2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
رابین اسکینر می نویسد: کودک خردسالی که مادر خود را از دست داده است ، خشمگین است و اعتراض می کند. بار دیگر ، در امنیت ، بار دیگر ترس ، خشم و اعتراض خود را به اطرافیان نشان می دهد: من رها شده بودم! و من احساس بدی داشتم ، بد! و فقط بعد از مدتی آرام می شود
عبارت کلیدی - وقتی کودک در امنیت باشد یعنی در میان افراد دوست داشتنی و حامی. در میان کسانی که توهین نمی کنند ، بلکه برعکس ، پس انداز می کنند. و آنها ، نزدیک و محبت آمیز ، از کودک به دلیل نوع ترس او دریافت می کنند. (برای جزئیات بیشتر نقل قول زیر را ببینید)
این امر در درمان ضربه بسیار توضیح می دهد.
بی دلیل نیست که آسیب دیدگان به عنوان افراد وحشتناک ، نفرت انگیز و نفرت انگیز شهرت دارند. "گاز گرفتن دست دهنده" ، ناسپاس ، کینه توز و پرخاشگر.
به عنوان مثال ، در یک گروه درمانی ، شرکت کنندگان متعهد می شوند که از آسیب دیدگی نگون بخت (واقعاً ناراضی) متأسف شوند که به شدت بر سرنوشت خود عزادار بود ، و دومی در پاسخ عصبانی می شود و چیزهای ناخوشایند می گوید.
چگونه می توانید چنین رفتار ناپسندی را تحمل کنید؟ و آسیب زا بلافاصله از هم گروهان خشمگین شلیک می کند و به درستی. و حتی بیشتر آزرده و ناراضی به گوشه خود می خزد.
در واقع ، یک فرد آسیب زا این اعتراض نوزاد را به کسانی نشان می دهد که از او ترحم می کنند و از او حمایت می کنند. و فقط صبر و حمایت می تواند گریه او را آرام کند. این از سر عصبانیت نیست ، این فریاد کمک است: مامان ، ببین بدون تو چقدر بد بودم.
به همین دلیل است که حسن نیت (بدون تمایل به تحمل و مهار مقدار زیادی از پرخاشگری از یک فرد آسیب دیده) معمولاً کمکی نمی کند: یک فرد معمولی معمولی چقدر در برابر آن مقاومت می کند؟
خوب ، یک ، خوب ، دو. فرد آسیب زایی که به روان درمانی رسیده است ده ها سال است که محروم است. او خشم و اندوه زیادی را در خود جمع کرده است. او دریایی از احساسات تنهایی و سوء تفاهم دارد.
بهتر است درد ناشی از ضربه روانی را بر روی روانشناس مخصوص آموزش دیده بریزید. وظیفه او تحمل و کنار آمدن است.
سگها مانند بچه های کوچک با جدایی سر و کار دارند.
برای آنها ، عزیزی که رفته است همان گمشده برای همیشه است.
هیچ مفهومی از زمان برای حیوانات و کودکان کوچک وجود ندارد
دانشمندان انگلیسی جان بولبی ، جیمز و جویس روبرتسون ، که کودکان جدا شده از خانواده را مورد مطالعه قرار دادند ، سه مرحله را توصیف کردند که کودک بدون مادر به مدت طولانی از آنها می گذرد.
اولین مورد به عنوان "اعتراض" تعریف شد: ناراحت ، گریه ناراضی ، جستجوی مادر ناپدید شده ، تمایل به بازگشت او. کنجکاو است که کودک ، در این مرحله با مادر متحد می شود ، معمولاً برای مدتی به سادگی غیرقابل تحمل می شود - انگار به خاطر ترک مادر ، در مجازات است. با خروج از تحریک ، کودک به حالت عادی برمی گردد. او تعادل خود را بازیابی می کند ، اگرچه هنوز به غیبت طولانی مادرش بسیار حساس است.
با بیشتر جدایی طولانی مدت ، کودک در مرحله "ناامیدی" است: او بسیار آرام ، ناراضی ، جدا و بی حال است. بازی را متوقف می کند. به نظر می رسد او علاقه خود را به همه چیز در جهان از دست داده است. قبلاً ، وقتی تفسیر درستی از این وضعیت وجود نداشت ، کارکنان بیمارستان به این نتیجه رسیدند که کودک دیگر نگران نیست ، آرام شد. اما در واقعیت ، کودک در این مرحله تقریباً با این واقعیت کنار آمده است که مادر هرگز برنمی گردد. هنگامی که به خانه می آید ، او تجربه بیشتری را تجربه می کند. به نظر می رسد که کاملاً از اعتماد به نفس عاجز است ، او حتی بیشتر به مادرش وابسته می شود. ممکن است برای مدت طولانی افسرده باقی بماند. قبل از ورود به هنجار ، معمولاً مرحله ای از "اعتراض" را پشت سر می گذارد و می تواند بسیار دشوار باشد. هرچقدر هم عجیب به نظر می رسد ، اما این نشانه خوبی است.
خوب ، مرحله سوم این است " بیگانگی"- جدی ترین. پس از "ناامیدی" ، اگر مادر غایب باشد ، کودک از نظر ظاهری بهبود می یابد. او زنده می شود ، دیگر چندان ناراضی به نظر نمی رسد ، دوباره شروع به بازی و واکنش به دیگران می کند. قبلاً ، کادر پزشکی در این مورد معتقد بودند که کودک به حالت عادی بازگشته است.ما اکنون می دانیم که در واقع کودک فقط به طور سطحی تعادل خود را بازیافته است … با از بین بردن عشق به مادر. با این قیمت ، او می تواند با ضرر خود کنار بیاید.
اگر مادرتان را دوست نداشته باشید از دست دادن آن چندان ترسناک نیست. دیدار مجدد بین مادر و فرزندی که مرحله "بیگانگی" را پشت سر گذاشته اند می تواند برای تمام اعضای خانواده ناراحت کننده باشد. به نظر می رسد که کودک تغییر کرده ، غیر صادق ، از نظر احساسی دور است - به این دلیل که عشق او به مادرش مرده است ، یا به اصطلاح منجمد شده است. سخت ترین راه برای بیرون آوردن او از این مرحله است.
(رابین اسکینر ، جان کلیز ، "خانواده و نحوه زنده ماندن در آن")
توصیه شده:
کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت
هر یک از ما دارای فضای فردی پر از نیازها و خواسته های خود هستیم ، که در آن قوانین و قوانین خود ما عمل می کنند. این فضا توسط مرزهای روانی محافظت می شود که از منافع فرد محافظت می کند و وظایف دیپلماتیک را انجام می دهد. مرزهای شخصیت را می توان به عنوان مجموعه ای از گیرنده های خاص نشان داد که با آنها بررسی می کنیم آیا آنچه از بیرون به سمت ما می شتابد با نیازها و خواسته های ما مطابقت دارد یا خیر.
مرد شروع شده - حمایت از زن یا "قوانین ایمنی"
"به زودی داستان روایت می شود ، اما به زودی انجام نمی شود." عصر بخیر ، خواننده ، همکار و مشتری من! این یادداشت کوتاه را به زنان اختصاص می دهم ، اما اگر آن را از چپ به راست بخوانید ، برای مردان نیز مفید خواهد بود. چپ و راست چه ربطی به آن دارد؟ به زیر مراجعه کنید.
آسیب روانی کودکانی که در خانواده الکلی بزرگ شده اند
اعتیاد به الکل یک بیماری تنها یک نفر نیست ، پایه و اساس کل خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و بر روان کودکان تأثیر منفی می گذارد. مردم این مشکل را پنهان می کنند و مدل خاصی از رفتار را برای سازگاری با شرایط استرس مداوم ایجاد می کنند. کودکان به شدت از تفاوت های رفتاری آگاه هستند ، اما نمی توانند دستورالعمل های صحیح را بیابند ، زیرا نمی دانند هنجار چیست.
از کجا می دانید که آسیب دیدگی شما برطرف شده است؟
به عنوان یک روانشناس ، من زیاد با PTSD و آسیب های مشتری کار می کنم ، از جمله آسیب های ناشی از سوء استفاده و آسیب های دوران کودکی. من به این موضوع علاقه دارم و گاهی اوقات در بحث با این سال روبرو می شوم: چگونه بفهمیم که آسیب قبلاً برطرف شده است؟ و امروز در مورد این موضوع فکر کردم ، با چه معیارهایی می توان نتیجه گرفت که این ضربه به طور کامل درمان شده است ، و درمان شده است.
کشف بهار عشق وابسته
هوا بوی بهار می دهد. و برای کسی و تشدید عشق وابسته. چقدر عالی می شد اگر در مدرسه در درس ادبیات به ما می گفتند که بیشتر اشعار عاشقانه و رمان های احساسی چیزی جز تجربه رنج عشق وابسته نیست. بگذارید مثالی از برجسته ترین نشانه های عشق وابسته به شما ارائه دهم: