط گرسنگی و کمبود مواد مغذی است ، تجمع انرژی اشتها در عملکرد زیرمجموعه بیش فعالی است که می تواند در هر لحظه به شرایط گرسنگی احساسی تبدیل شود.

اگر ما در مورد چگونگی حفظ یا سرکوب "بیماری خود ایمنی" - افزایش اشتها و چربی سوزی - فکر نمی کنیم ، بلکه در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک فرد لاغر فکر می کنیم ، پس این عملکرد زیرمجموعه و عبور از طریق توسعه عملکردهای اضافی آگاهی باید در مرکز توجه ما باشد

توصیه شده: