2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
این ایده که "هیچ کاری انجام ندادن" مهارتی است که باید آموخته شود ، در ابتدا گیج کننده است. بدون احمق ، تنها س isال این است که دست از هر کاری بردارید؟ اما گفتن آن آسان است - انجام آن آسان نیست. مدتهاست که شناخته شده است - از زمان بودا - که "عمل" می تواند یک خواسته غیرقابل مقاومت ، اعتیاد ، اعتیاد ، اعتیاد باشد ، که ما آن را به این دلیل نمی شناسیم که جامعه ما را تشویق می کند. در حقیقت ، یادگیری "هیچ کاری انجام ندادن" ممکن است حیاتی ترین عادت برای شکوفایی در فرهنگ دیوانه وار ، شیدایی و همیشه ثابت ما باشد. در اینجا پنج دلیل اصلی برای این کار ذکر شده است:
1. "انجام ندادن هیچ کاری" در واقع به معنی انجام ندادن هیچ کاری نیست
اگر نمرده اید ، همیشه مشغول چیزی هستید - حتی اگر از لذت بیکاری لذت ببرید (روانشناسان می گویند چنین لذت بردن از لحظه دور از انفعال است: در واقع ، شما حتی می توانید با تمرکز این را یاد بگیرید. به نوبه خود بر روی هر نوع احساس (بینایی ، شنوایی ، بو). اما مراد از "انجام ندادن هیچ کاری" انجام ندادن کار مفیدی است. مشکل این است که "مفید بودن" اغلب توسط هر چیزی غیر از علایق ما تعیین می شود. کار سخت برای به دست آوردن پول بیشتر ، خرید چیزهای بیشتر - بدون شک برای بچه های مکنده خوب است - اما نه لزوما برای شما. و سودمندی ، در واقع ، آینده نگر است: شما را از زمان حال دور می کند و لذت بردن را غیرممکن می کند. بنابراین کاملاً محتمل است که "هیچ کاری نکردن" مترادف با احساس زنده بودن باشد.
2. عدم هدف ، استراحت و حتی کسالت می تواند خلاقیت را تقویت کند
دلیل زیادی وجود دارد که بسیاری از نویسندگان و هنرمندان مشهور پیاده روی های طولانی را در برنامه روزانه خود قرار می دهند. این یک "اثر جوجه کشی" است که به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است: به نظر می رسد با حذف تمرکز از پروژه ، به خودمان اجازه شروع به کار را می دهیم. (در یک مطالعه ، شرکت کنندگانی که می دانستند به یک کار خلاقانه باز خواهند گشت بسیار بهتر از کسانی که انتظار بازگشت نداشتند - این نشان می دهد که تفاوت در پردازش ناخودآگاه کار است ، نه فقط استراحت.)
مطالعات دیگر در مورد کسالت (یکی از آنها شرکت کنندگان را مجبور به کپی کردن شماره از دفترچه تلفن کرد) نشان می دهد که کسالت می تواند افراد را برای یافتن راه های جالب برای کاهش آن ترغیب کند - و در نتیجه ایده های خلاقانه را تحریک کند. در همین حال ، تفکر بی هدف با تفکر تونلی که از تمرکز روی یک هدف ممکن است رخ دهد ، مبارزه می کند. وقتی پرواز افکار خود را محدود نمی کنید ، این احتمال وجود دارد که ایده های جدید را صرفاً به دلیل بی ربط بودن از بین نبرید.
3. اشتغال زیاد بی ثمر است
ما به طور مزمن تلاش و کارآمدی را فریب داده ایم: روزی که برای کارهای بی اهمیت صرف می شود خسته کننده و بنابراین درست به نظر می رسد و نتیجه می گیریم - اغلب اشتباه می کند - که مفید است. بعداً بدتر می شود. به گفته Manfred Kets de Vries ، کارشناس کار دانمارکی ، مشغله کاری "می تواند یک مکانیسم دفاعی بسیار م forثر برای ترساندن افکار و احساسات مزاحم باشد." و تنها در حین "انجام ندادن هیچ کاری" می توانیم سرانجام به نتیجه برسیم.
4- مغز شما در زمان عدم فعالیت ، استراحت می کند
از زمان انقلاب صنعتی ، ما به انسانها به عنوان ماشین نگاه می کنیم ، و این نشان می دهد که راه دستیابی به بیشتر این است که خود یا دیگران را مجبور به کار طولانی تر کنیم. اما محققان در حال یافتن شواهد فزاینده ای هستند که مغز ما به زمان استراحت بستگی دارد - نه تنها برای شارژ مجدد باتری های ما ، بلکه همچنین برای پردازش اطلاعاتی که قبلاً بارگیری کرده ایم ، تجمیع داده های حافظه و تقویت یادگیری. این کار را با تقویت مسیرهای عصبی که باعث می شود همه چیز به این شکل عمل کند ، انجام می دهد.در یک مطالعه در سال 2009 ، دانشمندان از اسکن MRI برای مطالعه مغز افرادی که مجبور به انجام یک کار عجیب بودند استفاده کردند - کنترل یک جوی استیک کامپیوتری که از دستورات معمولی اطاعت نمی کرد. بنابراین ، نتایج مطالعه نشان داد که مغز شرکت کنندگان فقط در زمان مکث های ظاهراً منفعل فعالانه کار می کرد ، که به شرکت کننده اجازه می داد به طور م gثر این ابزار شیطان را مهار کند.
5. دوباره کنترل خود را به دست می آورید
انتظار نداشته باشید که انجام "هیچ کاری" آسان و ساده باشد: در ابتدا ، مقاومت در برابر هوس انجام کاری نیروی شما را از بین می برد. هزینه اراده خواهد داشت در بودیسم ، به قول مربی مدیتیشن سوزان پیورت ، "مشغله به عنوان نوعی تنبلی دیده می شود" - ناتوانی در جلب توجه شما از برخی نامه ها ، کارها یا سایت های اینترنتی که سعی در کنترل آن دارند. راه حل این مشکل هرگز به این سختی نبوده است: دنیای مدرن ، به ویژه اقتصاد آنلاین فقط یک میدان نبرد برای توجه شما است. اما خبر خوب این است که تمرین شدید "انجام ندادن هیچ کاری" به کنترل مجدد توجه در موارد دیگر نیز کمک می کند. یک ترفند کوچک: زمان خود را برای "هیچ کاری انجام ندهید" همانطور که سایر وظایف را برنامه ریزی کرده اید. فقط انتظار نداشته باشید دیگران بدانند که به دلیل مشغله با بیکاری ، احتمال مشارکت در زندگی اجتماعی کمتر می شود.))
توصیه شده:
"شما باید او را ترک کنید! هیچ کاری نمی توانید برای کمک به او انجام دهید! " آیا درمانگر حق دارد روان درمانی را ادامه ندهد. موردی از تمرین
با تأمل در مسمومیت حرفه ما به طور کلی و ارتباط عمومی به طور خاص ، یک حادثه آموزنده را به یاد می آورم. او یک مشکل حرفه ای را توصیف نمی کند ، که مربوط به همان راه حل غیر معمول است. هم مشکل توصیف شده و هم راه حل آن در این مورد در زمینه نظریه و روش روان درمانی نیست ، بلکه در زمینه اخلاق حرفه ای و شخصی است.
چهار دلیل برای اینکه یک رابطه عاشقانه بیرونی منطقی به نظر می رسد
تحقیقات به ما می گوید که زنا دیگر دلیل اصلی طلاق نیست. من نمی خواهم یک رابطه عاشقانه را تبلیغ کنم یا آن را محکوم کنم. واقعیت خیانت همیشه چیزی در مورد یک فرد یا رابطه ای که در یک زن و شوهر وجود دارد و فرهنگ موجود در جامعه به ما می گوید. من می خواهم در مورد چهار دلیل یک رابطه عاشقانه با شما صحبت کنم که می تواند برای یک فرد مفید باشد.
قیمت سکوت ، یا اینکه چرا همه چیز باید روشن شود
آیا تا به حال شرایطی داشته اید که پس از آن تنها یک سوال وجود داشته باشد "چرا اینطور است"؟ اگر بله ، ادامه مطلب را بخوانید :) ، نه ، آن را نیز بخوانید ، شاید برای دوستان مفید باشد؛) بیشتر اوقات ، اینها موقعیت های احمقانه ، سوء تفاهم ها ، شکایات انباشته ، تجربه در گذشته است.
پنج دلیل برای شخصی سازی
شخصی سازی به معنای از دست دادن شخصیت خود است ، اغلب با واقعی سازی ، احساس بیگانگی از محیط زیست ترکیب می شود. اما در مورد derealization بعدا) فرد درک متفاوتی از شخصیت خود ایجاد می کند ، که نشانه ای از سندرم آسیب شناسی روانی است. از نظر کار روان درمانی ، این یکی از سخت ترین اختلالات است.
من همه چیز را می دانم ، اما هیچ کاری نمی کنم
من همه چیز را می دانم ، اما کاری نمی کنم. یک عبارت مکرر از مشتریان که من همه چیز را می فهمم ، کتاب های زیادی خوانده ام ، در آموزش های رشد شخصی شرکت کرده ام ، و به نظر می رسد که شروع کرده ام ، اما نمی توانم مدت زیادی طول بکشد ، تسلیم می شوم.