2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
برای اکثر مردم ، مشکل عشق دوست داشتن است.
این بدان معناست که ماهیت مشکل در تمایل به دوست داشتنی است - برانگیختن احساس عشق به خود از راه های مختلف ، جلب توجه نیمی دیگر ، و "عاشق شدن" به خود.
با این حال ، دشواری در دوست داشتن خود ، یا به عبارت بهتر ، در توانایی و تمایل به عشق نهفته است.
🧡 نگرش به عشق به صورت تصادفی ، شانس بر این اساس استوار است که این مشکل یافتن "شی" برای عشق است ، و نه مشکل توانایی دوست داشتن.
مردم تصور می کنند که دوست داشتن آسان است ، اما یافتن فردی که دوستش داشته باشد یا دوستش داشته باشد دشوار است.
سپس مردم به دنبال یک مهمانی سودآور هستند: یک فرد باید از نظر ارزش اجتماعی مطلوب باشد و در عین حال باید خود را با در نظر گرفتن شایستگی های پنهان و آشکار من میل کند.
دو نفر وقتی احساس می کنند که بهترین ویژگی های جسمانی ، دیدگاه های مذهبی ، خصوصیات ، شرایط زندگی و ویژگی های زندگی را در یکدیگر یافته اند ، شایستگی های خود را با این امر مقایسه می کنند.
💛 این باور که هیچ چیز آسانتر از عشق نیست ، علیرغم مغالطه آشکار آن ، همچنان بر آن غلبه دارد.
عشق با امیدها و انتظارات بزرگ شروع می شود ، با این حال اغلب شکست می خورد. مردم منتظر او هستند ، خواب می بینند ، خیال پردازی می کنند ، فیلم های بی شماری را در مورد داستانهای عاشقانه شاد و ناراضی تماشا می کنند ، صدها آهنگ عاشقانه گوش می دهند ، اشعار را به او اختصاص می دهند ، اما به ندرت کسی واقعاً متوجه نیاز به عشق ورزیدن و یادگیری عشق ، درک است. ماهیت و علل روابط انسانی
💜 اشتباه گرفتن مفاهیم عشق و عاشق بودن. احساس عشق با جذابیت جسمانی ، اشتیاق کور ، موج هیجان یا وسواس فکری در مورد یک دوست متفاوت است.
عشق شامل طیف وسیع تری از احساسات و مدت روابط بین افراد می شود.
💙 علیرغم نیاز ذاتی به یک فرد برای دوست داشتن و دوست داشتن ، هنوز مهمتر از عشق ، موفقیت ، اعتبار ، پول ، قدرت برای او باقی می ماند - و تقریباً تمام انرژی برای دستیابی به آنها مصرف می شود.
شاید فقط آن چیزی که منفعت محسوسی دارد شغلی شایسته تلقی شود ، در حالی که عشق که فقط روح به آن احتیاج دارد تجملاتی در زندگی مدرن است؟ همینطور باشد. و با این حال دانشمندان ، هنرمندان ، شاعران و شوالیه های تمام دوران به دنبال پاسخ به این س whyال هستند که چرا مردم در درک سوالات عشق موفقیت چندانی ندارند؟
abilityتوانایی روابط هماهنگ ، توانایی دوست داشتن آشکار ، ساده و متقابل فقط در فرایند تغییر شخصی ایجاد می شود.
این شامل خلاص شدن از شر گیره ها ، ترس ها ، باورها و عقده ها با کار روی خود است:
- کسب تجربه جدید ؛
- خود شناسی؛
- توانایی نشان دادن احساسات خود
- به خود اجازه دهید خودتان باشید و بدون ترس دوست داشته باشید.
توصیه شده:
من عشق می خواهم - من از عشق فرار می کنم
هر کاری را که یک شخص انجام می دهد برای دوست داشتن او انجام می دهد. از همان دوران کودکی شروع می شود. برای توسعه طبیعی ، فرد باید با موفقیت دو فرایند مهم را طی کند - ادغام و جداسازی [1]. با ظاهر شدن در جهان ، یک فرد کوچک کاملاً بی دفاع است ، به عنوان مثال بدون برقراری محبت با مادرش ، او زنده نخواهد ماند.
عشق درد نیست ، یا اینکه چرا ما از عشق بیمار هستیم. و نحوه درمان
والدینی که با درد در روح خود زندگی می کنند ، فقط درد را به فرزند خود منتقل می کنند. اما کودکان آن را به عنوان عشق درک می کنند. و از آن لحظه به بعد ، درد و عشق در آنها یکسان خواهد بود. مردان و زنان بالغ چنین والدینی شریکی را برای خود انتخاب می کنند که بتواند به آنها آسیب برساند ، زیرا در غیر این صورت آنها احساس عشق نمی کنند.
NARCISSUS در عشق یا ازدواج برای عشق نمی تواند هیچ پادشاهی باشد. قسمت 2
در اتحاد با شریکی که دارای مشکلات خودشیفته است ، افسانه مشترکی برای هر دو شریک وجود دارد در مورد وجود همزیستی مطلق ، ایده آل و بدون ابر. ناتوانی در درک این افسانه عامل تجربیات دردناک می شود: افسردگی ، مالیخولیا ، عصبانیت ، الکلیسم. چگونه می توانید تشخیص دهید که رابطه عشقی شما سالم است یا خودشیفته؟ یک نشانه مطمئن از یک رابطه واقعاً خودشیفته ، توهم ادغام است ، یعنی خیالی که ما یک بار برای همیشه یکی هستیم یا باید بشویم.
عشق و عشق. آیا تفاوتی وجود دارد؟ فراگیری آگاهانه و الگوهای روابط ناخودآگاه
امروز ، در مشاوره پیش از آخرین در اسکایپ ، اواخر شب ، تقریباً در ساعت 9 ، ما در حال تجزیه و تحلیل الگوریتم های روابط وابسته به مشتری با مشتری بودیم. زن جوانی که داستان خود را تعریف می کرد ، سرگردانی واقعی داشت: تمام تلاش های او برای برقراری روابط با یک مرد محبوب با "
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.