شخصی برای پرسیدن س Mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید

تصویری: شخصی برای پرسیدن س Mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید

تصویری: شخصی برای پرسیدن س Mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید
تصویری: روانشناسی-هاشمزاده- چرا دختر ها عاشق پسر های بد میشوند ؟ 2024, ممکن است
شخصی برای پرسیدن س Mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید
شخصی برای پرسیدن س Mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید
Anonim

نویسنده: آناستازیا روبسوا

شخصی برای پرسیدن س mainال اصلی خود نزد روان درمانگر می آید.

این س almostال تقریباً بلافاصله مطرح می شود. و سپس آنها سعی می کنند بارها با سس های مختلف به آن بازگردند.

"خب حالا باید چکار کنم؟" - این چگونه به نظر می رسد

این سوال ، به هر حال ، به شدت از روان درمانگران تازه کار می ترسد. بنابراین آنها می گویند - اگر مشتری بپرسد چه کار کند؟ اگه نمیدونم چی؟! و او چه جوابی باید بدهد؟

این سوال موذیانه است.

زیرا به طور نامحسوس روان درمانگر را به سوراخی می کشاند که در آن ، اگر حرفه ای هستید ، باید بلافاصله بدانید که با دیگری چه کار کنید ، حتی اگر او همه چیز را به شما نگوید ، و شاید او نیز اصلاً چیزی به شما نگفت. یا شاید گفتن برخی چیزها غیرممکن است ، زیرا در واژگان او هیچ کلمه ای برای آنها وجود ندارد.

و اگر نمی دانید چه کار کنید ، پس یک غیر حرفه ای هستید.

باز هم ، در برخی منابع خوانده ام که "درمانگر درمانگر را به دام می اندازد و سعی می کند موقعیت والدین را به او تحمیل کند." بله ، نه مشتری ، نه مشتری ، اما خود سوال ما را در آنجا فریب می دهد.

زبان دام اصلی ماست.

هر دو ، مشتری و درمانگر ، می توانند به راحتی درگیر آن شوند. و سپس به مدت طولانی بنشینید ، پنجه های زخمی را لیس بزنید.

پاسخ به این س mainال اصلی بی فایده و حتی مضر است.

فایده ای ندارد - زیرا ، ممکن است شگفت زده شوید ، هیچ کس هرگز از توصیه ها پیروی نمی کند. هر روز ما یک سری توصیه می کنیم ، گاهی واقعا عالی ، گاهی احمقانه و نامناسب. البته همه ما می توانیم یک یا دو توصیه واقعا عالی و به موقع را که در تمام زندگی خود رعایت می کنیم ، به خاطر بسپاریم ، اما بازوهای روزانه نیز در جایی ناپدید می شوند (نکته: در سطل زباله نگاه کنید).

و به طور کلی ، نکات مفید برای همه موارد در انجمن های موضوعی کم نیست. چگونه می توان طلاق گرفت ، چگونه باردار شد ، چگونه وزن کم کرد ، چگونه در مرخصی زایمان دیوانه نشویم ، چگونه لنت ترمز را تعمیر کنیم ، چگونه به یک اسب شاخدار تغذیه کنیم.

اما متأسفانه این روان درمانی نیست.

گاهی اوقات برعکس بسیار مهم است.

درک کنید چه چیزی: اگر نمی دانید چه کاری انجام دهید ، پس هیچ کاری نباید انجام شود.

به هر حال در این لحظه

همین الان.

شاید در این مرحله شما کارهای زیادی انجام داده اید ، اما به دلایلی فقط بدتر شده است.

شاید شما با چیزی اساساً جدید روبرو هستید. و سر هنوز اطلاعات کمی دارد ، یا آنهایی که هستند ، هنوز وقت لازم برای هضم و جمع شدن به یک الگوی آماده را ندارند. این کار زمان می برد.

شاید بتوانید در موقعیت خود به طور عینی کار کمی انجام دهید. به عنوان مثال ، فقط "صبر کنید" ، شاید چیزی روشن شود. یا "صبور باشید". یا فقط "غصه بخور"

اما تعداد کمی از مردم از چنین پاسخی راضی هستند و سپس مراجعه كننده از روان درمانگر دعوت می كند كه پاسخگوی همه این واقعیت ناپسند باشد.

(باز هم ، از نظر انسانی ، من این را بسیار می فهمم و خودم بیش از یک بار آن را انجام داده ام. اما چنین پیشنهادی برای یک درمانگر ، مطمئناً بی فایده است)

با این حال ، مشتری به دنبال مشاوره ای نیست که بلافاصله به سطل زباله انداخته شود ، بلکه به دنبال فکری است. تا بتوانید شخص دیگری را به عنوان بستر داشته باشید. خلاق و ایمن.

که می توانید رویای آن را ببینید و فکر کنید.

این را ، من به شما می گویم ، یک هیجان بزرگ است. چیزهای کمی در زندگی می تواند با او مقایسه شود.

و این اتفاق می افتد که در پشت س "ال "چه باید بکنم ، به من بگو چه کنم؟" - چنین ناامیدی ، چنین درد و وحشتی وجود دارد ، که هیچ نیرویی برای زنده ماندن به تنهایی وجود ندارد. و شخص نه از خدا توصیه می کند ، نه از دستورالعمل ها ، خدای ناکرده ، بلکه به سادگی می پرسد - به طوری که یک نفر زنده آنجا بود و بارها تکرار کرد که در این وحشت غرق نمی شود ، این برای همیشه نیست.

روزی نیرویی وجود خواهد داشت.

و سپس معنی.

و سپس طرح.

در این میان ، هیچ نیرویی وجود ندارد ، هیچ کاری نباید انجام شود. و غیر ممکن است

بنابراین پاسخ به این سال که "حالا باید چکار کنم؟" - همیشه تنها. از نظر شکل ساده ، اجرای آن دشوار است.

هیچ چیزی.

هیچ چیزی.

چکش را تعویض کنید. با عصبانیت کلیک روی پیچ را متوقف کنید. سعی کنید بفهمید قطار از چه راهی می رود ، آیا رانندگی می کنید ، چه فرصتهایی دارید. و چقدر قدرت دارید.

از آنجا که استراتژی بدون تاکتیک بد است ، اما شلوغی بدون استراتژی مطمئناً راهی برای شکست است.

با این حال ، پیروی از قانون من دشوار است ، زیرا روان ما اینگونه تنظیم شده است - "انجام کاری" وعده رهایی سریع ، تسکین ، احساس را می دهد. ما اینجا هستیم ، بیکار نمی نشینیم.

(اتفاقا شرم آور است که زمان لازم برای درک و

تجزیه و تحلیل وضعیت ، در زبان ما "عقب نشسته" نامیده می شود.

دستها فقط به صورت رسمی جمع می شوند.

در واقع ، این کار عظیم است ، به سادگی از بیرون قابل مشاهده نیست)

خوب.

به طور کلی ، البته ، من توصیه می کنم در صورت غیرقابل تحمل نشستن.

نگاه داشتن:

زیاد راه بروید. مقدار زیادی یعنی چند ساعت در روز. سریع ، آهسته ، مهم نیست.

آشپزی کردن. متفکرانه. صبحانه، ناهار و شام. اول ، دوم و کمپوت. گرم و نیم لیتر را محاسبه کنید. سپس میز را چیده ، چاقو و چنگال را در یک دستمال بپیچید. سپس وجود دارد. به آرامی.

رژیم برقرار کنید. این یک تلاش هیجان انگیز است ، زیرا بدن غیر معمول معمولاً مقاومت می کند. و ما به او پاسخ دادیم - چنین ترفندی و چیز دیگری. و همچنین در پاسخ تقلب می کند.

سیب زمینی ترش کنید.

حصار را رنگ کنید.

خرد کردن چوب.

ارزن را از برنج جدا کنید.

به طور کلی ، هر چیزی که دست و پا می گیرد و به روان اجازه می دهد تا فکر کند. وزن کنید. و بیایید با.

به طور خلاصه ، در یک مرحله شما شگفت زده خواهید شد.

توصیه شده: