2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"رهایی واقعی ناشی از تزئین یا سرکوب احساسات دردناک نیست ، بلکه تنها از تجربه کامل آنها است." - کارل یونگ به نفوذ به هر کجا که می خواهد ، در حالی که به کمال جهان باز است. " - جک کورنفیلد به طور خلاصه: مدیتیشن به کار با حالات احساسی مختلف کمک می کند و آنها را بسیار کاملتر و روشن تر تجربه می کند. اما برای شروع ، مانند هر تلاشی ، باید تلاش هایی را انجام داد.
نظریه مدرن احساسات احساسات را سازگار می داند به این معنا که آنها اطلاعاتی را از طریق ارزیابی سریع و خودکار شرایط دشوار در اختیار بدن قرار می دهند. احساسات تغییرات فیزیولوژیکی ایجاد می کنند که برای بقا مفید است و منجر به اقداماتی می شود که نیازهای مهم را برآورده کرده و رفاه را افزایش می دهد. نظریه های رایج هیجان از مدل های روان درمانی و تحقیق در مورد فرایندهای احساسی ناشی از درمان هیجانی گرا (EFT) نشأت گرفته است. در حالی که EFT یک نظریه روان درمانی است ، نظریه اساسی احساسات به خوبی بیان شده است و از نظریه های اولیه احساسات ، از جمله نظریه های تغییر استفاده می کند. مطابق با این مدل ، احساسات همچنین به عنوان سیگنال هایی برای اطلاع بدن در مورد ظهور نیازهای برآورده نشده یا ناهماهنگی بین انگیزه های داخلی بدن و واقعیت خارجی عمل می کنند.
نظریه های مدرن نشان می دهند که احساس شامل هماهنگی پاسخ های تجربی ، رفتاری و فیزیولوژیکی به نام انسجام است تا به بدن در پاسخ مناسب به مشکلات محیطی کمک کند. برخی از نظریه پردازان پیشنهاد کرده اند که خود استعدادی برای منسجم بودن درونی دارد ، بنابراین واکنشهای احساسی منفی یا احساسات ناسازگارانه برای دستیابی به انسجام به "اجازه" از خود نیاز دارند.
جنبه های تجربه ، که ممکن است بدون فرمول یا خارج از آگاهی باشد ، برای ایجاد حس منسجم از خود نیاز به ادغام دارد. بنابراین ، عملکرد سالم و سازگار شامل آگاهی از تجربیات و ترکیب جنبه های مختلف آن تجربیات است.
احساسات مختلف عملکردهای متفاوتی دارند و می توان آنها را در انواع اصلی سازماندهی کرد. کاملاً محبوب گونه شناسی اینها اولیه و ثانویه (فرا احساسات) هستند. احساسات اولیه احساسات "خالص" لحظه حال هستند ، واکنشی به زمان حال. به عنوان مثال ، فرا احساسات عبارتند از: اضطراب در مورد اضطراب (حوزه حملات وحشت) ، ترس از عصبانیت و تحریک ما ، و حالات مشابهی که فضای زیادی را در زندگی روزمره ما اشغال می کنند. سازگاری یک ویژگی مهم هر احساس است. سازگاری ویژگی یک احساس است که می تواند در کوتاه مدت یا بلند مدت بر خود و محیط تأثیر بگذارد.
مدیتیشن و احساسات … هدف از مدیتیشن ذهن آگاهی گسترش آگاهی و توجه به افکار ، احساسات و احساسات با نگرشی بدون قضاوت ، ذهن باز و کنجکاو است. از این نظر ، احترام عمیق به همه احساسات برای درک ویژگیها و معنای پنهان آنها بسیار مهم است. هرگونه احساس یا حالت روحی به عنوان شیء آگاهی در نظر گرفته می شود به گونه ای که عصبانیت یا اندوه یا شرم به همان اندازه قابل قبول و مفید برای کشف است ، همچنین شادی ، هیجان یا آرامش. گرایش طبیعی تلاش برای احساسات دلپذیر و اجتناب از احساسات ناخوشایند به حالت پایدارتر و پذیرش جریان تجربیات برابر تبدیل می شود.
تحقیقات مدرن سطوح تنظیم هیجان را در حین تمرین مدیتیشن هنگامی که در معرض محرکهای مختلف احساسی قرار گرفته اند ، مورد بررسی قرار داده است. دانشمندان دریافتند که مدیتیشن های مبتدی و با تجربه کاهش درک احساسات قوی را نشان می دهند. تمرین کنندگان می توانند احساسات را بدون شرکت در افکار آشکار درباره محتوای آنها بپذیرند و تجربه کنند. به طور مشابه ، مطالعه دیگری نشان داد که تمرین کنندگان مدیتیشن با تجربه هنگام مواجهه با محرک های دردناک ، ناراحتی کمتری را گزارش کرده اند. در طول مدیتیشن (در مقایسه با گروه کنترل) ، تمرین کنندگان از شدت درد با کاهش پردازش شناختی تجربه حسی آگاه بودند. تصور می شد که کاهش این فرایندهای شناختی با آگاهی بیشتر درونی و جسمانی همراه است. دانشمندان استدلال می کنند که با تغییر توجه به تجربه حسی از طریق موضع گیری بدون قضاوت ، افراد می توانند خود را از تفکر منفی ، تفکر تکراری یا نشخوار فکری که می تواند منجر به اختلالات خلقی شود جدا کنند.
بسیار مهم است که به همه احساسات احترام بگذاریم تا ویژگیها و معنای پنهان آنها را درک کنیم.
خود مدیتیشن را باید به این شکل تلقی کرد استراتژی تنظیم هیجان متمایز از سایر استراتژی های شناختی مانند برآورد بیش از حد ، حواس پرتی و سرکوب. به نظر می رسد مدیتیشن واکنش پذیری را کاهش می دهد و در نتیجه تغییر نگرش نسبت به افکار ، تجربیات درونی و تفسیرها ، به جای تلاش برای تغییر چنین تجربیاتی ، اثرات طولانی مدت دارد.
مکانیزم دیگری که ذهن آگاهی تنظیم هیجان را بهبود می بخشد تمایز هیجانی است که به توانایی تشخیص احساسات (غم ، ترس ، خشم ، شرم و غیره) به عنوان اشیاء مجزا اشاره دارد.
نظریه پردازان بازخورد جسمانی پیشنهاد کرده اند که پاسخ های بدنی ممکن است برای هر احساس منحصر به فرد باشد و احساسات را می توان با الگوهای مشخصه فعالیت بدنی متمایز کرد. از این رو ، ممکن است مجموعه ای از تغییرات جسمانی برای اندوه ، مجموعه ای متفاوت برای عصبانیت ، مجموعه ای متفاوت از ترس و غیره وجود داشته باشد.
توصیه شده:
ماهیت روان درمانی کوتاه و مختصر است - کار شایسته با احساسات و احساسات
در این مقاله من دیدگاه خود را در مورد چگونگی کار سریع و کارآمد با حوزه عاطفی فرد به اشتراک می گذارم. من قبلاً مقاله ای در مورد احساسات ، احساسات آنها ، آنچه برای درک نحوه مدیریت حوزه عاطفی خود نیاز دارید ، نوشته ام. در اینجا من می خواهم این موضوع را از طرف دیگر لمس کنم ، یعنی درک روشن و بدون ابهام از احساساتی که مسئول چه چیزهایی هستند ، چرا بوجود می آیند و چه کارهایی باید با آنها انجام شود.
استعمار احساسات یا مهار احساسات در تجارت ، سیاست ، فرهنگ سرگرمی
ما در دنیایی از حقایق ناشی از احساسات زندگی می کنیم. داشتن احساسات مناسب به شما این امکان را می دهد که حقایق "درست" را در نظر بگیرید و واقعیت های "اشتباه" را کنار بگذارید. هویت ، اعم از شوروی و پسا شوروی ، با کنترل احساسات ایجاد می شود و تنها در این صورت است که حقایق اهمیت پیدا می کنند.
روانشناسی احساسات: چه چیزی در پشت احساسات ما پنهان است؟
سلام دوستان! بیایید در مورد احساسات و احساسات صحبت کنیم. به تصویر نگاه کنید: چه حسی روی آن می بینید؟ در کارم ، اغلب با واژه هایی مانند "عصبانیت" ، "خستگی" ، "خستگی" ، "تنبلی" و سایر عبارات مشابه ، به احساسات متفاوت قوی برخورد می کنم.
مدیتیشن چیست و چگونه مدیتیشن را بیاموزیم
مدیتیشن این روزها بسیار محبوب است. کلمه "مدیتیشن" معانی زیادی دارد و به سختی می توان چنین مفهوم وسیعی را در یک تعریف جا داد. هرگونه توضیح بدون ابهام برای تطبیق همه امکانات مدیتیشن کافی نخواهد بود. این یک روش ، تکنیک ، تمرین ، حالت ، ورزش ، راهی برای خودتنظیمی است.
درباره احساسات و احساسات. چقدر مهم است زندگی و احساس کردن
به بسیاری از ما احساس آموخته نشده است. و این بخش مهمی از ماست که وضعیت ها و واکنش ها را نسبت به رویدادها و محیط نشان می دهد. متأسفانه ما برای انجام و احساس نکردن آموزش دیده ایم. در غیر این صورت ، چگونه می توانیم خود را کنترل کنیم؟ به هیچ وجه.