تنبلی قبل از من متولد شد

تصویری: تنبلی قبل از من متولد شد

تصویری: تنبلی قبل از من متولد شد
تصویری: چند توصیه تغذیه ای در تنبلی تخمدان 2024, ممکن است
تنبلی قبل از من متولد شد
تنبلی قبل از من متولد شد
Anonim

اوکسانا یک زن جوان ، متاهل و دارای یک فرزند است. او همچنین برنامه های زیادی دارد که به هیچ وجه قابل اجرا نیست. به نظر می رسد که او شروع به انجام کاری برای این کار می کند ، اما پس از آن همه حرکت به باد می رود. یا اراده کافی وجود ندارد ، یا فقط تنبلی وجود دارد.

برای قرار دادن ، ما چهره های زیر را انتخاب می کنیم: GOALS ، WILLPOWER ، LAZY و معاون اوکسانا (از این پس OKSANA نامیده می شود). OKSANA در وسط اتاق ، مقابل او در دیوار TARGET ایستاده است. مسیر توسط LAZY مسدود شده است ، این رقم عملاً بینی به بینی با OKSANA است. ویل پاور می گوید که او در این داستان جایی ندارد ، کنار می رود ، سایر چهره ها به هیچ وجه به او واکنش نشان نمی دهند. من قدرت اراده را خارج از همسویی می کنم. تمام توجه OXANA به LAZY است ، او هیچ تلاشی برای دور زدن این رقم نمی کند ، اهداف را نمی بیند و آنها به آنها علاقه ای ندارند. LAZY همچنین بر OKSAN متمرکز شده است ، اعلام می کند که فقط همینطور خواهد بود و درست است.

با کمک شکل LENI ، خود را در خانواده مادربزرگ اوکسانا می بینیم. مادربزرگ سوفیا ، پدر و مادرش مادر و پدر. در مرکز اتاق سوفیا ، دور از او ، چند والدین در مقابل آنها تنبل ایستاده اند. والدین و تنبل به سوفیا نگاه می کنند ، خود سوفیا جلوی او را نگاه می کند. به نظر می رسد والدین از دختر خود در پشت LAZYA پنهان شده اند. "نه ، ما پنهان نمی شویم ، - پدر می گوید - و به طور کلی ، این تنبلی نیست ، بلکه دختر بزرگ ما است و (او دست خود را به سوی SOFIA نشان می دهد) جوانترین است." SOFIA نیز تأیید می کند که مادر و تنبل با هم سر تکان می دهند. از مشتری می پرسم آیا مادر بزرگش خواهر بزرگتر داشت؟ در واقع ، یک خواهر وجود داشت ، و اتفاقاً خود سوفیا توسط والدینش به اجبار ازدواج کرد. علاوه بر این ، شکل LAZY ELDER DAUGHTER نام دارد. در حال حاضر ما در تلاش هستیم تا دریابیم که SOPHIA به چه چیزی نگاه می کند ، در کل مدت زمان استقرار او هرگز یکبار چشم از این نقطه بر نداشت. می گوید او واقعاً به پایین نگاه می کند ، اما نه به زمین. من معاون جدیدی را در نقطه مشخص شده توسط SOFIA قرار دادم ، در حالی که برای ما این رقم ناشناخته است.

SOPHIA شروع به نوسان از پهلو به پهلو می کند ، گزارش می دهد که به نظر می رسد او وارد نوعی خلسه می شود. چهره ای که مقابل او نشسته است نیز تکان می خورد و چشمانش نیمه بسته است. در مقابل SOPHIA نشسته است ، شاید این موقعیت نشان دهنده رشد کم یک رقم ناشناخته باشد. آیا این می تواند فرزند سوفیا باشد؟ من شکل همسرش را معرفی می کنم. وارد می شود ، لبخند می زند ، دستانش را می مالد و می گوید: "حالا من این سبت را متفرق می کنم." چهره نشسته با صدای خش خش می پرد و پشت SOPHIA پنهان می شود. SOPHIA همچنین از ظاهر شوهر راضی نیست ، می خواهد او را حذف کنند. من معاون همسر را به تماشاگران بازگرداندم. یک شخصیت ناشناس از پشت SOPHIA را روی دوش خود می گیرد. SOPHIA آن را دوست ندارد ، او می خواهد چهره ناشناس روی زمین روی زمین بنشیند ، می گوید راحت تر می توان او را از این طریق کنترل کرد. چهره ناشناس می خندد ، "من نمی توانم کنترل شوم ، این یک توهم است ، SOFIA در قدرت من است." من از مشتری درخواست توضیح می کنم. به نظر می رسد مادر بزرگش سوفیا به روش های مختلف حدس می زد ، با گیاهان دارویی درمان می شد و شایعه شده بود که می تواند کارهای زیادی انجام دهد. سوفیا می گوید: "بله ، درست است. و من نمی توانم بیرون بروم." او می خواهد که شکل همسر را پس دهد. سوفیا همسرش را در دست می گیرد ، چهره پشت سر او صدای خش خش می کند ، شانه های سوفیا را رها می کند ، اما نمی رود. "در اینجا! - فریاد می زند پدر ، - برای این ما او را در ازدواج! به طوری که شوهرش استدلال می کند!" مادر سرش را به نشانه تایید تکان می دهد. پدر ادامه می دهد ، در حال حاضر خطاب به دختر پیر ، "بهتر است کسی نباشی از خواهرت!" مادر می افزاید: "و بهتر است کاری انجام ندهید تا این کار را انجام دهید." دختر پیر لبخند می زند: "باشه. من موافقم هیچ کاری نکنم."

من معاون اوکسانا را اضافه می کنم ، او عبارات مجاز را می گوید و به سیستم قبیله تعظیم می کند. تاریخ اجدادش پشت سر او باقی می ماند ، OKSANA به اهداف او نگاه می کند ، در حال حاضر هیچ چیز او را آزار نمی دهد.

دو ماه بعد ، من برای دریافت مجوز برای انتشار پرونده وی به این مشتری مراجعه کردم. اوکسانا گفت که پس از استخدام ، خود را از راه دور پیدا کرد ، که تا به امروز با موفقیت از عهده آن برآمده است."من آگهی را دیدم ، خودم آن را نوشتم و پروژه را درخواست کردم. اگرچه پیش از این تنها تصور اینکه من از خانه کار می کنم باعث خواب آلودگی و تحریک می شد." این تنظیم طرفدار "عوارض جانبی" را نیز به همراه داشت.

من شک کردم که آیا لازم است آنها را اینجا نقاشی کنم ، خیلی شبیه جادو بود. شاید اوکسانا طبیعتی بیش از حد تأثیرگذار باشد ، به همین دلیل است که همه چیز آنطور پیش می رود … اما همانطور که هست. من متن او را کلمه به کلمه نقل می کنم:

1. من دخترم را بهتر "می شنوم و می بینم". بله ، من می خواهم فریاد بزنم ، اما می توانم بیشتر اوقات آن را ردیابی کنم. قبلاً فقط یک موج سیاه بود. من می خواهم برای او آهنگ بخوانم ، بازی کنم ، دیگر به زور.

2. من همینطور شروع به احساس شادی کردم. از نظر آب و هوا ، از منطقه ، از آپارتمان در حال حاضر ناقص و مشکلات روزمره من نه به عنوان یک فاجعه ، بلکه به عنوان مشکلاتی که باید حل شوند نگاه می کنم. و شادی ، کاتیا. من قبلاً فراموش کرده بودم که چیست. حتی کمی ترسناک از این بابت.

3. من تقریباً از آینده نمی ترسم. بله ، هنوز هرج و مرج در افکار وجود دارد. اما نور شروع به شکستن می کند (اگر مانند یک تصویر ، مانند نشستن در غار یا زیر گنبدی باشد که در زیر آن شکاف ها شروع شده است. هنوز تخریب نشده است ، اما نور و هوا بیشتر است. درست مانند رهایی."

شاید شما متوجه نشوید که چگونه با کمک شخصیت LAZY ، ما به داستان مادربزرگ مشتری رسیدیم. فناوری های صورت فلکی به آن اجازه می دهند. و بهتر است یکبار با چشم خود ببینید تا صد بار در مورد چگونگی این اتفاق بشنوید. بنابراین ، من از همه دعوت می کنم تا از گروه من دیدن کنند ، فقط به عنوان جایگزین تماشا یا حتی شرکت کنند.

توصیه شده: