2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اگزیستانسیالیست ها چهار مورد از وجود ، چهار اجتناب ناپذیر ، چهار منبع اضطراب را شناسایی می کنند: مرگ ، آزادی ، تنهایی و بی معنی.
با مرگ ، همه چیز کم و بیش روشن است: همه ما خواهیم مرد و این نمی تواند ما را نگران نکند.
با بی معنی بودن نیز: ما نمی دانیم که آیا معنایی در زندگی ما وجود دارد؟ و شاید اصلاً وجود نداشته باشد … و البته تحقق این امر نیز دشوار است.
با تنهایی سخت تر است شاید فکر کنید: خوب ، من چگونه تنها هستم؟ در اینجا من دوستان ، والدین ، خانواده ، کارمندان …”اما نه ، ما هرگز نمی توانیم واقعاً با کسی یکی شویم! ما هنوز جدا هستیم افرادی که ملاقات می کنیم فقط همراهان موقت ما هستند. ما به تنهایی به این دنیا آمده ایم و تنها آن را رها می کنیم.
آزادی چطور؟ آزادی خوب است! آزادی زمانی است که به کسی وابسته نباشید و هر کاری را که می خواهید انجام دهید. آیا اینطور نیست؟ آره! اما آزادی به این معناست که هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست! هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای وجود ندارد ، هیچ چیز قابل اتکا نیست. جایی که بپیچید - خواهد بود! آزادی به این معناست که شخص مسئول تصمیمات ، اقدامات خود ، وضعیت زندگی خود است و هیچ کس مسئول این مسئولیت نیست. ما محکوم به آزادی هستیم! و آزادی یک مسئولیت است.
س nextال بعدی که مطرح می شود این است: اکنون چگونه می توان با همه اینها زندگی کرد؟ و هرکس به روش خودش حل می کند. دین نوید زندگی ابدی را می دهد ، آموزه های مختلف معنای زندگی را توضیح می دهد. آنها اغلب سعی می کنند با ادغام با شخص دیگری و جایگزینی I با WE با تنهایی کنار بیایند. آنها با تلاش برای انتقال مسئولیت زندگی خود به دیگران با آزادی مبارزه می کنند. اما همه چیز آنقدر غم انگیز نیست. شناخت مرگ به درک زندگی ، بی معنی بودن - به دنبال معنا ، تنهایی (جدایی) - به دیگران ارزش قائل است و برای زمانی که با هم می گذرانیم سپاسگزار هستیم ، آزادی (این نیز مسئولیت است) - به ما قدرت می دهد تا نویسنده باشیم از زندگی ما
توصیه شده:
من نمی دانم چه می خواهم: بی معنی بودن به عنوان یک منبع
در زندگی مواقعی وجود دارد که شما هیچ چیز را نمی خواهید ، هیچ چیز خوشایند نیست ، کاری را به طور خودکار انجام می دهید ، و سپس متوجه می شوید که حتی وقتی همه چیز خوب است ، از این بابت خوشحال نیستید. خوب ، اینطور نیست که ناراحت باشید ، فقط شادی وجود ندارد.
خالی بودن. ناگهانی و بی معنی نیست
در ابتدا به نظر می رسد که چنین چیزی اتفاق نمی افتد. کار ، ملاقات با دوستان ، تمیز کردن خانه در روزهای شنبه و اسب سواری در روزهای یکشنبه. و ناگهان ، مانند یک باد سرد در تابستان گرم ، می فهمید: چیزی اشتباه است. شما پشت پیانو می نشینید تا سوئیت برگاماسک مورد علاقه دبوسی را بنوازید و در هر نت دوم گم شوید.
طعم برای زندگی ، به معنی زندگی
وقتی از ما پرسیدند "چرا ، چرا زندگی می کنیم" ، می توانیم کلیشه های بسیار محبوب را بشنویم: برای تشکیل خانواده برای به دنیا آوردن و تربیت فرزندان برای تفریح ، شادی برای خلق چیزی با ارزش برای تحقق خود ، تجسم استعدادهای خود است برای تجربه کار کردن از کارما ، گناهان گذشته خدمت به خدا برای تحقق خواسته های خود ، لیست خواسته ها را انتخاب کنید برای فهمیدن معنای زندگی خودت را بشناس برای عشق و غیره.
آزادی انتخاب یا انتخاب آزادی؟
یکبار قول دادم که به شما بگویم چرا به نظرم واضح است که موضوعات "زنانگی ودایی" روزی محبوب شده و مورد تقاضا قرار گرفته است. و چه دانه منطقی در آنها وجود دارد. از آن زمان ، من مجبور شدم در سطح خارجی و روزمره کمی به عنوان "همسر ودایی"
عشق در آزادی متولد می شود و وقتی این آزادی مورد تجاوز قرار می گیرد ، از بین می رود
در روابط بالغ ، افراد از یکدیگر مستقل هستند ، حسادت نمی کنند ، از شریک خود برای برآوردن نیازهای خود استفاده نمی کنند. عشق برای آنها احساس رضایت و احساس هماهنگی در زندگی آنها به ارمغان می آورد. او علیرغم این واقعیت که می تواند شما را نگران شخص دیگری کند ، اضطراب و خصومت کمی دارد.