عشق = اعتیاد؟

تصویری: عشق = اعتیاد؟

تصویری: عشق = اعتیاد؟
تصویری: عشق، عادت یا اعتیاد؟ 2024, آوریل
عشق = اعتیاد؟
عشق = اعتیاد؟
Anonim

مقاله قبلی من ، "روابط-عصبانیت-صمیمیت-آگاهی-شادی" ، در دو روز اول 2000 مشاهده داشت. بنابراین ، دشوار نیست که متوجه شویم که موضوع روابط فوق العاده محبوب است و همیشه علاقه را برانگیخته است. این را می توان از تعداد باورنکردنی آموزش ها ، سمینارها و سخنرانی ها با موضوع روابط مشاهده کرد. راز چیست؟ چرا اینقدر خواندن ، فکر کردن ، صحبت کردن را دوست دارید؟

"هیچ کس در کنار شما احساس خوبی نخواهد داشت ، در حالی که شما احساس تنهایی با خودتان می کنید …". برت هلینگر

اساساً ، پاسخ در اینجا در سطح است. با وسواس در جستجوی شادی ، امیدوارید از طریق شخص دیگری به آن دسترسی پیدا کنید. شما معتقد هستید که شریک زندگی شما درهای شادی ، آرامش ، لذت و آرامش روحی شما خواهد شد. این یک لیست کوتاه و دور از همه چیزهایی است که ما می خواهیم در زندگی داشته باشیم ، و ما برای آن با تمام توان مبارزه می کنیم. این چیزی است که شما ندارید. و با یک دست دراز ، مانند یک گدا ، وارد رابطه می شوید. "به من خوشبختی بده!" - شما از شریک خود مطالبه می کنید و در پاسخ دقیقاً همان درخواست را از او می شنوید. و اکنون دو متکدی در مقابل ایستاده و از دیگری می خواهند آنچه را که ندارد بدهد.

"در مشارکت ، ما اغلب می خواهیم به آنچه در عشق والدین خود شکست خورده ایم برسیم." برت هلینگر

وضعیت مشترک؟ و من قبلاً در مورد بالا در مورد این صحبت کردم. با این حال ، یک فرد مدرن بسیار سرسخت است ، اطلاعات را به سرعت و به صورت سطحی جذب می کند ، اغلب ، عملاً بدون اینکه در معنای عمیق آنچه درک می شود غوطه ور شود. یک فرد مدرن اغلب مجبور است یک چیز را بارها و بارها بگوید. بنابراین ، ایده مقاله قبلی را تکرار می کنم و کمی آن را رمزگشایی می کنم.

اوشو گفت: "و اگر برای صمیمیت آماده هستید ، شخص دیگر به لطف شجاعت شما تصمیم می گیرد که صمیمیت متقابل را متقابل انجام دهد."

در حال حاضر ایده رابطه بین جنسیت ها تقاضای بی سابقه ای را دریافت کرده است. همه به طرز وحشتناکی علاقه مندند که چگونه یک مرد / زن را درک کنند ، چگونه بر او تأثیر بگذارند ، چگونه با او تعامل داشته باشند تا احساس خوشبختی روزمره داشته باشند. این س questionالی که بر روی همه پرتال هایی که در مورد روابط عاشقانه صحبت می کنند ، قرار دارد ، می تواند با نقل قول آشنا برای بسیاری از فیلم "Electronic" پوشیده شود: "Uriy ، دکمه او کجاست؟"

"برای درک یکدیگر باید مشترک باشید و برای دوست داشتن یکدیگر متفاوت باشید." پل جرالدي.

شما واقعاً می خواهید شاد باشید. و ساده ترین راهی که اکثر مردم و شما می بینید این است که از طریق عشق خوشبختی را بیابید. از آنجا که ، با درک همه اکثریت یکسان ، عشق یک جفت است ، شما در جستجوی شخص دیگری عجله می کنید و دیر یا زود پیدا می کنید. شادی دیدار شما واقعاً جهان اطراف ما را با رنگ های مختلف روشن می کند. کوهها کوه نیستند ، جنگلها جنگل نیستند و هر طلوع و غروب خورشید عمق شگفت انگیز لحظات زندگی را برای شما آشکار می کند. و این واقعاً شادی است. شادی که به خودی خود متولد شد ، اگرچه مطمئن هستید که شخص دیگری آن را به شما داده است. در حقیقت، موضوع این نیست.

"لازم نیست منتظر شادی باشید - باید آن را تجربه کنید." ناتالیا سولنتسوا

در واقع ، در لحظه عشق روشن ، با ملاقات با یک همسر ، نگاه خود را متوقف کردید ، مبارزه را به پایان رساندید. بالاخره آرام شدی و به اطراف نگاه کردی. در حالی که دست همسر خود را گرفته بودید ، گویی شکار را شکار کرده اید ، شکار را متوقف کرده اید ، سرعت نبرد خود با جهان را کند کرده اید. در این لحظه ، ملاقات شما با شادی صورت می گیرد.

نه باد و نه بوی گل رز را نمی توان مهار کرد. همه چیز شبح انگیز ، گریزان است …

"عشق ، شادی ، نفس زندگی زودگذر و گذرا است. خوشا به حال کسی که می تواند لحظه را متوقف کند. " ناتالیا سولنتسوا.

خوشبختی حالتی است که در دنیا وجود دارد. این حالت "من هستم" است. این مانع جهش آشفته ذهن می شود. با قطع دستیابی به هر چیزی ، دویدن در جایی ، بهبود و خلق چیزی ، در دسترس برای زیبایی لحظه فعلی می شوید. این حالت مراقبه فوق العاده است. با این حال ، به دلیل این که شما ناخودآگاه به سراغ او آمده اید ، به راحتی او را از دست خواهید داد. و این در زمانی اتفاق می افتد که رابطه با شریک به مرحله ایجاد لانه می رسد.در این لحظه ، هر دو باید دوباره به مبارزه برای بقا ، به رقابت برای ارزشهای مادی ، به شلوغی و شلوغی زندگی روزمره بازگردند. پشت همه اینها ، نوری از جهان که قبلاً دیدید محو می شود و سرد می شود. حالا شما به طرف شریک خود می آیید و دست خود را دراز می کنید و او آن را به سمت شما می کشد: شما از یکدیگر شادی می خواهید و نمی توانید آن را بدهید. شما هر دو متکدی هستید.

پس از مدتی ، هر دو نگاه گرسنه خود را به طرف دیگر معطوف می کنید ، جایی که درهای جدید شما برای خوشبختی امکان پذیر است.

"کسی که واقعاً خوشبخت است در همه جا خوشبخت است: در کاخ و کلبه ، در ثروت و فقر ، زیرا چشمه خوشبختی را باز کرده است که در قلب خود زندگی می کند. تا زمانی که شخصی این منبع را پیدا نکرده باشد ، هیچ چیز به او خوشبختی واقعی نخواهد داد. " حضرت عنایت خان.

در نقل قول بالا ، پاسخ س questionال شما: "اگر در شخص دیگری نباشید ، کجا باید به دنبال خوشبختی بود؟"

خوشبختی مخصوصاً حالت شماست. نمی توان آن را با شخص دیگری یا سایر اشیاء جهان خارج مرتبط کرد. یک ویلا ، یک ماشین ، یک قایق بادبانی ، یک حرفه فقط اسباب بازی هایی هستند که به بدن لحظه ای مالکیت می دهند ، اما قادر نیستند یک حالت وجودی اساسی اساسی برای روح ایجاد کنند. خوشبختی یک عمل درونی روح شماست ، نتیجه عشق ، که اولین بار در رابطه انسان و جهان متولد می شود و تنها در این صورت است که می تواند در رابطه انسان و انسان بافته شود.

احتمالاً اکنون خواهید پرسید: "چرا من در آن زمان به شریک نیاز دارم؟ چرا خانواده؟ چرا باید چیزی خلق کرد و خلق کرد؟ " و من پاسخ خواهم داد:

"وقتی خوشحال هستید ، عشق بر شما غلبه می کند. شما نمی توانید متوقف شوید ، سخاوتمند می شوید. شما عشق خود را به چپ و راست تقسیم می کنید ، زیرا نمی توانید جریان را مهار کنید!"

و این در کار ، روابط ، خلاقیت شما بیان می شود. شادی تمام زندگی شما را فرا گرفته است.

توصیه شده: