حقیقت و وقار در عصر تغییر

فهرست مطالب:

تصویری: حقیقت و وقار در عصر تغییر

تصویری: حقیقت و وقار در عصر تغییر
تصویری: عصر آکواریوس به زبان ساده 2024, ممکن است
حقیقت و وقار در عصر تغییر
حقیقت و وقار در عصر تغییر
Anonim

تغییر چیست. این زمانی است که در امتداد خیابان قدم می زنید ، جایی که این درخت همیشه در آن بوده است ، اما نیست و به جای آن خانه ای وجود دارد. یا در شهری زندگی می کنید که همه دوستان و خانواده و کار می کنند ، اما چند ماه دیگر و شهر دیگر متعلق به شما نیست و زندگی در آن غیرممکن است و باید آنجا را ترک کنید. این زمانی بود که شما برنامه ریزی می کردید ، برای خرید ماشین آماده می شدید و بیشترین نگرانی در مورد نظر مافوق شما در مورد کار شما بود ، اما امروز شما برای خدمت فراخوانده شدید و مسئله بقا به یک موضوع روزمره تبدیل شده است.

تغییراتی که اکنون به ما رسیده است برای تعداد کمی مطلوب است و تعداد کمی دلگرم کننده است. چه چیزی در مورد آنها خوب است؟ اما هیچ چیز ، یا بهتر بگویم تقریباً.

بیایید در این مورد صحبت کنیم

JXZFWU61SKQ
JXZFWU61SKQ

چرا آنها هیچ چیز خوبی نیستند؟

در اینجا چیزهای زیادی برای گفتن وجود ندارد - به دنبال نکات مثبت در نرخ دلار ، یا در جنگ یا در غیرقابل پیش بینی بودن وضعیت خود باشید. اما بیایید تقریباً فکر کنیم

ما یک عادت داریم - به دنبال موارد مثبت باشیم یا به دنبال منفی ها - هر کسی را که بیشتر دوست داریم. هنگامی که بدنبال مثبت است ، "هورمون های خوب" بیشتری در خون ترشح می شود ، افرادی مانند ما ، قادر به حرکت رو به جلو هستیم. با تأکید بر موارد منفی ، می توانیم افسردگی ایجاد کنیم و برای دیگران ناخوشایند باشیم ، از اجتماع دوری می کنیم.

اما نه این مسیر و نه مسیر دیگر در زمان تغییرات مطلوب نیست. از آنجایی که شکاف بین واقعیت و عادت تفکر به نحوی (مهم نیست - مثبت یا منفی) هر روز در حال افزایش است.

در اینجا یک مثال آورده شده است. یک سال پیش ، ما در میدان زندگی می کردیم ، خوش بینان به پیروزی میدان و ورود به اتحادیه اروپا اعتقاد داشتند ، بدبینان پیروزی یانوکوویچ را پیش بینی می کردند ، خوب ، کریمه اتفاق افتاد. و سپس شرق. این منفی یا مثبت نیست ، این چیزی است که ارزش صحبت کردن جداگانه را دارد - واقعیت اتفاق افتاد.

DWcIE3-eneM
DWcIE3-eneM

چرا فکر کردن در این مورد مهم است؟

وقتی دیگر به مزایا و معایب خود فکر نمی کنید و به واقعیت فکر می کنید ، عادت ارزیابی تغییرات و عادت کاوش آغاز می شود. یک محقق نمی تواند مانند یک فرد خوش بین متعصب شود. و نمی تواند مانند یک فرد بدبین افسرده شود. رئالیست دلیلی دارد.

گام بعدی پس از تحقیق اقدام است ، همانطور که مایکل شور نوشته است - انتخاب جبهه شخصی برای عمل

برای اینکه بیش از حد فلسفی نباشیم ، بیایید مثالی از آنچه من واقع گرایی می نامم در مقابل خوش بینی و بدبینی بگذاریم.

یک وضعیت وجود دارد - در کشور شما جنگ وجود دارد. خوش بینی اعتقاد به پایان زودتر آن ، در این واقعیت است که "من می مانم" و غیره. عینک های رز رنگ. بدبین می بیند که همه چیز بد است و او بد است. دنیا بزرگ و غم انگیز است.

واقع بین از دیدگاه من شخصی است که به وضوح می داند که دایره دانش او محدود است ، اما از اقدامات خود او رشد می کند.

او می داند چه کسی است و چه کسی است ، چه نقاط قوت دارد - او ورزشکار است یا ضعیف ، پول دارد یا ندارد ، چگونه می تواند آن را به دست آورد و آیا می تواند زنده بماند وقتی جنگ به شهرش می آید ، او می داند چگونه شلیک شود یا اصل عمل او مقاومت مسالمت آمیز داشته باشد. او محدودیت های خود را درک می کند ، همه کوچک بودن قدرت خود ، مطمئن نیست که همه چیز را تغییر خواهد داد ، اما جبهه شخصی خود را دارد ، جایی که شایستگی دارد.

به عنوان یک پزشک ، به عنوان یک روزنامه نگار ، به عنوان یک نظامی ، به عنوان یک راننده. و او هر چه در توان دارد انجام می دهد.

و در اینجا گفتن درباره حقیقت مهم است. او چیز عجیبی است آنها می گویند هر کس حقیقت خود را دارد ، اما من شخصاً از کاهش بی پایان همه چیز به نسبیت خسته شده ام. در این ترس از واقعیت وجود دارد که دارای زاویه ای حاد است. جنگ ما گوشه ای تیز از واقعیت است که همه ما به آن برخورد کردیم. چند سالی است که ما با نگرش نسبت به کشورمان به عنوان یک حادثه زندگی می کنیم ، متاسفیم که ما در اروپا متولد نشده ایم. اما هنگامی که آنها سعی می کنند این کشور را تصاحب کنند ، مجبور بودند بجنگند. و این گوشه - در کنار ماست ، نمی توانیم بگوییم: این نیست ، این احساسی است که شما دارید ، این تصویر شما از جهان است.

در حقیقت ، این آسفالت جلوی بینی شما است ، هنگام سقوط ، یک تانک در شهر شما است ، اما می تواند یک اظهار عشق غیرمنتظره باشد و هیچ کمکی که از آن انتظار نداشتید باشد. محاسبه کامل آن غیرممکن است. اما مهم است که در مورد آن فکر کنید.

نه به این فکر کنم که چه چیزی به من روحیه می بخشد ، نه فکر می کنم که جهان بی انصاف است ، بلکه به واقعیت فکر می کنم که همه ما در آن هستیم.

و اینجا نکته کلیدی است.علاوه بر این ، هنگامی که واقعیت تشخیص واقعیت رخ داد ، و تنها در آن صورت است که می توانیم در دنیایی زندگی کنیم که گوشه می تواند گرد شود ، کتک بخورد ، با پارچه پوشانده شود و مردم بتوانند در مورد آن فکر کنند. تا این لحظه ، خوش بین یک قلعه عاج می سازد ، بدبین به درون خود می رود.

و به همین دلیل است که تغییر خوب است. اگر در دنیایی پر از افسانه زندگی می کردیم ، می توانیم این گوشه را زیر و رو کنیم و شگفت زده شویم.

و از دیگری بپرسید - آیا شما نیز آن را می بینید؟ می بینی چگونه او مرا خرد می کند؟

و اگر بطور خاص - آیا شما نیز این جنگ را می بینید؟ و آیا شوهر شما می تواند احضار شود؟ و مال شما داوطلب شد؟ آیا به نحوه جمع آوری پول یا دادن آن به داوطلبان نیز فکر می کنید؟

اگر ما با روانشناسی موازی ایجاد کنیم ، این جایی است که دفاع روانی پاره می شود. دفاع های روانی ، که توسط فروید توصیف شده است ، مانند انکار ، عقلانیت ، تصعید مورد علاقه همه. و بدون حفاظت ، می توانید جهان را همانطور که هست ببینید.

و در پایان - مزیت اینجا چیست.

به نظر من انقلاب عزت درباره واقعیت بود. در مورد آنچه ما به عنوان واقعیتی که جهان در آن زندگی می کنیم آنطور که ما می خواهیم تنظیم نشده است ، متوجه شدیم که پلیس بد است ، مقامات بد هستند و فقط این قابل توجه و واقعی شد - ما قادر به بازیگری شدیم.

هرکسی این عمل را برای خود دارد. چه کسی ترک خواهد کرد. چه کسی برای مبارزه می رود ، اما من فکر می کنم مهم این است که ابتدا این کار را با برداشتن عینک و نگاه دقیق به واقعیت انجام دهید. که برای همه متفاوت است ، اما با کار و کنجکاوی ، برای دانش قابل دستیابی است. و حلقه فهم ما در حال افزایش است.

حرف بعد

JkGrVg29YLU
JkGrVg29YLU

چگونه در روان درمانی کار می کند. در روان درمانی یک هدف وجود دارد - این است که به فرد کمک کنیم خود را بشناسد و به خود کمک کند در زندگی خود شادتر شود. و این هدف است - درک واقعیت این فرد فردی است. و به او کمک کنید تا عمل کند و خود را در خود متمرکز کند. خود را به عنوان شهر خود بدانید - پیچ و خم های خود ، نقاط ضعف ، شکست جاده ها و مناطق ناتمام.

اگر مشتری افسرده است ، باید نشان دهید که واقعیت او بیشتر از افسردگی او است. اگر او شیدایی است و در آرزوی نجات تمام جهان است ، توضیح دهید که تخیل او از واقعیت بزرگتر است و قدرتهای او اغراق آمیز است. البته ، یک میلیون تکنیک وجود دارد و مشکلاتی که ما با آنها کار می کنیم وجود دارد ، اما برای من ، به عنوان یک روان درمانگر ، این جهت گیری به واقعیت است که مهم است.

پس از آشنایی با شخصی ، کشف جهان او با عشق ، برای من مهم است که ببینم در کجا شکاف وجود دارد ، جایی که تصویر جهان تحت تأثیر گذشته یا درک دردناک تغییر می کند. و با هم سعی کنید میل به عمل را کشف کرده و بیدار کنید. چیزی جدید ، با هدف کشف دنیایی که نه بد است و نه خوب ، اما دارای موقعیت های بسیار غنی است.

توصیه شده: