مردان در زندگی ما نوع خودشیفته

تصویری: مردان در زندگی ما نوع خودشیفته

تصویری: مردان در زندگی ما نوع خودشیفته
تصویری: من و تو پلاس - ورود افراد خودشیفته به زندگی ما / Manoto Plus 2024, آوریل
مردان در زندگی ما نوع خودشیفته
مردان در زندگی ما نوع خودشیفته
Anonim

یک مرد - خودشیفته می داند چگونه جلب توجه کند. او کاریزماتیک ، باهوش است ، می تواند خود را در جامعه حفظ کند و به موفقیت برسد. زنان زیادی در اطراف او هستند که دوست دارند با او باشند. چقدر خوش شانس است کسی که او را انتخاب می کند! آیا شما خوش شانس خواهید بود؟

در اولین آشنایی با چنین فردی ، محال است که به عظمت او توجه نکنید. او نمای قوی از موفقیت و اعتماد به نفس را نشان می دهد ، تحسین و میل به تقلید را برمی انگیزد ، تمایل به پیروی از این شخص ، یادگیری از او. اما تعداد کمی از مردم متوجه می شوند که این فقط یک پوسته بیرونی است ، در پشت آن ناامنی و احساس حقارت نهفته است ، که باعث می شود افراد خودشیفته هر بار نوار موفقیت را بالاتر و بالاتر قرار دهند. خود را نشان دهید تا خلاء درونی خود را با تحسین دیگران اشباع کنید. با توجه به این واقعیت که در عزت نفس او دقیقاً به تأیید بیرونی اهمیت خود متکی است ، و نه بر نظام ارزشهای خود ، او باید همیشه در معرض دید کامل باشد و دیگران را برانگیزد تا پاسخ دهند.

با اعتقاد به انحصاری بودن خود و نیاز به توجه مداوم ، خودشیفته واقعاً می تواند به چیزهای زیادی در زندگی دست یابد. این نوع در بین نخبگان ، رهبران ، افراد مشاغل و مشاغل عمومی - هنرمندان ، سخنرانان ، مربیان گروه های روانشناسی ، وبلاگ نویسان محبوب بسیار رایج است.

یکی از انگیزه های اصلی موفقیت این است که مورد توجه قرار بگیرید ، منحصر به فرد خود را نشان دهید و برای این کار در قالب تحسین و پیروان پاداش دریافت کنید. خودشیفته قطعاً خود را فردی خاص ، برگزیده و بسیار قابل توجه می داند. وقتی دستاوردهای واقعی کافی برای تأیید این امر وجود نداشته باشد ، او می تواند در مورد موفقیت ، استعداد ، زیبایی یا شهرت نامحدود خود وارد دنیایی از تخیلات شود. یا او تبدیل به یک نابغه ناشناخته می شود ، از همه جهان آزرده شده است ، اما از رویای خود مبنی بر "اثبات ارزش همه برای همه" دست نمی کشد.

زندگی یک خودشیفته مانند تاب خوردن روی تاب است. از حالت "من عالی هستم" تا حالت "من هیچ هستم". غرور ، اعتماد به نفس ، تکبر در یک قطب و پوچی ، دروغ ، شرم غیرقابل تحمل در طرف دیگر. او دائماً باید حق "بودن" را به خود ثابت کند. این اغلب خود را در تمایل به رقابت مداوم نشان می دهد: "اگر من بهتر از … نباشم ، بنابراین بی ارزش هستم." به همین دلیل است که خودشیفته رفتار غالب و کمال گرایانه از خود نشان می دهد و تمایل غیر مخفیانه ای برای قدرت از خود نشان می دهد.

این مرد به دستاوردهای دیگران بسیار حسادت می کند ، اما اعتراف برایش سخت است. بلکه حسادت خود را از طریق تحقیر و کاهش ارزش موفقیت دیگران بیان می کند. او به راحتی کاستی های دیگران را می بیند و در مورد آنها صحبت می کند ، اما مطلقاً نمی خواهد چیزی در مورد خود بداند ، بنابراین او آنها را با دقت حتی از خود می پوشاند. به همین دلیل است که نمای وی ، که به جهان نشان می دهد ، تقریباً بی نقص به نظر می رسد. مخصوصاً برای کسانی که از کنار به او نگاه می کنند.

به همین دلیل ، او بسیار دردناک به انتقاد واکنش نشان می دهد. این می تواند هم خشم را در قالب یک واکنش دفاعی و هم کاهش شدید عزت نفس ، احساس شرم قوی و احساس بی ارزشی ایجاد کند. برای او دشوار است که همدردی کند ، زیرا آمادگی مواجه شدن با آسیب پذیری و زخم های دردناک خود را که در اعماق وجود خود پنهان می کند ، ندارد. برای احساس همدردی ، برای نشان دادن همدلی ، باید مدتی از خویشتن خود عقب نشینی کنید ، اما برای خودشیفته بسیار دشوار است که مشخص کند کجا به پایان می رسد و طرف مقابل شروع می کند.

رعایت مرزها در روابط با دیگران برای او دشوار است ، زیرا او ناخودآگاه با دیگران به عنوان امتداد خود رفتار می کند. بر این اساس ، هر چیزی که برای من خوب است برای دیگری خوب است. در عین حال ، بدون در نظر گرفتن تفاوت ها. چنین محدودیتی اغلب توسط افراد تهاجمی تلقی می شود زیرا آنها آن را به عنوان تجاوز به آزادی بیان خود تلقی می کنند.

خودشیفته وقتی متوجه می شود که دیگران را بطور کامل درک می کند ، سوالات نامناسب می پرسد ، ایده های دیگران را می دزدد یا با در آغوش کشیدن و بوسیدن عجله می کند و دیگران را مجبور می کند که به نوعی پاسخ دهند ، متوجه نمی شود که مرزهای دیگران را نقض می کند. او اغلب مشغول "خواندن ذهن" است و نسخه خود را از منظور شخص یا نحوه ارتباط او با آنچه در حال رخ دادن است بیان می کند.

افراد خودشیفته به عنوان افراد جداگانه و برابر تصور نمی شوند ، بنابراین او می تواند به راحتی با آنها به عنوان ابزار رفتار کند ، از آنها برای اهداف خود استفاده کند ، بدون اینکه در عوض چیزی بدهد. گاهی اوقات ، چنین شخصی افراد را مانند مهره های شطرنج دستکاری می کند و می داند چگونه از نقاط قوت آنها به نفع خود استفاده کند.

متأسفانه ایجاد مشارکت با خودشیفته ای که در آن به فردیت اهمیت داده می شود و مرزهای یکدیگر رعایت می شود بسیار دشوار است.

چنین مردی به شریکی نیاز دارد که اهداف بلندپروازانه خود را نداشته باشد ، او از فرصتی برای قرار گرفتن در سایه جلال او راضی خواهد شد. او از زنانی که می توانند ستایش کنند و این کار را سخاوتمندانه انجام دهند قدردانی می کند. البته ، شریک زندگی مجبور است تمام وظایف خانه و مراقبت از کودک را بر عهده بگیرد ، مرد او بسیار بزرگوار است و به هیچ وجه برای حل مشکلات روزمره زندگی نمی کند. در عین حال ، اگر او نتواند راحتی خانه را به شکلی که تصور می کند ترتیب دهد ، او منتقد بسیار شدیدی خواهد بود. پیام او به یکی از عزیزان این است: "اگر به نیازهای من توجه نکنید ، خشم من را بر شما احساس خواهید کرد." در عین حال ، او مسئولیت گوش دادن و درک شریک زندگی را بر عهده نمی گیرد. او بدون احترام به دیگری احترام به خود را می طلبد.

زنی که در یافتن و دفاع از مرزهای خود مشکل دارد و اعتماد به احساسات خود و اعتماد به خود برای او مشکل است ، می تواند برای مدت طولانی با یک خودشیفته زندگی کند. بنابراین ، برای فرصتی برای مشارکت در عظمت ظاهری مرد خود ، او آماده است تا به تنهایی در روابط سرمایه گذاری کند ، با نقش "زن - عملکرد" کنار بیاید و خود را نه از طریق دستاوردهای خود ، بلکه از طریق موفقیت شوهرش مواردی بسیار رایج است که همسر در تمام طول زندگی از همسرش حمایت می کند ، به او در رسیدن به موفقیت کمک می کند و پس از دستیابی به موقعیت عالی ، به عنوان "پاداش" طلاق می گیرد و از دیگری ، نماینده تر و جوانتر مراقبت می کند. مهم نیست چقدر تلخ است که بدانیم ، در نگاه شوهر ، او قبلاً وظیفه خود را انجام داده بود ، نیازهای او تغییر کرد و او بدون پشیمانی او را به عنوان مواد زائد رد کرد ، زیرا بیش از حد نگران جنبه های اخلاقی این موضوع یا مسائل دیگر نبود. احساسات او

تصویر در پشت این همه عظمت و موفقیت خارجی خودشیفته ، تشخیص ناامنی و آسیب پذیری او بسیار دشوار است. هر فردی در دوران کودکی مراحل خودشیفتگی را پشت سر می گذارد ، اما فقط کسانی که نتوانسته اند از آن خارج شوند ، عزت نفس کافی را کسب کرده و کشف کرده اند که افراد دیگری در جهان وجود دارند و به همان اندازه ارزشمند هستند ، ویژگی ها را برای همیشه حفظ کرده اند. از یک کودک خودمحوراگر کودک بسیار مورد خجالت قرار گیرد و بسیار کم پذیرفته شود ، شخصیت خود را به شخصیتی تقسیم می کند که باعث تأیید و جنبه سایه ای می شود که باید پنهان شود. او سعی می کند برای تأیید عشق قسمت مورد تایید را نشان دهد. نه برای تبدیل شدن به کسی که هست ، بلکه برای کسی که می خواهند او را ببینند. از این گذشته ، واقعی او اغلب با تصویر ایده آل در ذهن والدینش مقایسه می شود. با افزایش سن ، فرد یاد می گیرد که نقایص خود را بپذیرد و خود را با آنها بپذیرد و کاملتر شود. اما خودشیفته هرگز موفق به انجام این کار نمی شود - این همان چیزی است که باعث می شود
تصویر در پشت این همه عظمت و موفقیت خارجی خودشیفته ، تشخیص ناامنی و آسیب پذیری او بسیار دشوار است. هر فردی در دوران کودکی مراحل خودشیفتگی را پشت سر می گذارد ، اما فقط کسانی که نتوانسته اند از آن خارج شوند ، عزت نفس کافی را کسب کرده و کشف کرده اند که افراد دیگری در جهان وجود دارند و به همان اندازه ارزشمند هستند ، ویژگی ها را برای همیشه حفظ کرده اند. از یک کودک خودمحوراگر کودک بسیار مورد خجالت قرار گیرد و بسیار کم پذیرفته شود ، شخصیت خود را به شخصیتی تقسیم می کند که باعث تأیید و جنبه سایه ای می شود که باید پنهان شود. او سعی می کند برای تأیید عشق قسمت مورد تایید را نشان دهد. نه برای تبدیل شدن به کسی که هست ، بلکه برای کسی که می خواهند او را ببینند. از این گذشته ، واقعی او اغلب با تصویر ایده آل در ذهن والدینش مقایسه می شود. با افزایش سن ، فرد یاد می گیرد که نقایص خود را بپذیرد و خود را با آنها بپذیرد و کاملتر شود. اما خودشیفته هرگز موفق به انجام این کار نمی شود - این همان چیزی است که باعث می شود

در پشت این همه عظمت و موفقیت خارجی خودشیفته ، تشخیص ناامنی و آسیب پذیری او بسیار دشوار است. هر فردی در دوران کودکی مراحل خودشیفتگی را پشت سر می گذارد ، اما فقط کسانی که نتوانسته اند از آن خارج شوند ، عزت نفس کافی را کسب کرده و کشف کرده اند که افراد دیگری در جهان وجود دارند و به همان اندازه ارزشمند هستند ، ویژگی ها را برای همیشه حفظ کرده اند. از یک کودک خودمحوراگر کودک بسیار مورد خجالت قرار گیرد و بسیار کم پذیرفته شود ، شخصیت خود را به شخصیتی تقسیم می کند که باعث تأیید و جنبه سایه ای می شود که باید پنهان شود. او سعی می کند برای تأیید عشق قسمت مورد تایید را نشان دهد. نه برای تبدیل شدن به کسی که هست ، بلکه برای کسی که می خواهند او را ببینند. از این گذشته ، واقعی او اغلب با تصویر ایده آل در ذهن والدینش مقایسه می شود. با افزایش سن ، فرد یاد می گیرد که نقایص خود را بپذیرد و خود را با آنها بپذیرد و کاملتر شود. اما خودشیفته هرگز موفق به انجام این کار نمی شود - این همان چیزی است که باعث می شود

زیرا مهم نیست که او چگونه عیب های خود را پنهان می کند ، آنها بخشی از او هستند و او باید با آنها ملاقات کند. دیر یا زود ، همه ما ناامیدی ، انتقاد یا شکست را تجربه می کنیم. وقتی خودشیفته با بخشی که به دقت پنهان می کند روبرو می شود ، شرم و درد غیرقابل تحملی را تجربه می کند. و غالباً با طرح کاستی های خود بر دیگری از خود دفاع می کند.

عزت نفس شکننده او بستگی به پذیرش دیگران دارد ، اما در عین حال از وابستگی و صمیمیت می ترسد که با تهدید افشای ضعف و شرم غیرقابل تحمل او همراه است.

در دنیای مدرن ، جلوه های خودشیفته در بسیاری از افراد دیده می شود. او به نوعی مورد تحسین و تأیید جامعه قرار می گیرد. رفاه ، محبوبیت و اعتماد به نفس با او در ارتباط است و افراد مشهور را به خاطر "شیطنت ها و عجایب" خود می بخشد. این تجلیات اگر از مرزهای خاصی عبور نکنند می توانند به اندازه کافی سالم باشند. در عین حال ، با وجود جذابیت تصویر خارجی چنین مردی ، ایجاد روابط نزدیک با او بسیار دشوار است.

توصیه شده: