گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد

فهرست مطالب:

تصویری: گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد

تصویری: گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد
گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد
Anonim

دلیل این ماهیت پیچیده این است که دو راه برای داشتن قدرت بر دیگران وجود دارد. یکی قلدری می کند یا بر دیگری غلبه می کند ، در غیر این صورت احساس قربانی می کند. مورد دوم تأثیر از طریق یک روش اغوا کننده است که در برابر افراد ساده لوح که تحت قدرت روان پریشی قرار می گیرند بسیار مثر است.

ضربه خیانت

روش های زیادی برای خیانت و تجربه خیانت وجود دارد. طبق لغت نامه ها ، "خیانت" به معنای "توقف وفاداری به کسی یا چیزی ، ترک یا تسلیم کسی" است. اصطلاح کلیدی مرتبط با خیانت و معنای مخالف آن وفاداری است. وفادار بودن به معنای انجام تعهدات خود ، وفادار بودن ، تقلب نیست. می توان به یک فرد وفادار اعتماد کرد ، شما می توانید به او اعتماد کنید. وقتی وفاداری نقض می شود ، عامل رنج شخصی می شود که به او خیانت شده است.

بیداری جراحت: بین دو تا چهار سالگی ، با والدین جنس مخالف. فروپاشی اعتماد یا انتظارات برآورده نشده در حوزه جنسی عشق. دستکاری - اعمال نفوذ.

هنگامی که کودک شروع به خیانت می کند ، ماسک محافظتی برای خود ایجاد می کند - مانند موارد دیگر آسیب ها. این ماسک کنترل کننده است

بدن: قدرت و قدرت را تابش می کند. شانه های مرد از باسن پهن تر است. باسن یک زن از شانه ها پهن تر و قوی تر است. سینه چرخ دار. شکم هم.

چشم ها: نگاه عمدی ، فریبنده است. چشمانی که همه را در یک نگاه می بیند.

واژگان: "جدا (Xia)" ، "آیا می فهمید؟"

شخصیت: خود را بسیار مسئول و قوی می داند. سعی می کند خاص و مهم باشد. به وعده ها و تعهدات خود عمل نمی کند یا تلاش می کند تا به آنها عمل کند. به راحتی دروغ می گوید.

دستکاری کننده اغوا کننده توقعات زیادی دارد. روحیه ناهموار است. من متقاعد شده ام که حق با من است و سعی می کنم دیگران را متقاعد کنم. بی صبر. بی تحمل.

سریع می فهمد و عمل می کند. مجری خوبی است زیرا می خواهد مورد توجه قرار گیرد. مجری سیرک. اعتماد کردن سخت است. آسیب پذیری او را نشان نمی دهد. شکاک ترس از شکستن یا ترک تعهد.

بیشتر از همه می ترسند: جدایی ، طلاق ، ترک.

غذا: اشتهای خوب سریع غذا می خورد. نمک و ادویه جات اضافه می کند. او ممکن است برای مدت طولانی غذا نخورد ، در حالی که مشغول است ، اما پس از آن کنترل غذا را از دست می دهد.

بیماریهای معمولی: بیماریهای کنترل و از دست دادن کنترل ، آگورافوبیا ، اسپاسموفیلی ، اختلالات دستگاه گوارش ، بیماریهای منتهی به -it ، تبخال دهانی.

بیماریهای خیانت:

آگورافوبیا به دلیل شخصیت غیرجذب او ، مانند معتاد است. از طرف دیگر ، آگورافوبیایی که کنترل کننده تجربه می کند عمدتا با ترس از جنون مشخص می شود ، در حالی که آگورافوبیا ، که بیشتر از ترس از مرگ انگیزه دارد ، با ماسک معتاد همراه است. در اینجا می خواهم تأکید کنم که پزشکان اغلب آگورافوبیا را با اسپاسموفیلی اشتباه می گیرند.

کنترل کننده به ویژه بیماریهای کنترل ، مدیریت - انواع اختلالات در کار مفاصل در سراسر بدن و اغلب زانو را به سمت خود جذب می کند.

او بیشتر مستعد بیماریهایی با از دست دادن کنترل در برخی از اعضای بدن است - خونریزی ، ناتوانی جنسی ، اسهال و غیره.

وقتی در شرایطی کاملاً احساس درماندگی می کند ، ممکن است فلج شود.

او اغلب با سیستم گوارش ، به ویژه با کبد و معده مشکل دارد.

او همچنین به بیماریهایی تمایل دارد که نام آنها به -it ختم می شود. در اینجا من شما را به کتاب خود "بدن شما می گوید: خودتان را دوست داشته باشید" ارجاع دهم ، جایی که به تفصیل شرح داده شده است که این بیماریها به ویژه برای افرادی مشخص می شود که تحت تأثیر انتظارات زیاد خود ، مستعد بی حوصلگی ، عصبانیت و ناامیدی هستند.

کنترل کننده اغلب تبخال دهانی دارد - زمانی اتفاق می افتد که آگاهانه یا ناآگاهانه ، کنترل کننده جنس مخالف را "انواع تهوع" می داند.همچنین برای جلوگیری از بوسیدن دیگران ، کنترل خوبی است.

ساختار روانی

این ساختار شخصیت به مقدمه ای نیاز دارد. این تنها نوع شخصیتی است که در آثار قبلی من توصیف یا تحلیل نشده است. این می تواند یک ساختار بسیار پیچیده باشد ، اما به منظور اختصار و وضوح ، من یک شکل ساده از این نقض را شرح خواهم داد.

ماهیت موقعیت روانپریشی انکار احساسات است. او با اسکیزوئید ، که با احساسات ارتباط ندارد ، تفاوت دارد. در شخصیت سایکوپاتیک ، نفس یا ذهن ، بر علیه بدن و احساسات آن ، به ویژه احساسات جنسی ، می چرخد. به همین دلیل است که اصطلاح "سایکوپاتی" به وجود آمد.

عملکرد عادی خود حمایت از میل بدن به لذت است ، نه از بین بردن آن به نفع تصویر ذهنی ایگو. در همه شخصیت های روان پریش ، سرمایه گذاری زیادی از انرژی در تصویر ذهنی فرد انجام می شود. جنبه دیگر این شخصیت میل به قدرت و نیاز به تسلط و کنترل است.

دلیل دشواری این نوع شخصیت این است که دو راه برای به دست آوردن قدرت بر دیگران وجود دارد. یکی قلدری یا غلبه بر دیگری است. در این مورد ، اگر فرد فرد قلدر را به چالش نکشد ، احساس می کند که قربانی است. راه دوم این است که فرد را از طریق یک روش اغوا کننده تحت تأثیر قرار دهید ، که در برابر افراد ساده لوح که تحت قدرت روان پریشی قرار می گیرند بسیار مثر است.

شرایط زیست انرژی

دو نوع بدن وجود دارد که با دو ساختار روانگردان مطابقت دارد.

نوع سرکوبگر به راحتی از لحاظ زیست انرژی توضیح داده می شود و من از آن برای تصویرسازی استفاده می کنم. کسب قدرت بر افراد دیگر با بالا بردن از آنها به دست می آید.

در این مدل ، تغییر انرژی به سمت انتهای سر بدن با کاهش همزمان بار در قسمت تحتانی بدن قابل توجه است. دو نیمه بدن به طور قابل توجهی نامتناسب است ، قسمت بالایی به طور قابل توجهی بزرگتر و از نظر ظاهری غالب تر است.

ظاهر محتاطانه یا باورنکردنی است. چنین فردی برای نزدیک شدن به دیگران تلاش نمی کند و آنها را درک نمی کند. این ویژگی بارز شخصیت روانی است. اکثر آنها دارای فشرده سازی خاصی در اطراف دیافراگم و کمر هستند که جریان انرژی و احساسات را به سمت پایین مسدود می کند.

سر از نظر انرژی بیش از حد بارگیری می شود. این بدان معناست که بیش از اندازه دستگاه ذهنی تحریک می شود و منجر به تفکر مداوم در مورد نحوه به دست آوردن کنترل و تسلط بر موقعیت می شود.

نیاز به کنترل نیز علیه خود فرد است. سر بسیار محکم گرفته شده است (هرگز نباید سر خود را از دست بدهید) ، اما به نوبه خود بدن را در قدرت خود محکم نگه می دارد.

مشخصه های فیزیکی

بدن سرکوب کننده در قسمت فوقانی خود رشد نامتناسب نشان می دهد. این تصور یک فرد متورم را ایجاد می کند و با تصویر منفور نفس او مطابقت دارد. می توان گفت که این ساختار از قسمت بالای آن بیشتر است.

او همچنین سخت است. پایین تنه دیگر نمی تواند ضعف معمول یک ساختار دهانی را نشان دهد.

بدنه نوع دوم ، که من آن را اغوا کننده یا مخرب نامیدم ، صحیح تر است و ظاهر پفکی ندارد. پشت معمولاً بسیار انعطاف پذیر است.

در هر دو مورد ، اختلال در جریان انرژی بین دو نیمه بدن وجود دارد:

در نوع اول ، لگن شارژ ضعیفی دارد و محکم نگه داشته می شود.

در حالت دوم ، بیش از حد شارژ شده است ، اما جدا شده است. هر دو نوع دارای انقباض شدید دیافراگم هستند.

همچنین تنش قابل توجهی در قسمت چشم بدن وجود دارد که شامل چشم ها و ناحیه پس سری می شود.

همچنین ، کشش شدید عضلانی را می توان در ناحیه گردنی در امتداد قاعده جمجمه ، در بخش به اصطلاح دهانی احساس کرد. این ولتاژ با سرکوب ضربه اولیه همراه است.

روابط روانی

شخصیت روانی نیاز به کسی دارد که او را کنترل کند ، و اگرچه ممکن است به نظر برسد که او فرد را کنترل می کند ، اما خودش نیز به او وابسته است.بنابراین ، درجه ای از شفاهی در همه شخصیت های روانی وجود دارد. آنها در ادبیات روانپزشکی به عنوان ثابت کننده دهان توصیف شده اند.

نیاز به کنترل بودن با ترس از تحت کنترل بودن ارتباط تنگاتنگی دارد. تحت کنترل بودن قرار است استفاده شود. خواهیم دید که در گذشته ، افرادی با این ساختار شخصیتی برای تسلط و کنترل بین والدین و فرزندان خود مبارزه کرده اند.

میل به قرار گرفتن در اوج ، رسیدن به هدف آنقدر قوی است که شخص نمی تواند شکست را بپذیرد یا اجازه دهد. شکست او را در موقعیت قربانی قرار می دهد. بنابراین ، باید در هر شرایطی برنده باشد.

جنسیت نیز همیشه در این بازی قدرت استفاده می شود. او (انسان) در قدرت ظاهری خود اغوا کننده است یا در یک وسوسه مخفیانه ملایم. لذت جنسی در درجه دوم موفقیت یا فتح است.

نفی احساسات معمولاً نفی نیازها است. مانور روانی چنین فردی این است که دیگران را به او محتاج کند تا مجبور نباشد نیازهای خود را بیان کند. بنابراین ، او همیشه در مرکز جهان است.

عوامل شناختی و تاریخی

الکساندر لوون و لیز بربو: گونه شناسی شخصیت - نوع روانگردان

در همه انواع شخصیت ها ، گذشته شخص رفتار او را توضیح می دهد. من می توانم یک اظهار نظر کلی کنم که هیچ کس نمی تواند رفتار او را درک کند اگر گذشته خود را نشناسد.

بنابراین ، یکی از وظایف اصلی هر درمانی توضیح تجربه زندگی بیمار است. در مورد این شخص ، این اغلب بسیار دشوار است زیرا گرایش روانی به انکار احساسات شامل انکار تجربه است. با وجود این ، بسیاری در زمینه زیست انرژی در مورد منشاء این مشکل مطالعه شده است.

مهمترین عامل در علت این وضعیت ، والدین اغوا کننده و گمراه کننده جنسی است. وسوسه مبدل است و برای برآوردن نیازهای خودشیفته والدین وجود دارد. هدف این است که کودک را به والدین گره بزند.

والدین اغوا کننده همیشه والدینی هستند که نیازهای کودک را برای حمایت و تماس فیزیکی رد می کنند. فقدان تماس و پشتیبانی لازم ، عنصر شفاهی را در این ساختار شخصیت توضیح می دهد.

یک رابطه اغوا کننده مثلثی ایجاد می کند که کودک را در موقعیتی قرار می دهد که والدین هم جنس خود را به چالش بکشد. این امر مانعی برای شناسایی لازم با والدین هم جنس و شناسایی بیشتر با والدین اغوا کننده ایجاد می کند.

در این شرایط ، هر گونه تماس با کودک ، بسیار آسیب پذیر می شود. کودک یا از نیازها بالاتر می رود (تغییر به سمت بالا) ، یا با دستکاری والدین خود (نوع اغوا کننده) نیازهای خود را برآورده می کند.

همچنین یک عنصر مازوخیستی در شخصیت روانی وجود دارد که از تسلیم شدن به والدین اغوا کننده ناشی می شود. کودک نمی تواند عصیان کند یا این وضعیت را ترک کند ، او فقط محافظت داخلی دارد. تسلیم فقط در سطح نهفته است. با این وجود ، تا آنجا که کودک آشکارا اطاعت می کند ، با والدین صمیمیت می یابد.

عناصر مازوخیستی در تنوع اغوا کننده یا اغوا کننده این ساختار شخصیتی بسیار قوی هستند. امتیاز اولیه باید به یک نقش فرعی مازوخیستی تبدیل شود. سپس ، هنگامی که اغوا کننده کار می کند و وابستگی طرف مقابل قوی است ، کیفیت سادیستی پدید می آید.

با صدا: کنترل کننده دارای صدای بلند و نورد است.

سبک رقص: کنترلر به فضای زیادی احتیاج دارد. او عاشق رقصیدن است و از آن برای اغوا کردن استفاده می کند. اما مهمتر از همه ، برای او ، این فرصت های خوبی برای نشان دادن خود است. صدا از او می آید: "به من نگاه کن".

انتخاب ماشین: کنترل کننده یک ماشین قدرتمند و قابل مشاهده خریداری می کند.

حالت نشسته: کنترل کننده در حالیکه تمام بدن را به عقب می نشیند و بازوها را هنگام گوش دادن جمع می کند.با گرفتن حرف ، به جلو متمایل می شود تا در چشم مخاطب قانع کننده تر به نظر برسد.

ترس ها: کنترل کننده بیشتر از جدایی و کنار گذاشتن می ترسد. او متوجه نمی شود که چقدر شدید خودش مشکلات و موقعیت های درگیری ایجاد می کند ، در نتیجه ارتباطات بیشتر با افراد را حذف می کند.

در حالی که موقعیت هایی را ایجاد می کند و به سمت خود جذب می کند که در آن هر بار از شخصی چشم پوشی می کند ، در عین حال نمی بیند که از این موقعیت ها می ترسد. بلکه برعکس ، او به خود اطمینان می دهد که این وقفه ها و انکارها برای او مفید است. او فکر می کند که در این راه به خودش اجازه نمی دهد گول بخورد یا مورد استفاده قرار گیرد.

اجتماعی بودن و آمادگی او برای آشنایی های جدید مانع از آن می شود که بفهمد چند نفر را از زندگی خود حذف کرده است. اطرافیان شما آن را بسیار بهتر می بینند.

و چشمانش نیز به او خیانت می کند. هنگامی که او عصبانی می شود ، آنها سختگیر می شوند و حتی باعث ایجاد ترس می شوند ، که می تواند بسیاری را از او دور کند.

آسیب ها بر اساس جنسیت:

آسیب خیانت با والدین جنس مخالف تجربه می شود. به این معنا که کنترل کننده معمولاً معتقد است که جنس مخالف به او خیانت کرده است و تمایل دارد آنها را به خاطر رنج یا احساسات خود سرزنش کند. اگر او آسیب خیانت را با فردی از جنس خود تجربه کند ، عمدتا خود را سرزنش می کند و از خود عصبانی است که نمی تواند به موقع این تجربه را پیش بینی و جلوگیری کند. به احتمال زیاد آنچه او از نظر جنسیت خود خیانت می داند ، در واقع تجربه ای است که آسیب بی عدالتی او را تشدید کرده است.

التیام جراحات:

اگر دیگر هنگامی که کسی یا چیزی برنامه های شما را بر هم می زند ، دیگر چنین احساسات خشنی را تجربه نکنید ، آسیب روانی شما بسیار نزدیک به شفا است.

چنگ زدن خود را راحت تر انجام می دهید. اجازه دهید به شما یادآوری کنم: شل کردن چنگال خود را به معنای از بین بردن وابستگی خود به نتیجه ، از بین بردن تمایل به انجام همه چیز فقط طبق برنامه شما است.

دیگر سعی نکنید مرکز ثقل باشید. وقتی غرق غرق شدن در کار انجام شده می شوید ، حتی زمانی که دیگران متوجه شایستگی های شما نمی شوند یا تشخیص نمی دهند ، احساس خوبی دارید.

توصیه شده: