2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اجازه دهید موضوع عشق به خود را در زمینه برش هایی از زندگی 3 زن بررسی کنیم. اولین نفر ماریا ایوانوونا است. زنی از مکتب و فلسفه شوروی قدیمی. او به عنوان رئیس یک مهد کودک در منطقه روسیه کار می کند ، اگرچه او باید برای مدت طولانی بازنشسته شده بود.
داشتن وزن کمی (تقریباً کمی) رگهای واریسی پیچیده پاها ، از صبح تا شب در عرق پیشانی کار می کند. به هر دلیلی عملیات انجام همه کارها برای او جمع نمی شود. یا بهتر بگویم ، یکی یکی ، تقریباً برای هر زن روسی کاملاً قابل درک است.
اینجاست ، به همین دلیل. دخترش ، حدود 30 ساله ، به عنوان مثال ، در نووسیبیرسک زندگی می کند ، به همراه همسر و فرزندش در آپارتمانی که به صورت اعتباری خریداری شده است. و برای این آپارتمان ، و همچنین ماشین و علاوه بر آن - مبلمان به او کمک می کند تا ماریا ایوانوونا را پرداخت کند ، و خود را از عملیات و استراحت شایسته محروم می کند.
بنابراین ، برای یک ساکن روسیه ، نه تنها کمک به کودکان بزرگسال ، بلکه کمک به کودکان بزرگسال و احتمالاً شخص دیگری در ضرر خود طبیعی است !!! ظاهراً عشق ماریا ایوانوونا به خودش در پیروی از آرمانهای خود-ایثارگری بیان می شود. و اگر از او درباره عشق به خود بپرسید ، او با عصبانیت به شما نگاه می کند و می گوید: "چه عشق به خودی؟ من خودخواه هستم یا چه؟"
علاوه بر این ، او خودش ازدواج کرده است ، اما عصر از سر کار می آید و از پایش برمی خیزد ، به سختی وقت دارد آب گوشت گاو را با سیب زمینی یا برش در یک قابلمه بپزد. سپس ، خسته ، به شوهرش غذا می دهد و به او یک بشقاب شام و چای می دهد. گفتگوی قلب به قلب کار نخواهد کرد ، هیچ قدرتی وجود ندارد. و او در اسرع وقت به رختخواب می رود ، زیرا پاهایش درد می کنند ، و فردا صبح زود برای کار صبح بیدار می شود.
آیا از شوهرش راضی است؟ آیا شما سالم هستید؟ او در حال دیدن چه چیزی است؟ دختر درونش چه احساسی دارد؟ ا-او-او-او-او …
زن دوم در قزاقستان ، پایتخت سابق آلماتی زندگی می کند. نام او شولپان (ستاره صبح) است. او خود را شولپان می نامد ، بدون نام میانی. از آنجا که او مدت زیادی کار نکرده است و با اجاره از یک آپارتمان و از اجاره ساکنان در آپارتمان دیگر خود ، جایی که با بچه ها زندگی می کند ، زندگی می کند.
او 40 سال دارد. فرزندان او یک دختر 15 ساله و یک پسر 10 ساله هستند. او ازدواج نکرده است. بیوه به همین دلیل است که او سعی می کند با اجاره به خود و فرزندانش پول بدهد. بنابراین ، اصل سوال. شولپان دیگر قصد ازدواج ندارد ، در غیر این صورت اقوام شوهر متوفی او با او رفتار بدی خواهند داشت ، او را قضاوت کرده و کمک به فرزندان خود را متوقف می کند.
او ازدواج نمی کند ، از انواع آشنایی ها اجتناب می کند و اجازه ملاقات با مرد دیگری را نمی دهد. آگاهانه ، به هر حال. وقتی از او می پرسید چرا زندگی عاشقانه اش را ترتیب نمی دهد ، چگونه می تواند از خودش مراقبت کند؟ و او این را به شما پاسخ می دهد: "من به خاطر بچه ها زندگی می کنم! حالا دخترم ازدواج می کند و می رود. اما سی یان! …" ، "او با معنی می گوید ،" وقتی پسرم ازدواج کند ، من من با او زندگی خواهم کرد ، البته ، طبق معمول که ما ، قزاق ها ، سرپرست خانواده هستیم. یعنی پسرم در همه چیز از من اطاعت می کند. مادر برای او مقدس است. آن وقت است که تمام تلاش ها قرار داده به من باز می گردد. " همه قربانیان ، یعنی …
فقط دیگر معلوم نیست قربانیان چه کسانی هستند. حالا او ، شولپان ، و پس از آن به نظر می رسد که پسرش روابط خود را با همسرش قربانی می کند ، علایق و ارزش های او پسر او خواهد بود ، زیرا همه چیز قبلاً برای او تصمیم گرفته است: فلسفه و معنای زندگی او قبلاً مشخص شده است صدا کرد این مادر است! به نظر می رسد فضای کمی برای همسرم وجود دارد. یا بهتر بگوییم ، به نظر می رسد که اصلا اینطور نیست. او حتی در این فانتزی خانواده شولپان نیز ذکر نشده بود …
در اینجا این یک زیرنویس عمیق در عشق شولپان به فرزندان نهفته است … و او ، مانند ماریا ایوانوونا ، معتقد است: دوست داشتن خود هنگام فرزند داشتن غیرممکن و ناموس است! و مطابق قوانین خداوند متعال نیست. به هر حال ، آنها زنان مذهبی هستند. اگرچه هر دو چندی پیش ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، ایمان آوردند.
در نهایت ، زندگی مونیکا ، ایتالیایی را در نظر بگیرید. او 50 ساله است. او متاهل است و دارای 3 فرزند و نوه است. همه جداگانه زندگی می کنند. فرزندان و نوه های او به شدت در روزهای برنامه ریزی شده به مونیکا می آیند. مونیکا برنامه هفتگی دارد.دوشنبه - سالن زیبایی ، سه شنبه - تناسب اندام ، چهارشنبه - ملاقات با دوست دختران در یک کافه ، پنجشنبه - یک شام عاشقانه با همسر محبوب خود ، جمعه…. و غیره. فرزندان مونیکا می دانند که شما نمی توانید در هر زمان به مادر بیایید و نوه های او را رها کنید تا مانند مادربزرگ محبوب کنار آنها بنشینند. بنابراین روزهای مادربزرگ با چیزهای مورد علاقه اش رنگ آمیزی می شود ، که برای او مقدس است …
مونیکا زیاد سفر می کند و با همسرش رابطه جنسی دارد. شاید خیلی زیاد (در هر صورت برخلاف ماریا ایوانوونا). او دوست دارد شبها را در کنار دریا بگذراند و مانند زندگی خود به امواج آرام و در عین حال پرانرژی آن نگاه کند. او خود را زنی در سپیده دم قدرت می داند. او واقعاً احساس خستگی یا بیماری نمی کند. به هر حال ، او مرتباً توسط پزشک معاینه می شود تا از سلامت گرانبها جلوگیری کند. هفته ای یکی دو بار فرزندانش و خانواده هایشان آخر هفته ها به ملاقات او می آیند. همه در حال آماده سازی یک شام جشن هستند ، می خندند و در مورد تجارت صحبت می کنند.
بیایید از مونیکا درباره عشق به خود بپرسیم. "چه؟ عشق به خود؟ این مهمترین چیز برای من است. فرزندانم بزرگ شده اند. شوهرم می خواهد من زیبا باشم. من می خواهم سالم باشم. همه چیز دارم. پس چه خبر؟ من یک زن هستم باید زیبا باشد! "چگونه ممکن است در غیر این صورت باشد؟" - او شگفت زده خواهد شد
شاید مونیکا ، شاید …
توصیه شده:
کارگاه آشنایی با خود واقعی "دوست دارم" و "دوست ندارم" به عنوان پارامترهای تعیین کننده زندگی ما هستند
دوستان ، من یک کار مفید و خلاقانه برای شما آماده کرده ام. – کار با شخصی "دوست دارم" - "دوست ندارم" . کار به این صورت انجام می شود … 1 . اول از همه ، ابتدا باید یک تکه کاغذ ، یک مداد ساده ، یک قلم قرمز و یک نشانگر قرمز ذخیره کنید.
با بچه های خود دوست باشید یا دوست نباشید
وقتی والد می شویم ، از خود می پرسیم آیا همه کارها را درست انجام می دهیم؟ به نظر من امروز این موضوع در دستور کار بسیار حاد است. والدین مدرن ، حتی قبل از تولد کودک ، سعی می کنند کتابهایی در مورد تربیت فرزندان بخوانند ، توصیه های زیادی دریافت کنند و تصمیم بگیرند که آنها چه کاری انجام خواهند داد ، چگونه فرزند خود را بزرگ کنند و پرورش دهند.
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟
مسائل مربوط به عشق به خود ارتباط مستقیمی با عزت نفس فرد دارد. چگونه یاد بگیریم که دوباره خود را دوست داشته باشیم؟ برای شروع ، شما باید در ناخودآگاه دلیلی را پیدا کنید که بر تضعیف همدردی با "من" درونی شما تأثیر می گذارد - در برهه ای از زندگی شما شروع به تحت فشار قرار دادن خود کردید ، و بسیار مهم است که بفهمید دقیقاً چه زمانی اتفاق افتاد به عنوان یک قاعده ، مردم ابتدا سالهای نوجوانی خود را یاد می کنند ، سپس مدرسه راهنمایی و ابتدایی ، و تنها پس از آن مهد کودک و موقعیتهای
چرا زنان کازانووا را دوست داشتند؟
با توجه به شهادت کسانی که از نزدیک با کازانووا آشنا بودند ، او هیچ گونه اطلاعات خارجی خاصی نداشت ، و نه آلت تناسلی بزرگ ، که ، همانطور که بسیاری به صورت کلیشه ای فکر می کنند ، می تواند به بهترین شکل یک زن را راضی کند. چیزی که کازانووا را از بسیاری دیگر متمایز کرد ، شهرت مرد خانم ها و نوع دوستی جنسی بود.
چرا مردان و زنان به طرق مختلف آزرده می شوند؟
مردان و زنان شکایات را کاملاً متفاوت تجربه می کنند ، در درجه اول به دلیل این واقعیت که آنها ماموریت های متفاوتی در زندگی دارند ، یک مرد نیاز به زنده ماندن دارد و هدف اصلی یک زن ادامه مسابقه است. حتی در دوران کودکی ، این تفاوت ها شروع به ظهور می کنند.