2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نوع سوم شخصیت روان رنجور ، که توسط کارن هورنی در نظریه روان رنجوری توصیف شده است ، دارای نگرش "حرکت از مردم" و تمایل به انزوا است.
علائم جداسازی عصبی - این اضطراب و تنش غیرقابل تحمل از برقراری ارتباط با مردم است.
میل به تنهایی معنادار انزوای روان رنجور نیست. برعکس ، روان رنجور از غوطه ور شدن عمیق در خود اجتناب می کند. این ناتوانی در تنهایی سازنده است که ویژگی بارز روان رنجوری است.
ویژگی های تیپ شخصیتی منزوی چیست؟
- دیدن خود به عنوان یک شیء جدا شده است
- بین خود و دیگران فاصله احساسی برقرار کنید - آنها سعی می کنند در ارتباط عاطفی با دیگران قرار نگیرند (عشق ، مبارزه ، همکاری ، رقابت)
- سرکوب و نفی احساسات - ناشی از نیاز به فاصله گرفتن از دیگران است
- هرچه احساسات بیشتری در خود جای دهند ، تمرکز بیشتر بر حوزه فکری است.
- نیاز شدید به "خودکفایی" - می تواند نیازهای آنها را از وابستگی کمتر به دیگران بکاهد
- نیاز به حفظ حریم خصوصی
- آنها دوست ندارند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند - سوالات بیش از حد شخصی آنها را شوکه می کند
- ایجاد مشارکت با همان شخصیت های جدا شده آسان تر است. آنها نیاز خود را به فاصله تشخیص می دهند. و اگر فاصله عاطفی فراهم شود ، آنها می توانند برای مدت طولانی در رابطه باشند.
نیاز اساسی: نیاز به استقلال کامل
از این نیاز ، نیاز به خودکفایی و تنهایی ناشی می شود. به لطف این ، آنها یکپارچگی خود را حفظ می کنند.
فریب: استقلال خود را هدف نهایی می دانند. آنها این واقعیت را نادیده می گیرند که نحوه استفاده از این استقلال مهم است.
روان رنجور جدا شده سعی می کند از همه موقعیت هایی که احساس می کند موظف است ، خجالت می کشد ، مجبور می شود اجتناب کند.
آنها نسبت به هر چیزی که شبیه فشار و اجبار است بسیار حساس هستند.
آنها تعهدات طولانی مدت را تحمل نمی کنند: قرارداد ، توافق ، ازدواج ، برنامه ، قوانین پذیرفته شده از رفتار. ممکن است از نظر خارجی موافقت شود ، اما از نظر داخلی همه قوانین و استانداردها را رد می کند.
توصیه از بیرون حتی اگر با خواسته های افراد روان رنجور منطبق باشد ، مقاومت را برمی انگیزد.
نیاز مبرم به یک فرد معنادار و مهم بودن. اگر این احساس از بین برود ، می تواند از مخفیگاه درونی خود بیرون بیاید و به دنبال عشق و محافظت بشتابد. و سپس ، او را می توان با یک نوع روان رنجور اشتباه گرفت. در درمان ، ابتدا تأکید بر تقویت نیروی درونی و اعتماد به نفس است ، که فرد روان رنجور را به احساس و آگاهی از استقلال خود از دیگران سوق می دهد. و ممکن است به نظر برسد که یک عقب نشینی آغاز شده است. اما فقط در این مرحله می توانید کار را برای غلبه بر انزوا آغاز کنید. ثبات داخلی حل تعارضات داخلی را فراهم می کند ، که فرد آگاه از آن اجتناب می کند.
اگر درمانگر بلافاصله بخواهد مشتری را معاشرت کند - برای مراجعه کننده این بدتر از تحقیر است.
هنگام حرکت از افراد ، روان رنجور سعی می کند به یکپارچگی و آرامش درونی دست یابد. اگر فردی منزوی با افراد دیگر تماس نزدیک داشته باشد ، ممکن است از هم پاشیده شود و دچار یک ناراحتی عصبی شود (اعتیاد به الکل ، افسردگی ، خودکشی ، ناتوانی در کار ، جنون).
دلایل شکست عصبی می تواند خیانت به شوهر ، روان رنجوری همسر ، تحقیر در ارتش ، عدم محبوبیت در تیم ، ناتوانی در امرار معاش باشد ، اگر قبل از آن راحت بود.
روانگردان های مجزا می توانند زندگی عاطفی و فکری غنی داشته باشند ، اما هیچ تلاشی برای تجلی آن در خارج نکنید. و تعجب کنید که چرا مردم استعدادها و توانایی های خود را نمی بینند. آنها معتقدند که پتانسیل های درونی آنها از قبل ثروتمند است ، بدون آنکه نیازی به تجلی آنها باشد.بنابراین ، آنها تا پایان عمر اغلب ناامید از فرصت های ناتمام و از دست رفته هستند.
این به این دلیل است که اجتناب از خواسته های زندگی برای آنها راحت تر از تماس با آن است. به هر حال ، تماس با چنین فردی تهدیدی برای تمامیت او است. در شرایط دشوار ، چنین شخصی نه می تواند بجنگد ، نه آرام شود ، نه همکاری کند ، نه شرایط را تعیین کند ، نه عشق بورزد و نه سخت گیر باشد. او بی دفاع است ، بنابراین فرار می کند و پنهان می شود.
اگر انزوای روان رنجور پیشرفت کند ، حل چنین مشکلاتی برای چنین شخصی بیش از پیش دشوار می شود و در مقابل زندگی درمانده می شود.
توصیه شده:
درباره تداوم بودن ، ضربه و تفکیک
روانشناس ، سن پترزبورگ "تداوم بودن" چیست؟ این زمانی است که شما از خواب بیدار می شوید و جهان در جای خود قرار دارد ، او حتی فکر نمی کرد که ناپدید شود یا فاجعه بار تغییر کند. این زمانی است که مشعل را روشن می کنید و منفجر نمی شود.
شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم
ما همچنان به بررسی انواع شخصیت های روان رنجور که توسط کارن هورنی در نظریه روان رنجوری هایش توصیف شده است ، می پردازیم. ما ملاقات می کنیم ، نوع دوم شخصیت روان رنجور - تهاجمی ، نصب "جنبش علیه مردم". این نوع روان رنجوری تحت سلطه گرایش های پرخاشگرانه است.
درک مردم را بیاموزید! هر آنچه مردم می گویند واقعیت ندارد
من مطمئن هستم که هر یک از شما حداقل یکبار با موقعیتی روبرو شده اید که شخصی یک چیز را به شما می گوید ، اما کاری کاملاً متفاوت انجام می دهد. چرا این اتفاق می افتد؟ این یک دروغ ، ضعف ، ناامنی است … انگیزه افراد در این لحظه چیست؟ در زندگی ، درک افراد بسیار مهم است.
مردم و مردم
آنچه در روان درمانی اتفاق می افتد را می توان به دو قسمت بخش درمانگر و بخش مراجعه کننده تقسیم کرد. بله ، با هم ، این دو بخش چیزی کلی را تشکیل می دهند ، به نام اتحاد درمانی ، که به عنوان پیش نیاز تغییرات مطلوب در مشتری عمل می کند. این اتحاد شامل دو نفر ، دو شخصیت با مجموعه ویژگی های خاص خود ، دو واحد مستقل است.
درباره بالا رفتن از مردم و پازل کردن مردم
موفقیت ، اهداف ، دستاوردها - این کلمات در همه جای جهان مدرن یافت می شوند. برای یک فرد باهوش ، تحصیلکرده و در حال توسعه ، تلاش برای موفقیت ، تعیین اهداف جدید برای خود و دستیابی مداوم به آن ، به ترتیب چیزها است. اما اگر شما نیز به همان اندازه باهوش و در حال توسعه باشید ، اما مفاهیم تعیین اهداف ، غلبه بر ، دستیابی به دلایلی روح شما را گرم نمی کند ، بلکه برعکس - آنها شما را به حیرت وادار می کند و به طور کلی شما را از انجام حتی یک حرکت باز می دارد.