زیاد فکر کردن - آیا مضر است یا مفید؟

فهرست مطالب:

تصویری: زیاد فکر کردن - آیا مضر است یا مفید؟

تصویری: زیاد فکر کردن - آیا مضر است یا مفید؟
تصویری: خطرات فکر کردن زیاد 2024, آوریل
زیاد فکر کردن - آیا مضر است یا مفید؟
زیاد فکر کردن - آیا مضر است یا مفید؟
Anonim

به هر فردی ، چه در مهد کودک و چه در مدرسه و در دانشگاه ها ، آموزش داده شد که با مهارت لازم برای همه این موسسات استحمام کنند ، این مهارتی است که باید در زندگی باشد ، اما اگر حضور شما در آن دائمی باشد ، برای افراد مشکل ساز می شود. شما. این امر نه تنها در دانشگاهها به همه آموزش داده شد ، بلکه در اکثر کشور نیز تشویق و تقویت شد.

به این مهارت استدلال می گویند. با نگاهی به خود کلمه ، می توان آن را قضاوت منطقی نامید. یا قضاوت از روی عقل. این زمانی است که شما شروع به صحبت در مورد کلمات با کلماتی می کنید که توسط تجربه ، تحقیقات خود یا آزمایش مستقیم خود پشتیبانی نمی شوند. صحبت با کلمات در مورد کلمات - شما به معنای واقعی کلمه به عنوان کلمات باقی می مانید ، تبدیل به کلمات می شوید.

بدون تجربه ، سعی می کنید تجربه را با کلمات تقلید کنید ، پیش بینی کنید ، بازتولید کنید ، کلمات را به زندگی تعمیم دهید ، به این امید که کلمات بتوانند زندگی را لمس کنند و به نوعی آن را احساس کنند و مطمئناً آن را منتقل کنند. اگرچه در این لحظه به نظر می رسد که شما در حال بحث هستید ، البته نه در مورد کلمات ، بلکه در مورد چیزی واقعی و کاملاً واقعی. فقط اینطور نیست. و همه اینها بدون قید و شرط با چهره ای جدی ، نگاه هوشمندانه و لمس اهمیت وصف ناپذیر انجام می شود. اکثر افرادی که خود را بزرگسال می نامند ، تا پایان عمر در این پدیده ، در این شیشه کلامی ، گیر کرده اند. داستان درباره آلیس از طریق شیشه ای ، داستان جن در چراغ ، داستان قهرمانی که بخش مهمی از زندگی خود را روی اجاق خوابیده است - این دقیقاً همان چیزی است.

این پدیده به خودی خود ، این مهارت فوق العاده ساده است و در هر کودک در زمان مناسب فوراً بوجود می آید. نیازی به آموزش این مهارت ندارید. تشویق ، تحکیم ، تقویت - نیز. این به طور خودکار در یک لحظه خاص ، مانند راه رفتن یا صحبت کردن شکل می گیرد.

و اگر به مرور زمان معمولی ترین فرد روی کره زمین زندگی می کند ، کمی هوشیارتر و حساس تر می شود ، کمی بیشتر به خود توجه می کند ، نه با کسی صادقانه ، بلکه اول از همه با خود ، سپس پس از مدتی ، به گذشته نگاه می کند. مردم چگونه و چگونه در زمان ما زندگی می کردند ، یک نفر شگفت زده خواهد شد - زندگی با عقل ، حمام کردن در استدلال به همان اندازه احمقانه است که 100 سال پیش احمقانه بود که تحت درمان با اشعه یا تنتور هروئین قرار بگیرند ، و در مورد نژاد و مزایای برخی از افراد را نسبت به دیگران تأیید می کند ، و این امر را با نتیجه گیری های "علمی" مناسب تنظیم می کند ، یا اینکه چگونه 200-300 سال پیش مرسوم بود که بچه های تازه متولد شده را محکم قنداق می کردند تا "تحت تسلط دیوها نباشند" یا در قرون وسطی. در اروپا شستشو خطرناک و مضر تلقی می شد و شپش و کک "مروارید خدا" در نظر گرفته می شد - نشانه تقدس. دقیقاً به همان میزان افراد پوچ و احمق در حال حاضر زندگی می کنند ، که بیشتر اوقات بر اساس دلیل ، در تفکر زندگی می کنند. و به معنای واقعی کلمه نمی دانم ، و حتی گاهی اوقات امکان زندگی را انکار می کنم ، نه تنها فکر کردن ، استدلال کردن ، مدام فکر کردن ، بلکه عاری از افکار.

هر فردی به فرصتی نیاز دارد که حداقل گاهی بدون فکر و بدون دلیل خود در زندگی باشد. اکنون چنین گزاره ای احتمالاً حداقل عجیب و غیرقابل درک به نظر می رسد. درخواست برای انجام روشهای آب در قرون وسطی به همان اندازه عجیب و غیرقابل درک به نظر می رسید. اما دقیقاً تعداد پدیده های یک زندگی غیربهداشتی و زندگی در افکار مشابه است🙊

اکنون کسی بدون دوش گرفتن یا دوش گرفتن هفته ها آزادانه زندگی می کند ، نه به دلیل عدم وجود چنین فرصتی ، زیرا بدون شک شرایط خاصی وجود دارد که امکان رعایت بهداشت روزانه شما محدود است ، فقط فردی بدون مسواک زدن احساس خوبی دارد ، یا تعویض لباس و لباس زیر هر 2-3-4-5 و بیشتر روز. و برای برخی ، این طبیعی است. درباره آنها نیست. ما در مورد شما صحبت می کنیم ، کسانی که منطقی بودن بهداشت خود برای آنها مورد تردید نیست.و گاهی اوقات این نگرانی نه تنها برای راحتی خود شما بلکه برای راحتی افراد اطراف شما نیز اهمیت دارد. به هر حال ، ظرافت های تغییرات فیزیولوژی شخصی شما که در طول زمان ، تا یک نقطه خاص رخ می دهد ، ممکن است برای شما کاملاً راحت و قابل قبول باشد ، اما برای اطرافیان شما.

بسیاری از آنها آموخته اند که با آگاهی از اهمیت بهداشت بدنی خود زندگی کنند. اما ، متأسفانه ، هنوز یک فرد بسیار نادر است که به اهمیت بهداشت روانی خود پی می برد. یک فرد نمی داند چگونه "مسواک بزند" ذهن خود ، یا "زیر بغل" ذهن خود را بشوید ، و متأسفانه حتی شک نمی کند که اهمیت آن چقدر است و عدم وجود چنین حساسیتی در مورد آنها چقدر است. فرآیندهای ذهنی خود ، بدون استثنا ، هر فرد را به مشکلات کاملاً ملموس ، مشکلات اجتناب ناپذیر ، افسردگی ، از دست دادن قدرت ، عدم شادی در زندگی ، ذوق زندگی ، از دست دادن معنا و بسیاری از بیماریهای دیگر می کشاند. یا برعکس-به همه چیز ، احساس عظمت ، برتری خود ، تلاش بی پایان برای خودسازی و تصدیق خود ، اختلافات ، احساس حقانیت ، ترس از دست دادن حقانیت ، و در عین حال احساس منظم صدمه و آسیب پذیری

و دقیقاً عدم مهارت بهداشت روانی فرد ، عدم درک اینکه "افکار من" ، "نظر من" ، "ذهن من" ، "زندگی من" و "من" به طور کلی چه چیزی هستند که فرد را هدایت می کند شخص به روانپزشک ، دیگری به روانشناس ، سوم به مربی ، نفر چهارم به رهبر معنوی ، نفر پنجم به مادربزرگ جادوگر و نفر ششم به شمن محلی می پردازد.

و من به هیچ وجه فکر نمی کنم که هر یک از موقعیت های فوق یک شخص به طور پیشینی از صلاحیت بیشتری برخوردار است و برخی برعکس. شایستگی با وضعیت ، کاغذ یا مهر تعیین نمی شود. هر شخص خاص می تواند یا دارای صلاحیت بیشتری باشد یا کمتر. برای اینکه چیزی کار کند ، درک مکانیسم ، پدیدارشناسی این کار اصلاً ضروری نیست. برعکس ، درک اغلب این فرصت را از شما می گیرد که در آن چیزی که به سادگی نیاز دارید وارد شوید. به نظر می رسد با درک مکانیسم ، شما قادر به تشخیص دانه ها از کاه هستید ، به نظر می رسد که با درک مکانیسم ، می توانید خود را از فریب و اشتباه نجات دهید. دانش با از بین بردن آنچه پیش از ایمان است از شما چنین ایمانی می بخشد. هم جامعه مدرن و هم انسان مدرن ، به عنوان محصول این جامعه ، تقریباً امکان اعتماد به چیزی را که نمی فهمد از دست داده اند ، اما امکان چنین اعتماد هنوز وجود دارد.

برگردیم به بهداشت.

بهداشت روانی چیزی است که همه به آن احتیاج دارند. و تا حدی می توان استدلال کرد که اهمیت این امر حتی از اهمیت بهداشت جسمانی نیز بیشتر است. اما چرا یک فرد هنوز این را درک نکرده است ، هنوز این را یاد نگرفته است: توجه خود ، زمان خود را به بهداشت ذهن بپردازد؟ واقعیت این است که عدم رعایت بهداشت جسمانی بسته به مدت زمان و تلاش ، عواقبی را به دنبال دارد: این می تواند بو ، ظاهر شما ، خارش های مختلف باشد و به مرور زمان ، همانطور که برخی منابع توصیف می کنند ، ولع مصرف نه تنها برای انواع باکتری ها برای زندگی در خانه خود ، بلکه همچنین نمایندگان بزرگتر از دنیای حیوانات. به این معنا که با غفلت از بدن خود ، به زودی نه تنها متوجه خواهید شد ، بلکه برخی علائم را نیز احساس خواهید کرد ، و در اینجا شما می توانید علت و معلولی را به هم متصل کنید ، حداقل هر شخصی ، امیدوارم بتواند این. به منظور پیوند بی طرفانه علت و معلولی ، ذهن شما هم به یک وضوح خاص و هم به یک تفکیک خاص ، و به علاوه این - به یک انعطاف پذیری ، حساسیت خاص نیاز دارد. بدون این ، شما نمی توانید علت و معلول را به هم متصل کنید ، هر چقدر هم که تلاش کنید ، به نتایج نادرست ، شاید زیبا ، اما کاذب می رسید.

برو سر اصل مطلب. یک فرد هنوز ارتباط بین فعالیت ذهنی خود و آنچه را که تجربه می کند نمی بیند. 90 درصد جمعیت جهان هنوز ارتباط مستقیمی بین فعالیت ذهنی خود و حالاتی از زندگی ندارند که به طور دائمی تجربه می کنند.من ادعا می کنم که این را می توان آموخت. من همچنین استدلال می کنم که این کار آسان نیست و به مقدار مشخصی کار ، شجاعت ، تمایل خاصی برای شناختن خود و غالبا ناخوشایندترین نیاز دارد. و کمک کسی که بتواند در اینجا به شما کمک کند ، به همان اندازه مهم است و کمک دندانپزشکی که به آن مراجعه کرده اید ، زیرا متوجه برخی مشکلات یا مشکلات حفره دهان شده اید.

حالا ، چیزی شبیه به نتیجه گیری

بله ، ممکن است بدون رعایت بهداشت ذهن خود وجود داشته باشید ، بله ، بدن شما نمی میرد و کاملاً سازگار می شود ، وجود خواهد داشت ، بله ، هیچ مجازاتی در این مورد در انتظار کسی نیست - زندگی از نظر قانون ممنوع نیست به طور دائم فکر می کند اما اینکه چنین احساسی از زندگی چقدر خوشایند و آسان است ، یک س goodال خوب است. و بدون مقایسه ، بدون آزمایش ، بدون آزمایش - بدون تحقیق ، بدون احساس ، در اینجا نمی توان انجام داد. تنها راهنمای شما در اینجا این است - آیا می توانید بگویید که زندگی شما کاملاً کامل است ، آیا می توانید بگویید که زندگی شما کاملاً شاد است؟ آیا شما و زندگی خود ، بدون هیچ آرزویی از طرف خود ، برای دیگران الگو هستید؟ آیا شما بیش از همه رذایل ، مشکلات ، مشکلات ، رنج ها خود را بالا برده اید و آیا احتمال وجود خارج از همه اینها را یافته اید؟ آیا جام مقدس ، سفره ساموبرانکا ، گل سرخ ، چراغ علاءالدین را پیدا کرده اید؟

و اگر ناگهان معلوم شد که نه ، اگر ناگهان معلوم شود که شما هنوز از نظر کیفی با زندگی ناآشنا هستید ، فقط چند گزینه دارید: این که ادعا کنید که برای این کار باید زندگی کنید ، درست زندگی کنید. ، منطقی است و خوب است و هیچ راه دیگری وجود ندارد ، یا همه یکسان نیستند ، یاد بگیرید که چگونه متفاوت زندگی کنید. پس از همه ، من تأیید می کنم که نه تنها می توان متفاوت زندگی کرد ، بلکه خوشایند نیز بود ، به طور غیر قابل مقایسه ای لذت بخش تر از آن است که فقط همانطور که همه قبلاً می دانند چگونه زندگی کنند.

زمان آن فرا رسیده است که شخصی به مقامات با نام ها و رتبه های مختلف نگاه نکند ، نه تنها در سطح استدلال تا سرانجام بداند که آیا او واقعاً تنها زمانی که فکر می کند وجود دارد؟

و اگر شما در معرض چنین دانشی هستید ، در مسیر درست هستید - و زندگی همه جا شما را خوشحال می کند. مطمئناً با افراد و شرایطی آشنا خواهید شد که به شما کمک می کند. مشکلات نیز وجود خواهند داشت ، اما شما می توانید به راحتی با آنها کنار بیایید و در ادامه به کشف آنچه در خواب خود نمی بینید ، ادامه دهید.

توصیه شده: