ما در جهان های مختلف زندگی می کنیم

تصویری: ما در جهان های مختلف زندگی می کنیم

تصویری: ما در جهان های مختلف زندگی می کنیم
تصویری: آیا ما همزمان در جهان های دیگری هم زندگی می کنیم؟ (داستان واقعی) 2024, ممکن است
ما در جهان های مختلف زندگی می کنیم
ما در جهان های مختلف زندگی می کنیم
Anonim

عنوان از دسته - "یادداشت های یک دیوانه" است.

اما نه. هر فرد جهان خاص خود را دارد که از منشور آن درک واقعیت پیرامون می گذرد.

جهان انسان از تجربه ، ارزشها و نیازهای کلیدی او ، دانش ، تجربه والدین ذاتی در دوران کودکی ، هویت جنسیتی ، کانال درک و انتقال اطلاعات و موارد دیگر تشکیل شده است.

حتی در مورد چنین چیزهایی که به ظاهر ابتدایی هستند ، مانند رنگ ساختمانها یا اتومبیلها در خیابانها ، دیوارهای آپارتمانها ، اندازه اجسام ، دو نفر متفاوت ممکن است با هم موافق نباشند. و در مورد مسائل مربوط به روابط ، پول ، اطلاعات - هر شخص این را از طریق جهان خود درک می کند.

به عنوان مثال ، در اتاق سیگار کشیدن ، تانیا شنید که همکارش کریل به همه در مورد ماشین جدید خود ، که او تازه خریده بود ، و تعطیلات خود ، که در آن موفق به بازدید از چندین کشور شد ، گفت. در دنیای تانیا ، مرسوم نیست که در مورد موفقیت های آنها صحبت کنیم ، زیرا مادرم از کودکی آموخت که فخرفروشی خوب نیست و به طور کلی کسی می تواند "عصبانی" شود ، و سپس هیچ چیز به هیچ وجه کار نخواهد کرد. تانیا داستان سیریل را فخرفروشی یا "خودنمایی" می داند. و برای سیریل ، در دنیای خود ، گفتن موفقیت های دیگران به دیگران کاملاً طبیعی است ، زیرا او تأیید و تحسین دیگران را می خواهد ، که در دوران کودکی از والدینش دریافت نکرده است. در دوران کودکی ، او سعی کرد رضایت مادرش را جلب کند ، اما ستایش از سوی او بسیار نادر بود.

و به طور کلی ، قضاوت بر اساس جنسیت ، در دنیای مردان ، سطح عزت با موفقیت و دستاوردها تعیین می شود.

"چگونه می توانید همان سبز را در بین ده شلوار سبز پیدا نکنید؟!" - اولگ با عصبانیت فریاد می زند. در جهان او همه چیز ساده و واضح است - رنگهای سبز ، قرمز ، قهوه ای ، آبی و سایر رنگها وجود دارد. او عبارت "رنگ اشتباه" را درک نمی کند.

سوتا و کوستیا می خواهند طلاق بگیرند. آنها معتقدند که در میان سایر مشکلات در روابط ، یکدیگر را اصلا درک نمی کنند. "من نمی دانم چگونه به او توضیح دهم که شما باید وسایل خود را تمیز کنید ، ظرف ها را بشویید! چگونه این را توضیح دهید؟! همه چیز بی فایده است! من می آیم ، اما خانه یک زباله است! اما برای من این یک فاجعه است ! " - سوتلانا با عصبانیت فریاد می زند. کنستانتین تعجب می کند: "فلان و فلان چیست؟ فقط فکر کنید ، همه چیز مرتب نیست … من شما را خیلی دوست دارم ، ما با هم خوب هستیم". در روند کار ، از جمله موارد دیگر ، مشخص می شود که سوتا اطلاعات را بصری (به عنوان مثال ، کانال اصلی درک اطلاعات بینایی است) درک می کند ، و هنگامی که او اختلال می بیند ، این برای او درد و تحریک وحشتناکی است. نظم روشنی در جهان حاکم است ، همه چیز باید "در قفسه ها" گذاشته شود. و کوستیا اطلاعات را به عنوان جنبشی (یعنی انتقال مجرای درک اطلاعات - از طریق حواس) درک می کند ، راحتی برای او مهم است و او چیزهای پراکنده را "نمی بیند". در جهان او ، روابط با یک مبل راحت ، غذای خوشمزه ، رابطه جنسی و در آغوش گرفتن اندازه گیری می شود.

من یک س simpleال ساده می پرسم - کنستانتین ، اگر در رختخواب دراز بکشید ، جایی که خرده های نان یا کوکی ها پراکنده هستند ، چه احساسی خواهید داشت؟ کوستیا اخم می کند ، می گوید این بدترین چیزی است که می توان تصور کرد … من ادامه می دهم ، - کوستیا ، حالا تصور کنید که هر بار که سوتلانا در خانه یک آشفتگی می بیند ، پس برای او مانند شماست - در آنجا دروغ گفتن تخت روی خرده … کنستانتین فکر کرد …

برای افراد مبتلا به اختلالات روانی یا بیماریهای مغزی ، ممکن است جهان متفاوتی از ادراک وجود داشته باشد ، برای آنها امکان پذیر نیست که ثابت کنند ناپلئونی که می بیند وجود ندارد! یک شخص ناپلئون را می بیند ، علاوه بر این ، او حتی می تواند او را لمس کرده و بوی دهد.

مغز ما اینگونه کار می کند!

اینها فقط چند نمونه از تجربه هستند ، به هر حال ، همه نام ها ساختگی هستند ، اطلاعات مشتریان کاملاً محرمانه است.

توصیه شده: