اگر "برده" نیستید ، تغییر شکل دهید

تصویری: اگر "برده" نیستید ، تغییر شکل دهید

تصویری: اگر
تصویری: معیار زیبایی در برخی کشور های جهان - #روزمیدیا 2024, ممکن است
اگر "برده" نیستید ، تغییر شکل دهید
اگر "برده" نیستید ، تغییر شکل دهید
Anonim

امروز فیلم "هولوم" را تماشا کردیم. می دانم که بسیاری به سینما رفتند و نقدهای تحسین برانگیزی نوشتند. فیلم واقعا باحالیه!

و من نیز به نوبه خود می خواهم با شما در میان بگذارم که من اغلب چنین آثار دگرگونی انسان ، تغییرات او یا به عبارت بهتر ایجاد شده را در آثارم می بینم.

این فیلم به خصوص من را به یاد روش سایکودراما که من آن را تمرین می کنم ، انداخت. و من به یقین می دانم که چنین تغییرات شگرفی نه تنها با اجرای یک فیلم واقعی با بازیگران و بدلکاران ، بلکه با داشتن شجاعت یا ناامیدی در آمدن (یا اتصال آنلاین) به دست می آید تا خودتان زندگی خود را تغییر دهید.

بیایید از مثال فیلم استفاده کنیم تا به شما بگوید چگونه و از طریق چه چیزی شفا رخ می دهد. و در عین حال من به طور همزمان به شما خواهم گفت که چگونه در سایکودرام کار می کند.

  1. فیلم با وضعیت فعلی که گرگوری در آن زندگی می کند شروع می شود. در نگاه اول ، همه چیز برای او مناسب است ، اما در عین حال ما به عنوان تماشاچی می توانیم احساس اشتیاق ، ویرانی و تنهایی را تجربه کنیم که شخصیت اصلی را همراهی می کند. گرگوری از آنچه در زندگی او می گذرد بسیار آگاه نیست ، یا نمی خواهد متوجه شود. بنابراین ، پدرش درخواست کمک می کند. این صحنه واقعی سایکودرام است. هنگامی که بیانیه ای از وضعیت فعلی ارائه می شود ، که در آن چیزی مناسب نیست ، نگران نیست ، یا کسی که می خواهد تغییر دهد. تنها تفاوت این است که سایکودراما تنها با درخواست مشتری که درخواست کمک کرده است کار می کند.
  2. گرگوری به خواب می رود و او به عنوان برده در روستایی در قرن نوزدهم بیدار می شود. بازیگران نقشهای محوله خود را باورنکردنی انجام می دهند و فضایی از واقعیت را ایجاد می کنند. این چه چیزی به گرگوری می دهد؟ در ابتدا ، گرگوری شروع می کند به شیوه معمول خود عمل می کند ، دیگران را بی ارزش می کند ، آنها را جایگزین می کند ، تکبر و خودخواهی نشان می دهد. ملاقات با احساسات افراد آسیب دیده ، و در حالی که به عملکرد قبلی خود ادامه می دهید. در سایکودرام ، برای تسریع فرایند احساس دیگران هنگام بی ارزش شدن یا جایگزینی ، یک روش فوق العاده وجود دارد - تبادل نقش ها. اگر در فیلم ، گرگوری نقش دوست خود را جایگزین کرد ، و احساسات ناشی از این نقش را بیان کرد. با این حال ، این روش است که بیشتر توسط فیلمنامه نویس مورد استفاده قرار می گیرد ، هنگامی که به گریگوری وعده آزادی داده می شود ، اما وعده محقق نمی شود. در اینجا ، یک رویداد امضا روی می دهد - او با دختری ملاقات می کند (که اگر فیلم را با دقت تماشا کردید ، اصلاً بازیگر نبود و ظاهراً هنگام آوردن اسب به طور تصادفی با شخصیت اصلی وارد صحنه شد). او تنها کسی است که هیچ نقشی بازی نکرد ، اما خودش بود. صداقت او ، همراه با کلمات کلیدی "من تو را باور دارم" ، نقش استثنایی در تغییر و تغییر شخصیت اصلی بازی کرد. به لطف این ایمان ، گرگوری این فرصت را دارد که احساساتی را بیان کند که در زندگی واقعی او جایی ندارند و تحت تسلط او نیستند ، دسترسی به آنها بسته است: همدردی ، مهربانی ، صداقت ، ترحم و همدلی. این یک صحنه استعاری در سایکودرام است. این فرصت ، برای بازی چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده یا نخواهد افتاد (در این مورد ، انتقال به قرن 19 و تبدیل شدن به یک برده) ، یا تعیین نقش ، علائم بدن ، برخی اشیاء بی جان (جهنم که می داند) ، یا برخی از قدرتهای بالاتر (خدا ، جهان). هدف از این صحنه این است که به احساسات سرکوب شده (ترس ، احساس گناه) پاسخ دهید ، دریابید که کدام نیاز مسدود شده است (به طوری که آنها به من اعتقاد دارند) ، حق برآوردن آن یا ارضای آن با کمک شخص دیگری را داشته باشید ("من باور کن ") و سعی کنید احساسات دیگری را که تسلط ندارند (مهربانی ، همدلی و سپس عشق) نشان دهید.

  3. گرگوری با تسلط بر احساسات جدید (و عملاً) عدم امکان زندگی قدیمی به زندگی واقعی برای دیگران باز می گردد.تمایل به تغییر واقعیت ، جبران خسارت به قربانیان (تحویل کلید به افسر پلیس راهنمایی و رانندگی) ، توجه به بی ادبی و بی انصافی ، و تمایل به شیوه ای جدید ، صادق بودن با خود و دیگران. همان چیزی که در سایکودرام اتفاق می افتد ، پس از یک صحنه استعاری ، یا انتقال به صحنه اصلی هنوز امکان پذیر است (صحنه ای که نوعی موقعیت آسیب زا وجود داشت). در فیلم ، ما در پایان با او آشنا می شویم - معلوم می شود که مادر قهرمان تنها تا 3 سالگی با او بوده است. این یک موقعیت آسیب زا است و فقط ایمان دختر او را زنده به خود باز می گرداند ، این ایمان مادرش است ، که او در زندگی واقعی بسیار فاقد آن بود. بسیاری از احساسات و تجربیات مسدود شده وجود دارد که خود کودک نمی تواند با آنها کنار بیاید. و این آزادی آنها همراه با حمایت یک شخص مهم است که زمینه مساعدی را برای دسترسی به قسمت زنده آنها فراهم می کند ، که توسط دفاع روانی بسته شده است ، زیرا در درون بسیار آسیب می زند. با پشتیبانی ، ما الگوهای جدیدی از رفتار را که مناسب ماست ، امتحان می کنیم ، برخی م workثر هستند ، برخی دیگر نه - و این راهی است که ما می توانیم آنها را کشف کرده و الگوهای مثر را بیابیم. و همچنین در سایکودرام ما دوباره به صحنه اصلی اصلی باز می گردیم ، جایی که ما آن را به عنوان یک فرد "جدید" نگاه می کنیم و امکانات جدیدی را کشف می کنیم که قبلاً به سادگی نمی توانستیم متوجه آن شویم. و به این ترتیب ، ما مهارت جدید به دست آمده را "در حمایت از گروه" ، در یک محیط ایمن "با احساسات خود بررسی می کنیم". و اگر چیزی مناسب نیست ، می توانیم دوباره به مرحله قبلی در سایکودراما برگردیم ، و آنچه باقی مانده واکنش نشان دهیم ، یا گزینه جدیدی پیدا کنیم که برای شما خواهد بود. اینگونه است که تحول درونی رخ می دهد.

این گروه نقش جداگانه ای در چنین تغییرات عمیق درونی ایفا می کند ، زیرا با متحد شدن ، ما به عنوان یک گروه می توانیم به تنهایی آن احساسات حاد و گاهی غیرقابل تحمل را به اشتراک بگذاریم: خیانت ، ناامیدی ، ناتوانی ، یا خشم ، نفرت. به لطف حمایت گروه ، که در احساسات خود با احساسات قهرمان ارتباط برقرار می کند (همچنین فیلم خوبی می سازد) ، ما خود را تغییر می دهیم ، به احساسات مسدود شده خود دسترسی پیدا می کنیم و آنها را با دیگران تجربه می کنیم. بنابراین ، کار به عنوان یک شرکت کننده به تغییر کل گروه کمک می کند. و این گروه از کسانی که کار می کنند حمایت و انرژی فوق العاده ای می کند. با تبادل ، ما از همه چیز غنی می شویم!

من می خواهم در پایان بگویم که من یک رواندرمانی گروهی را در قالب آنلاین انجام دادم ، که تأثیر و کارآیی آن را نشان داده است. تنها عیب او ناتوانی در در آغوش گرفتن و حمایت گرم از نظر جسمی است ، اگرچه این را می توان به طور قطع در کلمات بیان کرد. بقیه محیط تحول ، مانند گرگوری ، ما می توانیم با هم و در فضای آنلاین بازآفرینی کنیم.

من همچنین به هر یک از مشتریان خود و توانایی تغییر آنها اعتقاد دارم ، وظیفه من این است که به حذف آن دسته از موارد غیر ضروری که از قسمت زخمی شدید درون هر یک از ما محافظت می کنند ، کمک کنم. به احساسات سرکوب شده پاسخ دهید و به وضعیت فعلی خود بازگردید. من مطمئن هستم که هر فرد از قبل خوب و ارزشمند است ، مهم این است که به قسمت زخمی خود برسد و آن را درمان کند.

توصیه شده: