فوبیا چرا منطق در برابر ترس کار نمی کند

تصویری: فوبیا چرا منطق در برابر ترس کار نمی کند

تصویری: فوبیا چرا منطق در برابر ترس کار نمی کند
تصویری: ترس و فوبیا (راهکار از بین بردن ترس) 2024, ممکن است
فوبیا چرا منطق در برابر ترس کار نمی کند
فوبیا چرا منطق در برابر ترس کار نمی کند
Anonim

من فکر می کنم که نامیدن ترس ها "غیرمنطقی" به نظر می رسد چیزی بسیار احمقانه است. اگر ترس شما غیرمنطقی باشد ، بسیار آسان است که احساس غیر عادی یا احمق بودن کنید. و هیچ کس نمی خواهد احمق به نظر برسد ، بنابراین زمانی قابل درک است که شرم و میل پنهان کردن این ترس ها ظاهر شود. و این چاشنی شرم در نهایت رفتار اجتنابی و حفظ علائم را تقویت می کند.

همانطور که من فهمیدم ، با گفتن "ترس غیرمنطقی" منظورم این است که واکنش ترس با تهدید واقعی که شیء ترسناک می تواند ایجاد کند نامتناسب است و این واقعیت بدیهی و قابل درک است.

اما فقط توسط ذهن قابل درک است.

حتی اگر شیء ترسناک تهدیدی واقعی و واقعی برای زندگی در سطح احساسی و جسمی نداشته باشد ، باعث ایجاد واکنش شدید در بدن می شود ، گویی تهدیدی برای زندگی وجود دارد. و این واکنش کاملاً واقعی است. به این معنا که تمام فرایندهای فیزیولوژیکی در بدن اتفاق می افتد که در شرایط تهدید کننده زندگی ، هنگام "نبرد یا فرار" رخ می دهد. به همین دلیل است که هیچ استدلال "منطقی" مانند "خوب ، این سگ را بکشید ، خفه شده است و گاز نمی گیرد) کمکی نمی کند ، همه غرایز زنگ خطر را به صدا در می آورند. این واکنش توسط سیستم عصبی خودمختار ، سیستم تنظیم کننده عملکرد اندام های داخلی ایجاد می شود ، بنابراین تلاش برای متوقف کردن این واکنش با تلاش ارادی مانند این است که از ذهن خود برای کاهش ضربان قلب خود استفاده کنید یا به معده خود بگویید که هضم غذا را متوقف کند. سوءتفاهم که ما با واکنش واقعی بدن روبرو هستیم و باعث همه این شرم و پیچیدگی ها می شود.

این واقعیت که واکنش با وضعیت نامتناسب است ، ترس را غیرمنطقی و بی ربط نمی کند. به طور کلی ، از نظر روان ، هیچ ترس غیرمنطقی وجود ندارد - غریزه اصلی بقا است. اگر وحشت مرگ قریب الوقوع را حس کردید و زنده ماندید ، مغز شما این وضعیت را با تهدیدی مستقیم برای زندگی مرتبط می کند. او دفعه بعد در صورت وجود تهدید متوجه نمی شود ، اما بلافاصله حالت "مبارزه یا فرار" را روشن می کند و از اجتناب از موقعیتی که به عنوان خطرناک شبیه سازی شده است جلوگیری می کند.

مشکل این است که شکل گیری چنین ارتباطی نیازی به تهدید "واقعی" برای زندگی ندارد - کافی است که وضعیت را به این صورت درک کرد. یعنی اگر در واقع وقتی سگ به شما حمله کرد نتوانستید بمیرید ، اما این تجربه را تجربه کرده باشید که اکنون خواهید مرد ، ارتباطی ایجاد می شود و از سگ ها دوری می کنید. زیرا برای روان شما ، یک سگ برابر با مرگ است. بنابراین ، این ترس عملکرد محافظتی دارد.

هیچ چیز شرم آوری در مورد داشتن غریزه ای برای حفظ خود وجود ندارد. اگر واکنشی دارید که با وضعیت نامتناسب است ، این بدان معنا نیست که شما یک نوع احمق غیرمنطقی هستید ، این بدان معناست که شما یکبار با وحشت مرگ قریب الوقوع روبرو شده اید. روانگردان زندگی را تیره می کند ، شما به سختی می خواهید از روان خود "بخاطر مراقبت از بقا از ترس از هواپیما" تشکر کنید. خوشبختانه اکثر این آسیب ها به خوبی به روان درمانی پاسخ می دهند و می توان بر ترس ها غلبه کرد.

اولین قدم برای این کار این است که از خجالت کشیدن به خاطر اتفاقی که برای شما افتاده است دست بردارید - شما این واکنش را انتخاب نکرده اید. هیچ کس داوطلبانه تصمیم نمی گیرد که از آسانسور ، ماشین و غیره بترسد. اگر از ترس های خود شرم دارید ، به این فکر کنید که افرادی که دچار حوادث ناگوار شده اند چه احساساتی را در شما ایجاد می کنند - به احتمال زیاد شفقت و همدردی است ، ممکن است تحسین و احترام وجود داشته باشد ، اما مطمئناً به سختی فکر می کنید فردی که از یک ماشین جدی جان سالم به در برده است تصادف می ترسد که برای فرمان بنشیند احمق است و ترس او احمقانه و بی اساس است یا این ترس زندگی او را پیچیده نمی کند. شما سزاوار محکومیت نیستید زیرا اتفاقی وحشتناک برای شما رخ داده است.

توصیه شده: