حملات وحشت و تنهایی

فهرست مطالب:

تصویری: حملات وحشت و تنهایی

تصویری: حملات وحشت و تنهایی
تصویری: حملات حاد وحشت و اضطراب - پانیک 2024, آوریل
حملات وحشت و تنهایی
حملات وحشت و تنهایی
Anonim

این مقاله بر اساس چندین مورد مشتری است. هرگونه همزمانی با مشتری واقعی (جنسیت ، سن) یک تصادف است

او با عجله و با دقت وارد شد ، انگار از آمدنش عذرخواهی می کرد. ظاهر یک زن قابل اعتماد ، بیش از چهل سال: کمی خسته ، کمی مضطرب و البته "از سر کار …". شوهر وجود ندارد ، اما یک "شخص" وجود دارد ، هیچ فرزندی وجود ندارد ، اما "فرزندان خواهر" وجود دارد ، خواسته های خاصی وجود ندارد ، اما تمایل وجود دارد که همه چیز خوب باشد.

بیمار ، چنین افرادی دقیقاً چنین نمی آیند. حتماً دلیلی دارد و وجود داشت. حملات هراس چند سال پیش شروع شد. نیم سال گذشته تشدید شده است. آنها ناگهان از او سبقت گرفتند ، کارش را متوقف کردند ، او را غیرقابل اعتماد جلوه دادند ، درآمدش را تهدید کردند ، اهمیت او به عنوان یک متخصص و در نهایت ، "خود زندگی".

پزشکانی که او آنها را دور زده بود ، داروهایی تجویز کردند که معتقد بود هیچ کمکی به آنها نمی کند ، اما وضعیت او را "بدتر" کردند.

او زیاد صحبت نمی کرد و همه چیز به جا بود. انگار او سعی می کرد به من کمک کند تا بفهمم چه بلایی سرش آمده است. من حتی سعی کردم مثل همیشه در زندگی برایم مفید باشد.

با کار کردن با علائم ، می توانید به شدت به جسمانی ، احساسات ، آسیب ها بروید - کاری برای انجام وجود دارد. ما روی سطح داستانها می لغزیم ، بارها و بارها به تهی معنوی می رویم و ذهن را به حضور شنونده رام می کنیم.

او بسیار شکایت کرد ، گریه نکرد ، اما حسرت اغلب در اتاق پخش می شد. احساس کردم صدای آه کشیدن او ، درد او ، اما در عین حال ، قدرت و استقامت ، مسئولیت پذیری ، انعطاف پذیری ، عدم تمایل به تسلیم شدن بیش از پیش بر من آشکار شد … من در مورد آن گفتم ، و معلوم می شود ، من تعجب کرد

همچنین برای او مهم بود که قدرت خود را ببیند و به قدرت خود ، که همیشه به طور نهفته احساس می کرد ، اعتقاد داشته باشد ، برای خود مهم بود. این به یک معنا به این معنا بود که مرا دید و به من ایمان آورد. در دو ماه کار ، انگار برای اولین بار همدیگر را ملاقات کردیم.

حملات پانیک افراد قوی زیادی هستند. آنها عادت به درخواست کمک و پشتیبانی ندارند. بلکه می توانند آن را بدهند. آنها حتی می توانند حدس بزنند که او مورد نیاز است ، احساس می کند - و می دهد. برای دادن زمان به دیگران ، کلمات محبت آمیز ، غذا دادن … اما خود آنها اغلب گرسنه به تمام معنا باقی می مانند.

هرکسی لحظه ای دارد که هنوز آن را دوست ندارد و تغییر چیزی ترسناک است. اما در چنین شرایطی ترسناک است که بفهمید دوست شما خودتان هستید. ترسناک است که بفهمید تنها هستید. به نحوی مخفیانه تنها. هیچ کس به تنهایی باور نخواهد کرد. به شدت تنها …

او مدتی "برای حمایت" آمد ، اگرچه علائم از بین رفت. او با اشک هایش آمد که اجازه داد بدون بازگرداندن روی صورت بازش جاری شود. او بدون ترس از کوچک یا ضعیف بودن ، "برابر" ماندن و با من ماندن گریه کرد.

ما قبلاً دو نفر بودیم. جلسات ما را که برای من نیز مهم بود ، با گرمی به خاطر می آورم. این در مورد تنهایی ، احساسات قوی در تماس ، ترس از "بد" بودن است. و البته در مورد حمایتی که می توانید از خود دریافت کنید اگر آشکارا به چهره شخص دیگری و در ظاهر خود زندگی نگاه کنید.

توصیه شده: