چه چیزی درست است و چرا باعث می شود که اینقدر بد شود؟ فرسودگی شغلی - در مورد آن چه باید کرد؟

فهرست مطالب:

تصویری: چه چیزی درست است و چرا باعث می شود که اینقدر بد شود؟ فرسودگی شغلی - در مورد آن چه باید کرد؟

تصویری: چه چیزی درست است و چرا باعث می شود که اینقدر بد شود؟ فرسودگی شغلی - در مورد آن چه باید کرد؟
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
چه چیزی درست است و چرا باعث می شود که اینقدر بد شود؟ فرسودگی شغلی - در مورد آن چه باید کرد؟
چه چیزی درست است و چرا باعث می شود که اینقدر بد شود؟ فرسودگی شغلی - در مورد آن چه باید کرد؟
Anonim

در اینترنت ، بسیاری از موارد به درستی نوشته شده است. نحوه صحیح غذا خوردن ، برنامه روزانه مناسب ، نحوه زندگی ، نفس کشیدن ، راه رفتن ، گوزیدن. چگونه می توان در یک رابطه صحیح قرار گرفت ، با چه کسی باید باشم و با چه کسی نباید باشم. اگر رفتید ، پس رهایش کنید. اگر متاهل هستید ، پس عاشق نباشید. اگر مضر است ، غذا نخورید ، ننوشید ، سیگار نکشید. همه چیز را طبق دستورالعمل انجام دهید.

خوب ، من به صحیح گوش می دهم. من مثل کتابی که به من یاد می دهد زندگی می کنم. و سپس مانند این - بنگ - و شما نمی خواهید کاری انجام دهید. و نه به زور. من خودم را در این مکان خوب می شناسم. صادقانه بگویم - هیچ چیزی برای اجبار وجود ندارد. بدون مهلت. بدون توافق. این نقطه افراطی است. این همه

همه چیز بی مزه است. هیچ چیز خوشایند نیست غم یک مهر است. و بدترین چیز این است که این غم و اندوه نیز خوشایند نیست. دوست دارم هر چه زودتر از شر او خلاص شوم.

همه چیز شبیه فرسودگی است.

فرسودگی احساسی خستگی.

در این حالت ، واکنش ها نسبت به جهان می تواند شدیدتر ، دردناک تر و یا برعکس ، بی انگیزه تر باشد.

بیایید دو سوال را بررسی کنیم:

  1. دلیل این وضعیت (حداقل مهمترین) چیست؟
  2. با آن چه کنیم - خوب ، حداقل سعی کنید آن را انجام دهید.

بنابراین دلیل

دلیل - تنش داخلی بیش از حد ناشی از درگیری داخلی … من یک چیز می خواهم ، خودم را وادار به فکر / احساس / انجام کاری کاملا متفاوت می کنم.

به عنوان مثال ، از موضوع دردناک ، در ادامه موضوع در مورد خیانت ، در روابط قطع شد. شریک بسیار زشت و غیر منتظره بدون توضیح چیزی رابطه را قطع کرد. چه واکنشی در این مورد - شوک ، عصبانیت و درد. در راه درست ، شما باید او را با این عصبانیت به جهنم بفرستید. زیرا برای من غیرممکن است ، یا او چهره واقعی خود را نشان داد. اما روح درد می کند. بسیار. پس از عصبانیت ، غم غلت می زند ، عشق برمی گردد ، شما دلتنگ شخص بد می شوید. اما شما با سر خود می فهمید که این رابطه دیگر نمی تواند دوباره احیا شود ، که با او غیرممکن است. اما تو دوست داری چه اتفاقی می افتد - شما با احساسات گرم مبارزه می کنید ، به ویژه با امید به چیزی نامفهوم. درگیری تشدید می شود ، تنش افزایش می یابد ، نیرو و انرژی مصرف می شود.

خوب ، یا این "باید" گسترده - "شما باید خودتان را دوست داشته باشید." زیرا بدون این عشق به خود ، نمی توانید یک رابطه شاد ایجاد کنید. درست است. اما از کجا می توانید این عشق را برای خود به دست آورید ، اگر در اصل وجود نداشته باشد ، والدین آموزش نداده اند ، آنها در جامعه به گونه ای بزرگ شده اند که سعی می کنند خود را دوست داشته باشند. این عشق به خود به تدریج و هموار توسعه می یابد و رشد می کند. خوب ، اکنون متوجه پشت سر خود شده اید ، یا شخصی از خارج به شما گفته است که چگونه در برخی مظاهر خود را دوست ندارید. خوب ، بیایید سریع خود را دوست داشته باشیم. و پسندیده نیست. اما شما مجبورید - درست است. و آن … باز هم درگیری ، دوباره مقاومت.

چه مثال دیگری باید بزنم؟

ای! در فنگ شویی ، آپارتمان باید تمیز و مرتب باشد. سپس انرژی خوبی در خانه وجود دارد ، و این باعث رفاه در همه زمینه های زندگی می شود. و تو از بچگی احمقی شما در ابرها آویزان می شوید ، نقاشی می کشید یا کتاب می نویسید. از نظر شما این دستور مانند ضماد مرده است. اما srach شرم آور است. اینگونه به ما آموزش داده شد. در غیر این صورت ، شما یک مهماندار بد هستید ، چه چیزی از شما بگیرم ، دهقان به یکی احتیاج ندارد ، او به سراغ کسی می رود که مهماندار خوبی است. و خود را جمع می کنید ، به جای اینکه از چیز دیگری لذت ببرید ، شروع به شستن کف می کنید. حتی خنک تر ، اگر برخی از جملات تأییدی را برای خود وارد کنید ، به عنوان مثال ، "من از تمیز کردن کفها لذت می برم" ، می توانید صدمه ببینید. اما در داخل صدایی وجود دارد که ممکن است به سختی شنیده شود: "من از تمیز کردن زمین متنفرم!" اوه ، باز هم درگیری.

یا می خواهید این سیب زمینی سرخ کرده را بخورید. در عوض ، شما یک سیب سالم را تیز می کنید. و به طور منظم

به طور کلی ، مثالهای زیادی می تواند وجود داشته باشد. آنها هر روز ما را احاطه کرده اند. از روشن تر ، به صورت خودکار و کاملاً ناخودآگاه.

این درگیری های داخلی ، هنگامی که به خود اجازه نمی دهیم آنچه در درون ما اتفاق می افتد ، انرژی مصرف کنیم. و غیره بصورت تجمعیبسته به شدت وقایع ، فرسودگی شغلی رخ می دهد. وقتی دیگر چیزی و هیچ کس را نمی خواهید ، غم انگیز ، ناخوشایند است ، همه چیز را عصبانی می کند ، هر کلمه کج یا نگاه جانبی دردناک درک می شود.

بریم سراغ سوال دوم - در مورد آن چه باید کرد؟

رقت انگیز می نویسد - قبول کنید. آنچه را که برای شما اتفاق می افتد بپذیرید. فقط عملاً پذیرش مطلق وجود ندارد. این سطح بالایی است. یعنی با پذیرش خودمان را فریب می دهیم ، ما دوباره درگیری داخلی ایجاد می کنیم.

اما هنوز؟

پاسخ این است که به خودتان اجازه دهید آنچه برای شما اتفاق می افتد

به عنوان مثال ، شما یک "احمق" هستید و از آن شرم می کنید. به خودت اجازه این شرمندگی را بده.

یا در برخی موارد مرزهای خود را از دست می دهید ، شنا می کنید ، واقعاً آن را دوست ندارید ، tk. درست نیست. به خودتان اجازه دهید مرزهای خود را در این موارد از دست بدهید. به خود بگویید: "تا اینجا عزیزم ، فردا متفاوت خواهد بود ، اما فعلا - همینطور."

اگر فردی را دوست دارید که رابطه با او غیرممکن است ، دلتنگ می شوید. خب تا اینجا به خودت این اجازه را بده خسته شوید. و عصبانی شوید. به خودتان اجازه دهید همزمان احساسات ناسازگار را تجربه کنید.

برای شما ناراحت کننده است ، شما سوخته اید ، همه چیز شما را عصبانی می کند ، شما نمی خواهید کاری انجام دهید - به خودتان اجازه دهید. فقط ناراحت باش هیچ کاری نکن ناله. بیایید همه به … کار نمی کنید؟ - خوب ، تا اینجا تا آنجا که می رود.

به خودتان توجه کنید - چند درصد معلوم می شود که می تواند از عهده آن برآید.

این امر سرنوشت را تا حد زیادی تسهیل می کند. این انرژی را که در درگیری بسیار هدر می رود آزاد می کند.

این روش امتیاز خوبی نیز دارد. این گونه است که شما شروع به درک بهتر خود می کنید. خودآموزی است. به خصوص اگر بررسی کنید که چند درصد به خودتان اجازه می دهید درون خود را داشته باشید. در حال حاضر چقدر می توانید نیازهای خود را برآورده کنید.

از این لحظه ، تغییرات مورد انتظار آغاز می شود. و بنابراین شما نگاه کنید ، و نتایج ظاهر می شود …

توصیه شده: