قوانینی که می تواند باعث مرگ شود

قوانینی که می تواند باعث مرگ شود
قوانینی که می تواند باعث مرگ شود
Anonim

در زندگی ، فرد با موقعیت ها و رویدادهای متفاوتی روبرو می شود. از همان دوران کودکی شروع به جمع آوری تجربیات زندگی می کنیم. ما دانش ، مهارت ها و توانایی های اصلی را کسب می کنیم ، قوانین داخلی خود را توسعه می دهیم. در دوران نوجوانی ، آنها از استحکام کمتری برخوردارند ، زیرا روان انعطاف پذیری بیشتری دارد ، اما هرچه فرد بزرگتر شود ، قوانین داخلی بیشتر به استحکام و شکست ناپذیری می رسند. گاهی درباره شخصی گفته می شود: "در اینجا نمونه ای از قوانین و اصول روشن است." آیا واقعا خوب و ضروری است؟

در ابتدا ، مردم اغلب قوانین خود را به جزم تبدیل می کنند و هیچ رویدادی نمی تواند دیدگاه آنها را تغییر دهد. در برخی شرایط ، چنین رویکردی کاملاً موجه و حتی ضروری است ، اما موقعیت های مختلف زیادی وجود دارد که در آن باورها ، قوانین هستند ، می توانند بر وضعیت فرد تأثیر سوء داشته باشند. بر هیچ کس پوشیده نیست که همه می خواهند از آن لذت ببرند و از درد جلوگیری کنند. قوانین داخلی ، از بسیاری جهات ، بر این اساس شکل می گیرد. اگر رویداد یا اقدامی باعث ایجاد درد (درد) در فرد شد ، پس با احتمال زیاد می توان فرض کرد که در آینده او از مشارکت خود در چنین شرایطی اجتناب می کند یا محدود می کند ، و اگر شخص برعکس تجربه کرده باشد ، احساسات و تجربیات مثبت ، سپس او برای بدست آوردن دوباره آنها تلاش خواهد کرد. به نظر می رسد همه چیز ساده ، قابل فهم و منطقی است. شخص محیط اطراف خود را به خوب (لذت) و بد (درد) تقسیم می کند. همه چیز بسیار ساده است ، اگر نه برای چیزی به عنوان زمان. عاملی که بر درجات مختلف بر هر کسی تأثیر می گذارد ، اما کسانی که این امر را انکار نمی کنند نمی توان انکار کرد. تحت تأثیر او ، چیزهای جالبی شروع می شود که دیروز دردناک بود و به نظر می رسید ، امروز می تواند اتفاقاتی رخ دهد که بسیار لذت بخش هستند و برعکس. برای یک فرد بالغ بسیار دشوار است که قوانین زندگی خود را رها کند ، اما نه به ندرت ، رویدادهایی رخ می دهد که افراد را مجبور می کند قوانین خود را تغییر دهند ، و اگر این اتفاق نیفتد ، فرد شروع به درد می کند. تغییرات در دنیای ما گاهی اوقات به قدری سریع است که سختی قوانین می تواند بر وضعیت درونی خود شخص تأثیر منفی بگذارد. نمونه های بسیار زیادی از آن در حوزه های مختلف زندگی وجود دارد.

از گفتگو با یک مشتری: "من تمام عمر به عنوان معلم کار کرده ام ، و اکنون باید به دنبال مشتری برای خودم باشم ، برای تدریس خصوصی ، و این خود من را می فروشد ، اما من همیشه فکر می کردم ، و خانواده ام این تجارت را به من آموختند چیزی خوب نیست. " زنی که به مدت طولانی در دانشگاه تدریس می کرد دارای نگرشی بود - قاعده "تجارت خوب نیست" ، بر این اساس ، پیدا کردن مشتری برای او دشوار بود ، با وجود این واقعیت که او متخصص فوق العاده ای در زمینه خود است دانش

مشتری مرد: "من همیشه معتقد بودم که یک مرد باید در خانواده تصمیم بگیرد ، زیرا او سرپرست خانواده است" (ازدواج در آستانه شکست بود)

آنچه در این دو مثال رایج است ، مردم به شدت به قوانین خود پایبند بودند و فکر نمی کردند که شرایط با گذشت زمان تغییر می کند ، در عین حال ، لازم است آن دسته از قوانین را که قبلاً مرتبط بودند کنار بگذاریم. آنچه دیروز لذت بخش بود امروز می تواند بسیار دردناک باشد. قوانین-باورها ، اگر قدیمی شده باشند (منظور من اصول کلی بشر نیست) می تواند هم در زمان حال و هم در آینده آسیب رسان باشد. اگر وضعیت را با یک زن به عنوان معلم ، بدون تغییر قوانین او ، پس از سه سال شبیه سازی کنیم ، به احتمال زیاد او در تخصصی که دوست دارد و در آن حرفه ای است کار می کند ، زیرا فرصتی وجود نخواهد داشت. و اگر مردی باورها (قوانین) خود را تغییر ندهد ، تهدید به طلاق از همسر محبوبش می شود.

شما باید اعتراف کنید که گاهی اوقات باید از برخی نگرش ها دست بکشید تا بتوانید به طور م interactثر با دیگران ارتباط برقرار کنید و احساس بهتر و مطمئن تری داشته باشید.در غیر این صورت ، یک فرد می تواند کاملاً ناراضی شود و قوانین خودش می تواند او را به معنای واقعی کلمه و مجازات بکشد.

قوانین داخلی خود را تغییر دهید اگر به شما اجازه نمی دهند به خواسته خود برسید. و اگر باورهای خود را که مانع از شما می شوند تغییر ندهید ، در 10 سال آینده چه اتفاقی برای شما می افتد؟ اوضاع فقط بدتر خواهد شد. تصور کنید که چیزی به نام "اشتباه" وجود ندارد ، فقط دیدگاه شما از جهان پیرامون شما وجود دارد.

با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.

توصیه شده: