یک رویکرد مبتنی بر فعالیت برای عملکرد روابط وابسته

فهرست مطالب:

تصویری: یک رویکرد مبتنی بر فعالیت برای عملکرد روابط وابسته

تصویری: یک رویکرد مبتنی بر فعالیت برای عملکرد روابط وابسته
تصویری: روابط عمومی‌ها قلب تپنده سازمان 2024, آوریل
یک رویکرد مبتنی بر فعالیت برای عملکرد روابط وابسته
یک رویکرد مبتنی بر فعالیت برای عملکرد روابط وابسته
Anonim

رویکردهای موجود برای توصیف و توضیح روابط وابسته و کاستی های آنها در نظر گرفته شده است. یک مدل وابستگی به عنوان تغییر در فعالیتهای پیشرو در تعامل از نوع "بزرگسال-بزرگسال" به نوع "والد-فرزند" پیشنهاد شده است. با کمک مدل فعالیت ، ویژگیهای زنانه روابط وابسته به یکدیگر توضیح داده می شود. مکانیسم تأثیر روابط وابسته به یکدیگر در استفاده از حکم به عنوان یک پسرفت در موقعیت کودک برای حفظ تعامل "والدین و فرزندان" آشکار می شود. اصل اساسی تصحیح روابط وابسته به هم به عنوان تغییر در فعالیتهای پیشرو در تعامل از نوع "والدین-فرزند" به "بزرگسالان-بزرگسالان" استنباط می شود. جهت های عملی کار اصلاحی با روابط وابسته به هم ارائه شده است

کلید واژه ها: روابط وابسته ، مدل فعالیت ، وابستگی.

امروزه ، هنگام بررسی مشکل وابستگی ، یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر استفاده از مواد روانگردان محیط وابسته است [1 ، 4]. با این حال ، اگرچه در تصویر علمی مدرن درک دوگانگی "وابستگی-وابستگی" ویژگی های هر دو قطب به خوبی مطالعه شده است ، اما مکانیسم های تأثیر متقابل آنها به طور کامل درک و توضیح داده نشده است. در عمل ، این امر با این واقعیت منعکس می شود که برنامه های جداگانه کافی برای کار با افراد وابسته و وابسته وجود دارد ، اما در عین حال فقدان آشکاری از برنامه های مشترک به اندازه کافی توسعه یافته برای کار با کل سیستم خانواده که در آن وجود دارد وجود دارد. اعتیاد.

اول از همه ، باید توجه داشت که مکانیزم چنین تأثیر متقابل با فرایند فعالیت مشترک واسطه می شود ، زیرا صرف نظر از ویژگیهای افراد وابسته و وابسته به یکدیگر ، تأثیر متقابل این ویژگیها فقط می تواند از طریق فعالیت بین فردی مشترک منتقل شود.. یعنی ، برای مطالعه مکانیسم های تأثیر آسیب شناختی محیط وابسته به وابستگی اعضای آن ، باید اعوجاج فرآیندهای تعامل بین آنها - فعالیت بین فردی را در نظر گرفت.

از بین رویکردهای روانشناختی که مدلهایی را برای توصیف فرایند تعامل بین وابسته به وابستگی ارائه می دهند ، می توان چندین مورد را تشخیص داد. در رویکرد Virginny Satir [3] ، چنین روابطی با استفاده از مدل سلسله مراتب با نابرابری و تسلط بر تسلیم شرکت کنندگان توصیف می شود. رویکرد ساختاری روابط وابسته را به عنوان تحریف ساختار متقابل اعضای خانواده متعلق به یک هولون از افقی به عمودی و ایجاد ائتلاف بین اعضای غیر متعلق به یک هولون توصیف می کند [3]. یکی از توسعه یافته ترین نظریه های تعامل "وابسته به وابسته" ، مکتب تجزیه و تحلیل معاملات است [7]. در آن ، چنین رابطه ای با یک طرح همزیستی توصیف می شود ، جایی که شرکت کننده وابسته عمدتا در حالت خود والدین است ، شرکت کننده وابسته در تعامل در حالت خود کودک است و هیچ تعامل بزرگسالان-بزرگسالان وجود ندارد.

اگرچه همه این مدل ها توصیفی از ساختار تعامل وابسته به یکدیگر ارائه می دهند ، علل و مکانیسم های روانی آن به طور کامل فاش نشده است. علاوه بر این ، هیچ مدلی مکانیسم تأثیر چنین تعاملی را مستقیماً بر رفتارهای اعتیادآور فاش نمی کند ، در حالی که این یکی از اصلی ترین اهداف عملی فوری در مطالعه پدیده روابط وابسته به یکدیگر است.

به عنوان اصلی ترین ویژگی مشترک توصیف تعامل "وابسته به وابستگی" در رویکردهای فوق ، می توان نمایان سازی ساختار آن را به صورت سلسله مراتبی محکم ، جایی که یکی از شرکت کنندگان بر آن تسلط دارد ، در موقعیت روانی "از بالا" قرار دارد ، و دیگری اطاعت می کند ، در وضعیت روانی "از پایین" قرار دارد."به طور معمول" ، چنین سبکی از روابط در تعامل مادر با فرزند وجود دارد ، بنابراین باید این فرضیه را مطرح کرد که روابط وابسته به یکدیگر نتیجه ای از شکل گیری فعالیت مشترک مشترک در تعامل والدین و فرزندان در روابط بزرگسالان است.. از یک سو ، چنین فرضیه ای به خوبی با این نظریه مطابقت دارد که آسیب شناسی اساساً چیز جدیدی ندارد ، که در شکل دیگری در هنجار وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر ، فرضیه ارائه شده مکانیسم روانی ظهور روابط وابسته را به عنوان فعال سازی الگوهای طبیعی تعامل والدین و فرزندان در موقعیت نامناسب روابط بین دو بزرگسال توضیح می دهد. همچنین ، توصیف تعامل "وابسته به وابستگی وابسته به هم" با استفاده از مدل فعالیت بین فردی "والدین و فرزندان" تصویر پدیده شناسی چنین روابطی را توضیح می دهد: همجوشی و همزیستی ، تمرکز بر یکدیگر ، رابطه بیش از حد ارزش ، محو کردن مرزهای "I-" شما "و" مال من "، رنگ katatimny ، الگوهای حضانت و کنترل و غیره. همه این ویژگی ها یکی از تجلیات عادی رابطه بین والدین و کودکان زیر 3 سال است.

انتقال به تعامل بر اساس اصل "والدین و فرزندان" برای مشارکتی که موقعیت وابستگی را به عهده دارد ، در اصل طبیعی است ، زیرا وجود این نوع فعالیت های پیشرو در روابط برای بزرگسالان "طبیعی" است ، اما این نوع فعالیت در شرایط نامناسب (نه در شرایط واقعی مراقبت از کودک کوچک ، بلکه در شرایط روابط "بزرگسالان") فعال می شود. از سوی دیگر ، در بزرگسالان بدون معلولیت ذهنی ، فعالیت های نوع کودک در تعامل والدین و فرزندان معمولاً نمی تواند پیشتاز باشد (طبیعتاً چنین فعالیتی تنها در صورت عقب نشینی به حالت روان پریشی می تواند پیشرو باشد). بنابراین ، برای پذیرفتن رابطه والدین و فرزندان از دیدگاه کودک ، فرد به ابزارهای مصنوعی برای عقب نشینی در این نوع فعالیت ها نیاز دارد. طبیعت تنها یکی از این ابزارهای مصنوعی برای پس رفت را فراهم می کند - اعتیاد. این مکانیسم اصلی مشارکت متقابل وابسته با دیگران در رفتارهای اعتیادآور را توضیح می دهد.

دو روش افراطی برای ایجاد تعامل از نوع "وابسته به وابستگی به وابستگی" در یک جفت وجود دارد. اولین راه ایجاد وابستگی در یکی از شرکت کنندگان است که فعالیت "والدین" شرکت کننده دیگر را فعال می کند و با گذشت زمان ، چنین الگوهای تعاملی به عنوان الگوهای اصلی ثابت می شوند. راه دیگر ، رفتار وابسته اولیه به یکی از اعضا است که باعث ایجاد وابستگی در دیگری می شود. در عین حال ، سه مرحله را می توان در این پیدایش متمایز کرد. در مرحله اول ، رفتار وابسته (یا وابسته به هم) یکی از شرکت کنندگان در تعامل باعث ایجاد رفتار مکمل متقابل (یا بر این اساس وابسته) مشارکت کننده دیگر می شود. در مرحله دوم ، فعالیت مشترک از نوع "وابسته به وابستگی وابسته" به پیشرو در تعامل زوجین تبدیل می شود. در عین حال ، الگوهای "وابستگی" و "وابستگی وابسته" به طور آسیب شناختی از یکدیگر حمایت می کنند و تلاش یکی از شرکت کنندگان در رابطه برای بازسازی تعامل با نوع "بزرگسال-بزرگسال" از طرف خود باعث مقاومت فعال می شود. شرکت کننده دیگر در مرحله سوم ، تعامل از نوع "وابسته به وابستگی" دیگر نمی تواند روابط را حفظ کند و آنها متلاشی می شوند.

لازم به ذکر است که روابط وابسته به یکدیگر بر اساس اصل روابط والدین و فرزندان توسط نویسندگان دیگر مورد بررسی قرار گرفت ، به عنوان مثال [6] ، اما چنین روابطی مشابه روابط والدین در نظر گرفته شد. ایده مکاتبات مستقیم به دلیل انتقال فعالیتهای طبیعی در تعامل "والدین و فرزندان" به روابط بزرگسالان برای اولین بار مطرح شد.

مقایسه ویژگی های تعامل برای انواع "والدین-کودک" و "بزرگسالان-بزرگسالان" در جدول 1 نشان داده شده است.

جدول 1. ویژگی های تعامل والدین-کودک و بزرگسالان-بزرگسالان

مدل پیشنهادی در نظر گرفتن روابط وابسته به یکدیگر به عنوان شکل گیری فعالیت پیشرو در نوع "والد-فرزند" دارای مزایای زیر نسبت به سایر مدل ها است:

1) همه مدلهای دیگر جنبه های فردی تعامل متقابل را توصیف می کنند ، هیچ یک از آنها طیف کاملی از تجلیات آن را پوشش نمی دهد. مدل پیشنهادی را می توان کلی گرا نامید ، زیرا همه مدلهای دیگر به طور طبیعی از آن بعنوان موارد جزئی پیروی می کنند و کل تصویر پدیدارشناختی شناخته شده از چنین روابطی را توضیح می دهد.

2.) اگرچه برخی از مدل ها ساختار تعاملات وابسته را به خوبی توضیح می دهند ، اما مکانیسم های روانی آنها فاش نمی شود. مدل پیشنهادی در ابتدا بر اساس مکانیسم روانی ظهور روابط وابسته به یکدیگر به عنوان تغییر در فعالیت اصلی در تعامل از نوع "بزرگسال-بزرگسال" به نوع "والد-کودک" است.

3) اکثر مدلها تظاهرات وابستگی را به عنوان چیزی آسیب شناختی ، غیر طبیعی و به عنوان چیزی که در هنجار وجود ندارد در نظر می گیرند. در مدل جدید ، رفتارهای وابسته به یکدیگر طبیعی و در حالت عادی در سایر موقعیت های اجتماعی (به عنوان مثال ، در شرایط مراقبت از کودک کوچک) در نظر گرفته می شود.

4-) هیچ یک از مدل ها مکانیسم تأثیر تعامل وابسته به یکدیگر را بر رفتار وابسته یکی از شرکت کنندگان در تعامل نشان نمی دهد. برعکس ، در مدل فعالیت ، رفتار وابسته یکی از اعضا یک عنصر ضروری به عنوان جایگزینی برای بازگشت به حالت روان پریشی است.

5.) پدیدارشناسی پیدایش روابط وابسته به اندازه کافی مورد مطالعه و توصیف قرار گرفته است ، اما دلایل توسعه چنین روابطی فاش نمی شود. یا گرایش اولیه به رفتار وابسته بیان می شود (به دلیل آسیب شناسی شخصیت ، یا به عنوان یک رفتار آموخته شده) ، یا با "عفونت" از طریق مکانیسم های نامشخص توسط "وابستگی وابسته" از سوی یکی از عزیزان با رفتار وابسته توضیح داده می شود. مدل فعالیت علل و مکانیسم های گرایش اولیه و "عفونت" رفتار وابسته را دقیقاً آشکار و توضیح می دهد. گرایش اولیه به چنین رفتاری را می توان با فعالیت توسعه نیافته در تعاملات اجتماعی نوع "بزرگسال-بزرگسال" توضیح داد (در نتیجه دلایل مختلف ، از آسیب شناسی شخصیت شروع می شود ، و با مهارتهای توسعه نیافته چنین رفتاری به پایان می رسد) ، به همین دلیل به دنبال فعالیت از نوع "والدین و فرزندان" از مجموعه قابل دسترسی فعالیتهای طبیعی تعامل بین فردی. از سوی دیگر ، فرآیند "عفونت" با فعال سازی فعالیت های نوع والدین و فرزندان با رفتار وابسته یک عزیز و تثبیت این فعالیت در طول زمان منجر به از بین رفتن فعالیت در "بزرگسالان" می شود. تعامل بزرگسالان"

6-) اگرچه بیشتر مدلهای توصیف تعاملات وابسته به هم روان درمانی هستند ، یعنی آنهایی که در ابتدا با تأکید بر ارزش عملی ایجاد شده بودند ، اما هیچ یک از این مدلها به روانشناس عملی یک اصل کلی برای کار با چنین روابطی نمی دهد ، اما فقط تکنیکهای عملی خاصی را ارائه می دهد. (تعیین مرزها ، خروج از مثلث کارپمن ، جدایی احساسی ، تغییر تمرکز بر حل مشکلات خود ، "عشق سخت" و غیره). از سوی دیگر ، رویکرد فعالیت به درک کلی از رویکرد کار با روابط وابسته می پردازد-تغییر فعالیت پیشرو در روابط از نوع "والدین-فرزند" به نوع "بزرگسالان-بزرگسالان".تکنیک های عملی کار با روابط وابسته ، که قبلاً در رویکردهای دیگر پیشنهاد شده بود ، به طور طبیعی از این اصل نشأت می گیرد ، در حالی که مطالب جدید و روش شناسی روشنی را به دست می آورد.

در زیر این دستورالعمل های اساسی اساسی برای کار با روابط وابسته به هم آمده است. همچنین ، برای هر جهت ، با استفاده از مدل انتقال فعالیت بین فردی "والدین-فرزندان" به روابط بزرگسالان ، دلیل بروز مشکل مربوطه در رابطه توضیح داده می شود.

مسئولیت نمایندگی برای حل مشکلات. " در تعاملات والدین با فرزندان ، والدین مسئولیت اصلی حل مشکلات کودک کوچک را بر عهده می گیرند ، در حالی که حل مشکلات کودک از اهمیت بیشتری نسبت به حل مشکلات خود برخوردار است. همین امر در رابطه "وابسته به وابستگی وابسته" تکرار می شود (اینگونه است که این روابط بر اساس همان نوع فعالیت پیشرو ایجاد می شود) - "وابسته به هم" مسئولیت اصلی برای حل مشکلات "وابسته" را بر عهده می گیرد ، در حالی که غفلت می کند. حل مشکلات زندگی خودش برای تجدید ساختار روابط وابسته به روابط با توجه به اصل تعامل "بزرگسالان-بزرگسالان" ، لازم است توزیع مسئولیت در مورد نحوه بروز خود در روابط "بزرگسالان" تغییر کند: مسئولیت قاطع برای حل مشکلات زندگی خود بر عهده است خود شخص کمک در حل مشکلات شخصی تنها زمانی ارائه می شود که شخص نتواند به تنهایی و در حدی که واقعاً ضروری است آنها را حل کند. از این رو ، نیاز به تغییر تمرکز توجه از طرف شریک به خود او نیز برمی خیزد.

"توجه". در روابط والدین و فرزندان ، مراقبت و کنترل غالب است ، که در روابط وابسته کاملاً تکرار می شود. شرط تغییر فعالیت اصلی در چنین رابطه بزرگسالان و بزرگسالان ، کنار گذاشتن سیستم مراقبت و کنترل و ایجاد احترام هم برای شخصیت یکدیگر و هم برای توانایی تصمیم گیری ، حل مشکلات و غیره است.

"مرز ها". ویژگی اصلی مرزهای شخصی و اجتماعی بین کودک و بزرگسال عدم وجود آنها است. به همین ترتیب ، روابط وابسته به هم با سردرگمی و تار شدن مرزها ، تار شدن مفاهیم "I-Thou" ، "Mine-Thy" مشخص می شود. بنابراین ، کار با مرزها یکی از مهمترین زمینه های کار در جهت بازسازی روابط وابسته به یک رابطه "بزرگسال-بزرگسال" است.

"جنبه ساختاری و نقش" ساختار رابطه والدین و فرزندان کاملاً سلسله مراتبی است. والدین در این سلسله مراتب نقشهای "غالب" را ایفا می کنند و به فرزندان نقشهای "تابع" (که از طریق درونی شدن آنها کودکان فرایند اجتماعی شدن را انجام می دهند) محول می شوند. ساختار سلسله مراتبی به ترتیب در روابط وابسته به هم بازسازی می شود ، که منجر به پذیرش تعامل بین نقش های "کودک" و "والدین" توسط اعضای بزرگسال می شود ، که درونی شدن آنها منجر به روند جامعه زدایی می شود. ساختار سلسله مراتبی در روابط بزرگسالان به اصطلاح "بازی قدرت" و بر اساس مدل مثلث کارپمن منجر می شود. هنگام کار با روابط وابسته به یکدیگر ، لازم است ساختار آنها از یک "سرکرده زیرمجموعه" سلسله مراتبی به یک "همسالان همسالان" دموکراتیک و اتخاذ "نقشهای بزرگسال" تغییر ساختار داده شود.

"همکاری برابر" تسلیم و عصیان بخشی جدایی ناپذیر از رفتار کودک در روابط فرزندپروری سلسله مراتبی است. به طور مشابه ، روابط وابسته به هم متغیر ، تغییرات در بردار از تقریب کلی به فاصله کل ، و نوسانات از تسلیم تا مخالفت مشخص می شوند. در این مورد ، هدف از کار با یک زوج وابسته تغییر ساختار تعامل از سلسله مراتبی به برابر است ، که ویژگی اصلی آن همکاری است.

"بلوغ عاطفی." رابطه مادر و کودک از یک سو مملو از احساسات "کودکانه" است ، از سوی دیگر ، تجربیات منحصر به فرد مادر ، که در هیچ نوع دیگری از روابط طبیعی ذاتی نیست. بنابراین ، انتقال فعالیت "والدین و فرزندان" به روابط وابسته به یکدیگر ، چنین روابطی را با "رنگ آمیزی کاتاتیم" و شخصیت بیش از حد ارزشمند ارائه می دهد. این مستلزم نیاز به کار با "بلوغ عاطفی" در چنین روابطی ، نه تنها به طور جداگانه با هر یک از اعضا ، بلکه همچنین با بلوغ عاطفی عمومی تعامل آنها است (آموزش روشهای جدید تعامل عاطفی ، تجلی و پذیرش احساسات به زوج و غیره.)

"جنبه ارتباطی". ارتباطات در روابط والدین و فرزندان ، به عنوان جنبه ای مجزا از فعالیت بین فردی ، ویژگی های خاص خود را در مقایسه با ارتباطات در روابط بزرگسالان و بزرگسالان دارد. بنابراین ارتباط در رابطه "والدین و فرزندان" بیشتر "نقش آفرینی" است ، جایی که والدین نقش "معلم" و کودکان "دانش آموز" را ایفا می کنند. این نوع ارتباط در روابط وابسته به هم بازسازی می شود ، جایی که وابسته به هم نقش «معلم» و «دانش آموز» وابسته را ایفا می کند. چنین ارتباطی از یک طرف مملو از یادداشت ها ، سرزنش ها ، دستورالعمل ها ، دستورالعمل ها و غیره است و از سوی دیگر ، شکایات ، بهانه ها ، تخلفات و غیره. وظیفه یک متخصص بازسازی ارتباطات با افراد بزرگسال است ، که در بین اقوام بیشتر "شخصی" است.

"جنبه یکپارچه" زن و شوهری که روابط آنها بر اساس نوع "وابسته به وابستگی" پیش می رود ، در برخی مراحل دیگر ممکن است چیزی را در کنار هم نگه دارد ، به جز الگوی تعامل "وابسته به وابستگی". بنابراین ، برای حل وظیفه اولویتی حفظ رابطه تا حد ممکن ، این سوال مطرح می شود که زن و شوهر در اصولی غیر از وابستگی به هم متصل شوند. اگر این کار حل نشود ، رابطه یا پایان می یابد ، یا برای جلوگیری از جدایی ، به نوع "وابسته به وابستگی وابسته" باز می گردد. وظایف یک متخصص در این مورد ایجاد و توسعه عملکرد یکپارچه فعالیت بین فردی خواهد بود: از یافتن فعالیت یکپارچه مشترک تا یادگیری ایجاد چنین فعالیت مشترک "از ابتدا".

کار [5] مراحل کار با خانواده را پیشنهاد می کند ، که در آنها مشکل وابستگی وجود دارد: 1.) فاصله ، که حداکثر فاصله روانی در آن اتفاق می افتد ، تا جدایی فیزیکی. 2.) توانبخشی ، که در آن مشکلات فردی هر یک حل شده است. 3.) نزدیک شدن ، که به نزدیک شدن زوج و احیای روابط بر اساس روانشناسی جدید اختصاص داده شده است. 4) تجدید ساختار ، جایی که تجربیات خانوادگی گذشته مورد استفاده قرار می گیرد ؛ 5.) هماهنگی ، در صورت انتقال به توسعه روابط اجتماعی بیرونی خانواده ؛ 6.) اجتماعی شدن - اهداف جدید خانواده ، ارزشها و غیره. این مراحل گسترش رویکرد تکاملی شخصیت محور یکپارچه است [2]. سه مرحله اول برای کار با خانواده وابسته به یکدیگر کلیدی است.

اگر جهت کار را با یک زن و شوهر وابسته با این مراحل مرتبط کنیم ، در این صورت: جهت های "تفویض مسئولیت" ، "احترام" و "مرزها" در مرحله اول فاصله گذاری مهم ترین هستند. "جنبه نقش ساختاری" ، "همکاری برابر" ، "بلوغ عاطفی" در مرحله دوم توانبخشی ؛ "جنبه ارتباطی" و "جنبه یکپارچه سازی" در مرحله سوم تقریب. این سه مرحله اصلی بازسازی روابط والدین و فرزندان به روابط بزرگسالان و بزرگسالان در بهترین حالت حداقل دو سال به طول می انجامد.

نتیجه گیری " وابسته به وابستگی » ارتباط می توان با استفاده از مدل تغییر فعالیت پیشرو در تعامل بین فردی از نوع "بزرگسال-بزرگسال" به "والدین-فرزندان" توصیف کرد. این مدل تمام ویژگیهای پدیدارشناختی شناخته شده روابط وابسته را توصیف می کند و سایر مدلهای عملکرد آنها را ادغام می کند ، مانند رویکردهای ویرجینیا ساتیر ، خانواده ساختاری ، تجزیه و تحلیل معاملات و غیره.علاوه بر این ، مدل فعالیت مکانیسم تأثیر بر استفاده از معتاد به عنوان وسیله ای برای عقب نشینی در موقعیت کودک در تعامل را آشکار می کند. رویکرد فعالیت ، اصل اساسی اصلاح روابط وابسته را ارائه می دهد-تغییر فعالیت پیشرو در تعامل با نوع "والدین و فرزندان" به نوع "بزرگسالان-بزرگسالان" ، که زمینه های اصلی اصلی کار از آن نشأت می گیرد: "تفویض مسئولیت "،" احترام "،" مرزها "،" جنبه نقش ساختاری "،" همکاری برابر "،" بلوغ عاطفی "،" جنبه ارتباطی "،" جنبه یکپارچه ".

کتابشناسی - فهرست کتب:

1. Gorski T. بمانید هوشیار / Gorski Terence T. - CENAPS. - 2008.-- 235 ص.

2. Ivanov V. O. 2013.- 128 ص.

3. Manukhina N. وابستگی مشترک از نگاه یک درمانگر سیستمیک / Manukhina N. - M.: شرکت مستقل "Class". - 2011.-- 280 ص.

4. Moskalenko VD وابستگی به الکل و اعتیاد به مواد مخدر (راهنمای پزشکان ، روانشناسان و بستگان بیماران). / Moskalenko V. D. - M.: "Anacharsis". - 2002.-- 112 ص

5. Starkov D. Yu. ویژگیهای خاص سوپرود اجتماعی خانواده های دارای رسوبات الکلی / Starkov D. Yu.، Ivanov V. O.، Zabava S. M. // مشکلات واقعی روانشناسی: مجموعه آثار علمی موسسه روانشناسی مردان. آکادمی ملی علوم Kostyuka اوکراین ، جلد هفتم (روانشناسی اکولوژیکی - اجتماعی Vimir). - 2014. - ج. 35.-- ص. 274-281.

6. Winehold B. آزادی از وابستگی وابسته / Winehold B. ، Winehold J. - M.: شرکت مستقل "Class". - 2002.-- 224 ص.

7. Steiner K. بازی های بازی شده توسط افراد الکلی / K. Steiner. - M.: Eksmo ، 2003.-- 304 ص.

توصیه شده: