شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم

تصویری: شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم

تصویری: شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم
تصویری: شخصیت های روان رنجور 2024, آوریل
شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم
شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم
Anonim

ما همچنان به بررسی انواع شخصیت های روان رنجور که توسط کارن هورنی در نظریه روان رنجوری هایش توصیف شده است ، می پردازیم. ما ملاقات می کنیم ، نوع دوم شخصیت روان رنجور - تهاجمی ، نصب "جنبش علیه مردم".

این نوع روان رنجوری تحت سلطه گرایش های پرخاشگرانه است. اگر نوع تابع متقاعد شود که مردم از نظر طبیعت زیبا هستند ، پس نوع متجاوز متقاعد شده است که "انسان برای انسان گرگ است". این نگرش را می توان بلافاصله مشاهده کرد ، یا می توان آن را تحت عنوان ادب ، حسن نیت و رفاقت پنهان کرد.

نوع تهاجمی به دیگری نگاه می کند و فکر می کند: "او به عنوان حریف چقدر قوی است؟" یا "چقدر برای من مفید خواهد بود؟" نیاز اساسی او تسلط بر دیگران است. او این جهان را عرصه ای می داند که در آن مبارزه برای بقا انجام می شود ، جایی که قوی ترین پیروز می شود. او آن را واقع گرایی می نامد و بحث در آن در واقعیت های دنیای مدرن رقابت کاملاً دشوار است. اما یک تفاوت وجود دارد ، یک روان رنجور تهاجمی نیز یک طرفه است ، مانند یک روان رنجور وابسته ، فقط در یک قطب متفاوت.

این نوع روان رنجوری برای دستیابی به موفقیت ، تأیید ، اعتبار ، به رسمیت شناختن نیاز دارد. و او بسیار متعجب می شود وقتی که با دریافت همه اینها ، هنوز احساس امنیت و اطمینان نمی کند.

این به این دلیل است که نیازهای روان رنجور مبتنی بر اضطراب و ترس اساسی است. و اگر نوع تابع از ترس و درماندگی خود آگاه باشد و آنها را به عنوان کاستی در نظر نگیرد ، نوع تهاجمی ترس خود را نه قبل از خود و نه قبل از دیگران تشخیص نمی دهد ، از آن شرم دارد. و سپس ، ترس سرکوب می شود ، و همراه با آن فرصت کشف و درک آن.

روان رنجور عصبی همیشه خود را از نظر قدرت ، تسلط و تبدیل شدن نشان می دهد. اشکال تسلط بر دیگران به توانایی های طبیعی روان رنجور بستگی دارد. این می تواند استفاده مستقیم از زور باشد. اما ، اگر یک روان رنجور تمایل به منزوی شدن از افراد یا نیاز پنهان به عشق داشته باشد ، از تسلط مستقیم اجتناب می کند.

تمرکز اصلی زندگی این روان رنجور بقا ، موفقیت و تابع دیگران است. او تمایل شدیدی به بهره برداری ، فریب و بهره برداری دارد.

نصب آن: "من از این چه می توانم داشته باشم؟ پول ، ایده ، اعتبار ، دوستیابی؟"

روان رنجور متقاعد شده است که همه به این ترتیب عمل می کنند ، بنابراین لازم است همه کارها را سریعتر و کارآمدتر انجام دهیم تا احمق نباشیم.

در یک رابطه ، داشتن یک شریک یا دوستی که موقعیت اجتماعی او را تقویت کند - با زیبایی ، پول ، ارتباطات یا موفقیت او برای او مهم است. عشق در رابطه برای او نقش کوچکی دارد. او خیلی به دیگران اهمیت نمی دهد. شعار او این است: "همیشه پوست خود را نجات دهید تا شبیه یک احمق نباشید." بیشتر از همه ، او به قدرت ، اراده و پشتکار خود می بالد.

نوع تهاجمی بر خلاف نوع فرعی ، که به سختی می تواند برنده ها را تحمل کند ، ضررها را به خوبی تحمل نمی کند. نوع مهاجم به هر قیمتی برای پیروزی تلاش می کند ، او خود را یک مبارز خوب می داند ، از وارد شدن به نبرد ، مشاجره ، رقابت نمی ترسد. اگر نوع زیرمجموعه دائماً تقصیر را به گردن خود می گیرد ، فرد پرخاشگر همیشه بدون توجه به وضعیت واقعی امور دیگران را سرزنش می کند. پذیرش یک اشتباه برای او غیرقابل تحمل است ، این مساوی است با اعتراف به ضعف و حماقت او ، و این می تواند ایمان او به خود را تضعیف کند.

او استراتژیست بسیار خوبی است. او قادر است ضعف های مخالفان خود را محاسبه کند ، توانایی های خود را ارزیابی کرده و از مشکلات جلوگیری کند. او باید همیشه موفق ترین ، موفق ترین ، قوی ترین باشد ، بنابراین ویژگی هایی مانند کارآیی و هوش سریع را توسعه می دهد.

هوش و انرژی او می تواند او را به موفقیت در کار و تجارت برساند. اما علاقه او به کار فریب است. او از کار احساس عشق و لذت نمی کند ، او تمام احساسات را از فعالیت های خود و همچنین به طور کلی از زندگی بیرون می کند.این ، از یک سو ، به او کمک می کند تا بسیار کاربردی باشد ، اما از سوی دیگر ، عقیم بودن احساسی ایجاد می کند و خلاقیت در کار او کمتر و کمتر می شود.

از بیرون ، او ممکن است فردی آزاد به نظر برسد - او اهداف را تعیین می کند ، به نتایج دلخواه می رسد ، عصبانیت خود را ابراز می کند ، از خود دفاع می کند. اما در واقع ، او هیچ ممنوعیتی کمتر از نوع تابع ندارد. آنها فقط برنامه ای متفاوت دارند: دوست بودن ، دوست داشتن ، همدردی - او همه اینها را اتلاف وقت می داند. اگرچه او می تواند در ظاهر با فضایل مسیحی سازگار باشد ، اما در عمق فلسفه او فلسفه جنگل است.

چه چیزی باعث تغییر روان رنجور عصبی می شود؟ احساسات نرم انسان: عشق ، شفقت ، مهربانی. اگر نوع تابع از اقدامات پرخاشگرانه خود شرمنده است ، این نوع روان رنجور احساسات لطیف او را ضعف می داند. رفتار محبت آمیز دیگران می تواند باعث تهوع او شود.

مسئله: هرچه روان رنجور بیشتر جنبه های نرم او را جابجا کند ، بیشتر طرف های تهاجمی او قوی تر و اجباری می شوند.

درگیری عصبی تهاجمی: این تعارض بین قرار دادن همه دشمنان بالقوه و احساس همدردی و عشق او به دیگران است.

او راهی برای برون رفت از این درگیری در تلاش برای به رسمیت شناختن پیدا می کند. هنگامی که او از طرف دیگر شناخته می شود ، این تأیید او به عنوان یک فرد است ، که به آن واقعا نیاز دارد ، و از سوی دیگر ، مورد پسند دیگران است و از این جهت می تواند آنها را دوست داشته باشد.

درک آن مهم است ، هر شخص دارای بخش تابع ، تهاجمی و جدا است. بر این اساس ، نگرش ها: حرکت به سوی مردم - حرکت علیه مردم - حرکت از مردم. به هر حال ، همه ما باید تسلیم دیگران شویم ، از خود بجنگیم یا از خود محافظت کنیم. در یک فرد سالم ، این نگرش ها و نیازها در زمان مناسب و آگاهانه آشکار می شود. یک فرد سالم قادر به انعطاف پذیری است ، برخلاف روان رنجوری که در آن یکی از نگرش ها حاکم است و باعث جابجایی و سرکوب دیگران می شود. به عنوان یک قاعده ، در مکان اشتباه در زمان اشتباه.

توصیه شده: