2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
زندگی بعد از جدایی: کار بر روی اشتباهات
فراق است
مرگ رابطه ،
نه مرگ مردم
مردی که نمی تواند جدا شود
نمی تواند و ملاقات کند
جداسازی به عنوان جراحت
جدایی با شریک موضوعی نسبتاً متداول در کار درمانی من است. علاوه بر این ، در هر دو طرف: مرد و زن. با گوش دادن به داستانهای دشوار روابط مشتریان ، هر بار که دوباره در موقعیت خاص آنها وارد می شوم ، می فهمم که علیرغم منحصر به فرد بودن هر یک از زوجین ، ما هنوز می توانیم درباره اشتباهات و مشکلاتی که شریک ها هنگام جدایی با آنها روبرو می شوند صحبت کنیم. بر این اساس ، ما می توانیم الگوریتمی برای کار با این نوع مشتریان ارائه دهیم.
جدایی همیشه برای شرکای هر رابطه ای استرس زا است. و در بسیاری از موارد نیز آسیب است. … روان تروما - این یک رویداد مهم زندگی است ، تغییر قوی در شرایط زندگی ، که در آن پذیرش و تجربه آن برای آگاهی فرد دشوار است. در شرایطی که شرکا وابستگی عاطفی شدیدی دارند ، این نه تنها یک آسیب جدی اجتناب ناپذیر است ، بلکه آسیب جدی است بحران.
وضعیت روان تروما حتی یک فرد سالم از نظر روانی را به سطح مرزی عملکرد می کشاند. فردی در چنین موقعیتی ترکیبی پیچیده از احساسات و احساسات دارد ، که به طور معمول در نسبت های مختلف حاوی کینه ، عصبانیت ، خشم ، ترس ، شرم و گناه است.
علاوه بر احساسات فوق ، حالت معمولی یک فرد در شرایط جدایی تجربه ناامیدی ، رها شدن ، احساس خلاء درونی ، از دست دادن معنای زندگی ، افسردگی است.
و این تعجب آور نیست. جدایی مرگ یک رابطه است. و اغلب "مرگ یک رابطه" حتی از نظر ذهنی بسیار دشوارتر از مرگ واقعی شریک زندگی است. در وضعیت مرگ واقعی نیمه دوم ، هیچ امید و توهمی وجود ندارد. در یک رابطه رو به مرگ ، رهایی از امید سخت تر است. "دفن" یک فرد زنده سخت تر است ، زیرا جایی در آنجا زندگی می کند ، برای زندگی خود برنامه ریزی می کند ، شادی می کند ، غمگین می شود ، عاشق می شود ، روابط جدیدی ایجاد می کند ، اما نه با شما.
اصلی ترین مشکل در جدایی از هم جدا شدن از نظر روانی است. شما می توانید فردی را از نظر جسمی ترک کنید ، اما در عین حال از نظر احساسی از او جدا نشوید. وظیفه اصلی درمان در صورت جدایی از شریک زندگی ، زندگی در فرایند جدایی و ایجاد معانی جدید زندگی است.
و در اینجا می توانید تعدادی از اشتباهات معمولی را که شرکا اغلب هنگام جدایی مرتکب می شوند ، ملاقات کنید. آنها را توصیف خواهم کرد.
اشتباهات جدایی:
اینها رایج ترین اشتباهاتی است که هنگام جدایی می توان مشاهده کرد. آنها می توانند ، به درجات مختلف و در نسبت های مختلف ، در داستانهای فردی زندگی کنند. شاید در لحظه جدایی ، این تنها استراتژی ممکن برای بقا و تسکین دردهای روحی باشد. اما نکته غم انگیز این است که با اتخاذ این راهبردهای دفاعی می توان فرد را به زندگی خود بست. هر یک از این اشتباهات می تواند به یک دام ذهنی برای فرد تبدیل شود ، که اغلب فرایند جدایی و در نتیجه ملاقات های جدید را غیرممکن می کند.
شخصی که نمی تواند برود نمی تواند ملاقات کند. ملاقات با شخص دیگر ، با خود دیگر ، با دنیای دیگر … او در گذشته گرفتار می شود و به آینده بسته می شود. او همیشه انتخاب می کند. گذشته را انتخاب می کند.
مشکلات جداسازی:
جدایی به معنای جدا شدن روانی است. برای جدایی ، باید واقعیت روابط گذشته را بپذیرید و بپذیرید. و برای این کار لازم است یک بازبینی عینی کامل از آنها انجام شود.
مهم:
جدایی به معنای کشف جنبه های جدیدی از هویت شخصی در خود است. این امر به ویژه در مورد زمانی که رابطه با شریک بر اساس نوع ادغام ایجاد شده باشد ، اهمیت دارد. و هویت ما زناشویی به عنوان تنها جنبه هویت شخصی "صیقل داده شد". در این مورد ، شما باید "خودتان را بردارید".و برای این ، گاهی اوقات لازم است با خود ملاقات کنید ، خود را به خاطر بسپارید. کشف ، به خاطر سپردن و احیای مجدد جنبه های دیگر هویت خود بسیار مهم است - حرفه ای ، دوستانه ، خلاق …
جدایی به معنای یافتن معانی و ارزش های جدید است. جدایی علاوه بر اینکه یک آسیب است ، برای بسیاری از زوج ها یک بحران است. اگرچه این بحران متعلق به بحرانهای غیر هنجاری است ، اما با این وجود شخصیت را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهد و آن را مجبور به تغییر اساسی می کند - برای بازسازی اساسی اجزای اساسی آگاهی - تصویر جهان و تصویر خود. و این ناگزیر منجر به نیاز به تجدید نظر در ارزشهای آنها و تولد معانی جدید زندگی بر اساس آنها می شود.
این مهم است که به یاد داشته باشید که قطع رابطه مرگ یک رابطه است ، نه مرگ افراد. و در مورد "مرگ رابطه" ، روابط می میرند ، نه افراد. و مردم ، علیرغم همه چیز ، باید زندگی کنند - برنامه ریزی کنند ، خلق کنند ، عشق بورزند.
برای انجام این کار ، ضربه جدایی باید زندگی شود و تجربه شود تا روح شخص را یخ نزند ، او را "بلوک یخ زده در جریان زندگی" نکند.
این بحران همچنین می تواند به طرق مختلف پیش رود. مهم است که این نقطه رشد برای یک فرد باشد ، که در آن جوانه های معانی و اهداف جدید جوانه می زند.
شرایط جدایی مستلزم حمایت زیاد و حضور یک فرد حساس و پذیرنده در این نزدیکی است.
به طور مستقل ، بدون حمایت سازمان یافته صالح ، شخص اغلب با کار جدایی مشکل می یابد. در صورت امکان بهتر است این کار را با همراهی متخصص انجام دهید.
خودت را دوست داشته باش! و بقیه به نتیجه می رسند)
توصیه شده:
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
بدون جدایی - شما ملاقات نخواهید کرد. تأملاتی در مورد اهمیت جدایی
اینها بازتابی در مورد جدایی جسمانی نیست ، بلکه احساسی است ، وقتی همه زنده و سالم هستند و چیز دیگری ناپدید شده است. احساسات و تجربیات من ، روابط ، ارزشها. آنها دیگر نیستند. و سپس من نه با مردم ، بلکه با احساساتی که در کنار آنها زندگی می کردم ، جدا می شوم … من با برخی از خودم ، با برخی از بخشهایم ، از تجربیاتم جدا شدم … و این بسیار دردناک است ، زیرا آنها برنگردد و این به خصوص دردناک بود زیرا آنها بسیار ارزشمند و مهم بودند.
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
معنای زندگی؟ زندگی کن ، فقط زندگی کن
نویسنده: واسیلاکی ایرینا حس زندگی چیست؟ سوالی که می خواهید پاسخ آن را بیابید. و پاسخ ، همانطور که بسیاری از مردم فکر می کنند ، باید تا حدودی غیر معمول باشد. یا یکی که هیچکس فکرش را نمی کرد. - شما هدفی دارید که به دنبال آن به خواسته خود می رسید ، - از یک نوجوان 16 ساله می پرسم.
با یکی از عزیزان جدا شد. تصحیح اشتباهاتمان
احتمالاً هر فردی یک تراژدی عاشقانه مانند "جدایی از یک عزیز" داشته است. اگر رابطه عشقی شما برای همیشه به پایان رسیده باشد ، این بدان معناست که یا انتظارات شریک خود را برآورده نکرده اید ، یا شریک خود - انتظارات خود را. اما در هر صورت ، در وقوع این وضعیت تقصیر مستقیم شما وجود دارد: