کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت

فهرست مطالب:

تصویری: کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت

تصویری: کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت
تصویری: درگیری مرزی میان طالبان و مرزبانان ایرانی در نیمروز 2024, آوریل
کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت
کشف تهاجمات در مرزهای روانشناختی شخصيت
Anonim

هر یک از ما دارای فضای فردی پر از نیازها و خواسته های خود هستیم ، که در آن قوانین و قوانین خود ما عمل می کنند. این فضا توسط مرزهای روانی محافظت می شود که از منافع فرد محافظت می کند و وظایف دیپلماتیک را انجام می دهد

مرزهای شخصیت را می توان به عنوان مجموعه ای از گیرنده های خاص نشان داد که با آنها بررسی می کنیم آیا آنچه از بیرون به سمت ما می شتابد با نیازها و خواسته های ما مطابقت دارد یا خیر. و بر اساس نظر شخصی ، ما آن را می پذیریم یا رد می کنیم.

ما در قلمرو شخصی خود راحت هستیم و از حاکمیت خود با دقت محافظت می کنیم. ما خودمان تصمیم می گیریم که در مورد چه چیزی رویای خود را ببینیم و چه چیزی را برنامه ریزی کنیم ، افکار خود را با چه کسانی در میان بگذاریم و چه کسانی را به امور خود اختصاص ندهیم ، بر چه ارزشهایی تمرکز کنیم و از چه چیزی صرف نظر کنیم.

ما نسبت به هرگونه تجاوز به حوزه شخصی خود بسیار حساس هستیم و سعی می کنیم هر زمان که شخصی به صلاحدید خود آنها را کنار می گذارد ، مرزها را بازیابی کنیم.

به هیچ وجه مرزهای یک شخص مانند حصار یکبار برای همیشه ساخته نمی شود یا یک لباس فضایی با شکل و اندازه مشخص روی آن قرار نمی گیرد. آنها نامرئی و کشسان هستند ، بسته به محیطی که فرد در آن قرار دارد و در چه شرایطی می تواند در مکان های خاصی منبسط یا منقبض شود

تا حدی می توان آنها را با مشاهده یک شخص یا به صورت شفاهی روشن کرد: "آیا خوب است که ما به" شما "تغییر دهیم؟" ، "شما ناگهان سکوت کردید. آیا اتفاقی افتاده است؟ "،" آیا می توانم در غیاب شما از کتابهای شما استفاده کنم؟"

پاسخ به این س questionsالات به شما می گوید که تا چه حد مجاز هستیم با توجه به فضای شخصی قدم بگذاریم.

البته بدست آوردن تصویری کامل از مرزهای روانی شخصیت غیرممکن است و ضروری هم نیست. باید در "سایت" محل تماس تماس روشن شود.

این واقعیت که مرزهای شخصی شما مورد حمله یا نقض قرار می گیرد ، شما همیشه در سطح احساسات و عواطف تعیین می کنید.

اگر خجالت می کشید یا خجالت می کشید ، آزرده می شوید یا آزرده خاطر می شوید ، اگر از کلمات و اعمال خطاب به شما آزرده یا عصبانی هستید ، در این صورت به فضای شما حمله می شود

مرزها را می توان به صراحت و بی ادبی نقض کرد ، وقتی شخصی از انجام کاری منع می شود ، بدون اجازه از اموال شخصی خود استفاده می کند ، در مورد نحوه زندگی مشاوره می گیرد. این پیامها و اقدامات تهاجمی همیشه باعث مقاومت شدید شخصیت می شود. اما رایج تر تلاش های محجبه برای مدیریت در فضای دیگران است.

کسانی که تمایل به تجاوز به قلمرو دیگران دارند ، از چه روش های پنهانی برای نقض مرزهای شخصی استفاده می کنند؟

روش های زیادی وجود دارد ، اما می توانید آنها را گروه بندی کنید:

• نفوذ به فضای شخصی تحت عنوان مراقبت.

• "انحلال" دیدگاه فرد در دیدگاه خود.

• جلوگیری از تجلی طبیعی شخصیت از طریق احساسات ، افکار ، خواسته ها ، اهداف و غیره.

• انکار ارزش شخص دیگر یا نتایج کار او.

• نادیده گرفتن شخصیت و نادیده گرفتن خواسته ها و علایق او.

تعداد و تنوع گزینه هایی که از طریق آنها این یا آن شیوه نقض مرزهای روانی آشکار می شود شگفت آور و غم انگیز است.

بنابراین ، مراقبت تحمیلی می تواند در هدایای غیر ضروری بیان شود. - "من تصمیم گرفتم که شما به یک بچه گربه / سگ / داچا احتیاج دارید" ، "من یک بلیط برای یک دوره سخنرانی برای شما خریدم …" ، "کیفم را در جاده ببرید ، راحت تر است". تمایل به گسترش تجربه دیگران همان مراقبت و مداخله تحمیل شده در فضای شخصی است: "من می خواهم به شما یاد دهم که چگونه از مجموعه کامل کارد و چنگال استفاده کنید ، زیرا امروز مهمانان مهمی به ما خواهند آمد" ، "نحوه تهیه آنجا "،" وقت آن است که شما یک زبان خارجی بیاموزید ، بنابراین … ".

به محض این که سرپرست از پذیرش چنین مراقبت ها و اعتراض هایی خودداری می کند ، شخص "دلسوز" آزرده یا عصبانی می شود و از همه مهمتر تعجب می کند که چگونه ممکن است از چنین میل صادقانه به کمک قدردانی نکنیم.

یک "نگرانی اخلاقی" ویژه از سوی افرادی با درایت کم در می آید: "من فردی صادق و راستگو هستم ، بنابراین همه چیز را همانطور که هست می گویم" ، "همه چیز را مستقیماً می گویم" ، "هیچ کس نخواهد گفت تو تمام حقیقت هستی اگر من نباشم "… به عنوان یک قاعده ، چنین عبارت "دلسوز" با جملاتی همراه است که مخاطب را آزار می دهد و صدمه می زند.

حتی کسانی که از فعالیتهای پرخاشگرانه خود آگاه نیستند ، کسانی هستند که سعی می کنند دیدگاه دیگران را با دیدگاه خود جایگزین کنند. والدین تلاش می کنند ، با هدایت اصیل برای نرم کردن شرایط ، به فرزندان خود اطمینان دهند: "به نظر شما آمد. من فکر می کنم که همه چیز کاملاً متفاوت بود "،" شما بیش از حد حساس هستید ، اصلاً نیازی به توجه به آن ندارید "، یا" من دو برابر شما بزرگتر هستم و شما را بهتر می شناسم … ".

در میان بزرگسالان کمتر مایل به "منحل کردن" نظر دیگران هستند: "چیزی شما ، برخی در جنگل ، برخی برای هیزم … خوب ، من برای همه می گویم" ، "عزیزم ، عجیب است که به ذهن شما رسید. در اینجا ، چیزی کاملاً متفاوت آشکار است … "،" شما خسته شده اید ، فقط فکر می کنید."

این شیوه نقض مرزهای شخصی از این نظر موذیانه است که از شکل گیری آنها جلوگیری می کند. برای یک فرد دشوار است که بفهمد احساسات واقعی او کجاست و در اثر برخی رویدادها و حقایق تخیلی کجا ایجاد می شود.

چرا روش بعدی "حفظ شخصیت" نیز تجاوز به قلمرو شخص دیگری است؟

خودتان قضاوت کنید که آیا با نظرات زیر مرزهای شخصیتی نقض نمی شود: "چرا مثل یک پارچه لنگ می زنید!" ، "و فکر می کنم اینجا چه خنده احمقانه ای است" ، "این حکایت برای یک شوخ طبعی اولیه طراحی شده است" ، "افراد شایسته چنین رفتار نمی کنند" ، "چه بچه گانه ای!" در این مثالها ، تمایل به حفظ جلوه های عاطفی شخصیت و کنترل رفتار افراد ردیابی می شود.

حفظ شخصیت نیز در شرایطی رخ می دهد که به نظر می رسد: "سپس ما صحبت می کنیم ، اکنون به شما بستگی ندارد" ، "آیا می توانید خودتان را بشنوید؟" ، "چه برنامه های دیوانه واری …" ، "چه کسی به چنین ایده ای علاقه دارد ؟.. ". کاملاً متفاوت است ، اما باز هم ، در اظهارات بر اساس این اتهام ، حفظ می شود: "کلمات شما باعث سردرد من شد" ، "هنگامی که شما اینگونه رفتار می کنید ، من آماده سقوط از روی زمین هستم". با شنیدن چنین اظهارنظرهایی ، فرد شروع به محدود کردن خود در بیان نظر خود می کند ، در مظاهر احساسی ، اغلب به خود عقب می کشد.

اکنون بیایید به نمونه های نفی شخصیت و دستاوردهای آن بپردازیم

این عبارت آشنا است: "خوب ، چه نوع پیشنهادی دارید. بیا اینجا ، زمان خواهد بود - من می بینم "،" من جای تو بودم … "،" آیا ارزش این را داشت که وقتم را با چنین مزخرفی بگیرم؟! " فردی که چنین اظهارنظرهایی به او گفته می شود طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کند ، از دلسردی گرفته تا کینه یا عصبانیت. علاوه بر این ، او می فهمد که نه او و نه آثار او برای گوینده ارزش ندارند.

کاهش ارزش می تواند به شکل شدیدتری خود را نشان دهد. بسیاری از زنان اعتراف می کنند که شوهرانشان به آنها می گویند: "چرا مشتاق این شغل هستید؟ شما هنوز پول عادی به دست نمی آورید. ترجیح می دهم در خانه بنشینم! " در اینجا چنین لایه ای از استهلاک نهفته است! هم ارزش فرد به عنوان یک حرفه ای در زمینه خود و هم ارزش سهم همسرش در بودجه خانواده نادیده گرفته می شود و کار خانگی بی ارزش می شود ("من می نشستم …"). جای تعجب نیست که زنان خشمگین شده و به ادعاهای مشابه اعتراض می کنند. نه تنها مرزهای شخصی همسر تا حد زیادی تحت تأثیر قرار می گیرد ، بلکه شوهران همچنان سعی می کنند تا آنجا که ممکن است آنها را محدود کرده و آنها را به طور کامل کنترل کنند.

در مورد نادیده گرفتن شخصیت ، پس چنین نقض مرزها به ویژه در "منطقه" عزت نفس و نیاز به ارتباط مخرب است. یک نگاه متکبر - و یک فرد می تواند احساس فشار و محدودیت کند.

نادیده گرفتن خواسته ها و غفلت از علایق اغلب در خانواده ها مشاهده می شود: "فوتبال شما منتظر می ماند ، شما باید موسیقی بسازید" ، "در خانواده ما ، همه پزشک بودند ، آیا واقعاً سنت ما را زیر پا می گذارید؟" "اگر همه به دریا بروند چه کوه هایی می توانند باشند؟"

در بسیاری از مثالهای مورد بررسی ، کسی که از مرزهای شخصی دیگران تجاوز می کند ، یا فکر می کند که "چگونه" بهتر می داند و نوعی مراقبت از خود نشان می دهد ، یا تعجب می کند که در رفتار او چقدر غیرقانونی است. فردی که علایق او نادیده گرفته شده است احساس صدمه و افسردگی می کند.

شکستن مرزهای شخصی به ناچار منجر به ناراحتی می شود. "شناسایی" دلایل خراب شدن خلق و خو ، افسردگی ، تحریک شدید ، فرصتی را برای یافتن راه هایی برای تضعیف احساسات ناخوشایند یا غلبه کامل بر آنها فراهم می کند.… اما از این هم ارزشمندتر است که با هدایت تجاوزهای موذیانه احتمالی ، می توان به عنوان اقدامی پیشگیرانه ، واکنش ها ، واکنش ها و اقدامات خود را در برابر حملات بی درنگ یا آشکارا خصمانه پیش بینی کرد.

و یک لهجه دیگر مهم نیست که چقدر خودمان را سفید و کرکی می پنداریم ، مهم این است که بدانیم از طرف ما به فضای شخصی دیگران تجاوز می شود. خوب است که این امر تاکنون تنها به دلیل عدم آگاهی یا سوء تفاهم رخ داده باشد. دانستن اینکه حملات ظریف به مرزهای روانی فرد چگونه است ، شانس تعامل صحیح را بسیار افزایش می دهد.

توصیه شده: