چرا دستیابی به هماهنگی یک افسانه است

تصویری: چرا دستیابی به هماهنگی یک افسانه است

تصویری: چرا دستیابی به هماهنگی یک افسانه است
تصویری: آخرین حرف یک محکوم به اعدام دقایقی قبل از اعدام 2024, اکتبر
چرا دستیابی به هماهنگی یک افسانه است
چرا دستیابی به هماهنگی یک افسانه است
Anonim

در مورد دوم ، شما باید بیشتر به این فکر کنید که آیا شخص بیش از حد به چنین "کوری معنوی شادمانه" منتقل شده است ، هنگامی که او با لبخندی خواب آلود و چشمانی نیمه بسته در مه "" حل می شود. هماهنگی "، سعی می کند در این حالت پایه ای به دست آورد ، در آن یخ بزند و متوجه مشکلات و مسائل خارجی و داخلی که به وضوح نیاز به راه حل دارد ، نمی شود. در اینجا بهتر است به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند تا به واقعیت بازگردد. شاید سخت به نظر برسد ، اما این طور است.

چرا؟ زیرا دستیابی به هماهنگی از راه و روشهای مذکور ، همانطور که در اکثر منابع مدرن گفته شده ، یک افسانه است. بر اساس دانش موجود در مورد هماهنگی و روشهای دستیابی به آن ، همیشه می توانید برای آن تلاش کنید ، به هر طریقی ناراحت شوید که نمی توانید آن را پیدا کنید یا در این حالت بمانید ، به تلاش بیشتر ادامه دهید یا در پایان آن را فراموش کنید. علاوه بر این ، افراد و زندگی هماهنگ وجود ندارد ، این در حال حاضر چیزی از یک سری داستان است.

اگر بگوییم که اگر این فرد یک زاهد زندگی در اعماق جنگل باشد ، یک فرد و زندگی او در تعادل است. هیچ چیز و هیچ کس او را اذیت نمی کند ، او زندگی متفکرانه ای را پیش می گیرد ، کنترل خلق و خو ، واکنش ها ، اقدامات و غیره برای او بسیار آسان است. اما ما در جامعه زندگی می کنیم ، هر روز به سر کار می رویم ، دائماً با مردم تعامل داریم ، در فرایندهای اجتماعی شرکت می کنیم ، ما همیشه "هماهنگ" عکس العمل نشان نمی دهیم … به طور کلی ، مردم اغلب تمایل دارند "غیرمتعارف" واکنش نشان دهند. و این کاملاً طبیعی است! نیازی به شرمساری و سرکوب واکنش های خود ندارید و فکر می کنید: "اوه ، من برای هماهنگی تلاش می کنم ، اما در اینجا کاری انجام دادم که فنگ شویی نبود".

جهان یک سیستم پیچیده زنده است ، در آن همه فرایندها دائماً در حال حرکت ، تغییر و دگرگونی هستند. هیچ چیز در حالت استراحت یا تعادل باقی نمی ماند ، زیرا شبیه مرگ است. به عنوان مثال ، اگر یک رودخانه فرعی از دریاچه را قطع کنید ، چه اتفاقی می افتد؟ آب به زودی راکد می شود و به تدریج دریاچه تبخیر می شود. و ما برای توسعه ، زندگی ، کسب دانش و تجربه و حرکت در این دنیا به دنیا آمده ایم (اگر این امر اغراق آمیز باشد). ما یک مشکل یا س solveال را حل می کنیم و ، اوف ، بلافاصله مشکل یا س questionالی دیگر بوجود می آید ، یا همه چیز از همان اپرا ، اما در سطح عمیق تر. زیرا ما نوک کوه یخ را دیدیم ، و در زیر هنوز ادامه دیگری وجود دارد … و به همین ترتیب تا پایان زندگی ، به طور معمول ، اگر در مورد توسعه شخصی در همه زمینه ها صحبت کنیم. این نیز طبیعی است ، زیرا اگر شخصی تمام "کوه یخ" یک مشکل یا وظیفه را بارگیری کند ، بلافاصله با تمام وزن خرد می شود تا جایی برای زندگی وجود نداشته باشد.

فرض کنید فردی به طور ناگهانی هماهنگی پیدا کرد ، سپس او به سرعت دنیای فیزیکی را ترک می کند. اون اینجا چیکار کنه؟ همه مسائلی که او برای حل آنها آمده بود حل شده است ، اجزای درونی شخصیت او با یکدیگر متعادل و با دنیای خارج هماهنگ است.

بنابراین ، بهترین توصیه در این مورد RELAX است و فقط بدون شکار مداوم برای تعادل زندگی کنید ، از واکنش های خود خجالت نکشید و خود را به خاطر آنها سرزنش نکنید ، بتوانید واقعیت را ببینید و شهامت متوجه مشکلات و حل آنها را داشته باشید !

در واقع ، صحبت کردن به زبان جهان ، هماهنگی حرکت و تغییرات مداوم است ، اما با رعایت یکپارچگی ، انسجام درونی و بیرونی. بنابراین ، اگر در راه هماهنگی قادر به تثبیت نیستید ، به صورت دوره ای در یک جهت یا طرف دیگر دمیده می شوید ، دلسرد نشوید - این یکی از شرایط آن است. ما برای توسعه و تغییر به اینجا آمده ایم ، در حالت ایده آل باید در تمام زندگی ما اینگونه باشد.

توصیه شده: