سندرم دختر خوب در روابط

تصویری: سندرم دختر خوب در روابط

تصویری: سندرم دختر خوب در روابط
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
سندرم دختر خوب در روابط
سندرم دختر خوب در روابط
Anonim

برخلاف "دختران خوب" کلاسیک ، او همه جا خوب نبود)))

این او را نجات داد. او هنوز الگویی برای حفظ مرزها و زندگی به خاطر خود داشت.

چند ماه پیش دختری جوان و موفق به من نزدیک شد که نمی توانست از دوست پسرش جدا شود. او در حال حاضر تقریباً در افسردگی از رابطه طولانی و مخرب زندگی می کند ، که نمی تواند آن را برای حدود یک سال متوقف کند.

نه ، نه ، هیچ کس او را کتک نمی زند ، مرد از نظر ظاهری مثبت است و از هر طرف کاملاً موفق است. او فقط با دستکاری و سرکوب دختر ، عزت نفس را با پاشنه ای زیبا زیر پا گذاشت.

با این مرد بود که مشتری ، بگذارید او را اولگا بنامیم ، دچار سندرم دختر خوب شد. وقتی نیاز دارید در همه چیز راضی باشید ، حتی از طریق زور.

مرزهای کاملاً مبهم. شما نمی توانید بر روی خود اصرار کنید ، او با آن مخالف خواهد بود.

و اینطور نیست که او نباید مخالف آن باشد …

او بسیار ماهرانه مرزهای آن را با عبارت جذاب "خوب ، شما ناراحت نیستید؟"

او زیاد اهمیت نمی داد ، اما او نیز طرفدار آن نبود. و تمام مدت او در یک سازش نامتعادل زندگی می کرد. همه چیز همانطور که او می خواهد ، و به نظر می رسد که او مخالف نیست.

در سال سوم رابطه ، او قبلاً آنقدر بد شده بود که نمی تواند بد باشد و مخالف باشد - به طوری که حمایت خود را کاملاً از دست داد.

من با ارزشهای او زندگی کردم و از آن رنج بردم.

هنگامی که او می خواست ، او به استراحت می رفت و از منافع او دفاع نمی کرد.

تلاش برای "خوب" برای او منجر به آزار و اذیت خود شد.

در همان زمان ، اولگا تجارت شخصی خود را داشت ، یک حرفه کاملاً موفق و همه چیز با ظاهر او در نظم کامل است.

ارزشهای او شامل آزادی ، پیشرفت شخصی ، شغل و خودشناسی است. اما او مخالف بود.

در خانه بمانید و فقط با زنان ارتباط برقرار کنید. حتی نمی توانید در محل کار با مردان صحبت کنید.

او زندگی دوم خود را از او پنهان کرد ، جایی که می توانست خودش باشد. جایی که او خود به دختران آموخت که از منافع خود دفاع کرده و حرفه ای بسازند. همه اینها سهم عظیمی از منابع داخلی او را مصرف کرد که او واقعاً شروع به سوختن کرد و در ورطه افسردگی فرو رفت.

س Theال این است ، خوب چرا چنین نگرشی را نسبت به خود تحمل می کنید ، بدون این که به مدت طولانی هیچ احساس عاشقانه ای را برای دهقان تجربه کنید؟

فقط ترس. ترس از بد بودن. ترس از ترک او اول. برای سال جدید پرتاب کنید. یا قبل از سالگرد … همیشه دلیلی برای ترک نکردن وجود داشته است.

به دردش میخوره …

او نمی تواند آنقدر بد باشد که این کار را با او انجام دهد. اما او می تواند با خودش بی رحمانه و دردناک باشد.

نمی تونی بد باشی …

اعتماد به نفس یک احساس پیچیده است. در همه جا و همیشه با اعتماد به نفس ، در خانه با او کاملاً افسرده و مطمئن نبود. او نمی تواند از مرزهای خود در یک رابطه تعیین و دفاع کند. اما او نیز نتوانست جلوی آنها را بگیرد.

ما مدل کردیم که چگونه زندگی او توسعه می یابد اگر او برای همه به جز خودش خوب باشد - و چنین چشم اندازی من را به طور جدی ترساند.

مدل توسعه ایده آل زندگی و روابط ، برعکس ، الهام بخش بود.

تنها چیزی که باقی ماند تصمیم گیری و اقدام نهایی بود.

و پس از یک مطالعه جدی در جلسه ، این بلوک ، که مانع از انتخاب خودم ، زندگی من شد ، شکسته شد.

اولگا اعتماد خود را در تجارت به این شرایط دشوار منتقل کرد و …

تنها در عرض چند ساعت ، او کاری را انجام داد که نمی توانست برای یک سال تصمیم بگیرد. سال!

او مقاومت کرد ، دستکاری کرد. او حتی بر ترحم فشار آورد. من از تمام تکنیک هایی که قبلاً کار می کرد استفاده کردم.

اما دکمه شکست. او ایستاد.

او نمی ترسید که برای او بد باشد.

او با چمدان خود بیرون رفت و برای او جا باز کرد.

در یک روز ، اولگا قبلاً یک زن آزاد بود!

شما می توانید خودتان باشید. حتی سگ بگیر یا به یک بار بروید. می توانید بدون مخفی شدن با دوستان چت کنید. شما می توانید هر کجا که می خواهید و هر زمان که می خواهید بروید.

نیازی به تظاهر و موافقت نیست. کسی را که مدت هاست دوستش ندارید راضی نکنید. سرانجام ، خود اولگا و ارزش های او اولین جایگاه را در زندگی خود گرفتند.

او انرژی که از روابط دردناک رها شده بود را به طرز ماهرانه ای به سمت تجارت و خود سوق داد.در حال حاضر اولگا بدون هیچ گونه سازش به خود اطمینان دارد و از ترس بد بودن به خود اجازه نمی دهد دستکاری شود.

چند ماه گذشت.

او آموخت که با مردان مرزهای سالم ایجاد کند. مرزهای سالم با خودتان

و اکنون اولگا یک رابطه جدید و سالم دارد. با شخصی که نیازی به ایفای نقش و تظاهر به شخصی ندارید.

خوب ، بازی های نقش آفرینی البته محاسبه نمی شوند)))

او با تغییر برخی از تنظیمات درون خود ، رابطه ای کاملاً متفاوت با یک مرد نجیب واقعی ، "خدای جنسیت" ، همانطور که خودش در مورد او می گوید))) ایجاد کرد.

و برای معشوق او الهه است)

الهه ای که بلد است نه بگوید و مذاکره کند.

وقتی نیازی به پوشیدن ماسک و لبخند زدن در جایی که می خواهید گریه کنید ، زمانی که جایی برای شما در جهان شما وجود دارد ، وقتی می توانید مرزهای خود را به وضوح مشخص کنید - در این صورت کل زندگی و روابط شما به سطح جدیدی می رسد)

توصیه شده: