درباره ما عزیزان

فهرست مطالب:

تصویری: درباره ما عزیزان

تصویری: درباره ما عزیزان
تصویری: آهنگ شنیده نشده از پهلوان عزیز "بیا بریم پنجشیر ده خارج دل ما تنگ شده"/Pahlawan Aziz 2024, ممکن است
درباره ما عزیزان
درباره ما عزیزان
Anonim

زن و مرد از نظر ظاهری یکسان و در عین حال کاملاً متفاوت هستند. ما به همان اندازه می خواهیم دوست داشته شویم ، هنگام صدمه دیدن رنج می بریم و گریه می کنیم ، خیانت و خیانت را تجربه می کنیم ، عصبانی می شویم ، آزرده خاطر می شویم ، احساس خوشبختی و لذت می کنیم ، می خواهیم روح ما به طور کامل و کامل جفت شود ، در روابط خودخواهی نشان دهیم و در کل ، بیشتر از همه خودم را دوست دارم

دوست داشتن خود یک حالت طبیعی طبیعی است ، چه مرد باشد یا زن. این خود را در سطوح مختلف روان -فیزیولوژیکی ، مکانیسم ذاتی که توسط طبیعت تعیین شده است ، مراقبت می کند.

وقتی گرسنه یا تشنه هستیم چه کنیم؟

ما به طور غریزی نیاز را برآورده می کنیم ، گاهی حتی بدون فکر کردن ، فقط آنچه را که می خواهیم می گیریم و به دست می آوریم. چرا عمداً رفع تشنگی ناشی از یک لیوان آب خسته شده را تجزیه و تحلیل می کنید ، بدون گفتن ، طبیعی است و اصلاً تعجب آور نیست. تشنه ام ، مشروب می خورم.

چرا این همه توضیحات ، و چنین حقایق روشن و ساده ، اما برای نشان دادن این که یک شخص موجودی خودگرا است ، در مرکز جهان خود ، فضای زندگی ، صرف نظر از جنسیت ، موقعیت اجتماعی ، نژاد ، خودش است. هر اتفاقی که برای فرد بیفتد ، هرگونه اقدام ، موقعیت ، پیام های احساسی ، همه اینها منبع اصلی و تنها "من" دارد: "من می خواهم ، می خواهم ، می دانم ، می توانم …". س Anotherال دیگر این است که چقدر خودمان را می شناسیم و درک می کنیم ، خواسته ها ، نیازها و راه های رسیدن به آنها و ارضای آنها.

به عنوان مثال ، در زندگی اغلب وضعیتی از انتظارات غیرقابل توجیه و قربانی شدن در روابط وجود دارد.

"من حرفه ، جوانی ، فرصت ها را در محراب زندگی خانوادگی قرار دادم ، علایق خود را فدای خانواده (همسر / همسر ، فرزند) کردم ، من به چیزی احتیاج ندارم ، من برای آنها زندگی می کنم ، برای آنها زندگی می کنم. آنها … " شما اغلب می توانید این نوع اظهارات را از زنان و مردان بشنوید.

و در مورد چنین قربانی چه چیزی صادق است ، چرا آن را می آوریم ، در عوض برای خود چه می خواهیم؟

انجام چنین فداکاری ، قربانی کردن خود به طور کلی ، ما مزایایی داریم ، ما منتظر قدردانی در عوض ، تأیید هستیم ، ما منتظر تشخیص هستیم و البته ، "قربانی" متقابل. ما با نیازها و نیکی های خود ، نفس خود را تسلی می دهیم ، زیرا بدون ما دنیای دیگران که به ما وابسته هستند به سادگی متلاشی می شود.

فقط در حال حاضر ، آیا ما این طرف خود را می شناسیم؟

و چقدر دردناک و توهین آمیز است وقتی که آنها نمی فهمند ، تشکر نمی کنند و قدر نمی دانند ، بلکه به سادگی آن را بدیهی می دانند. و سپس مکانیسم معکوس کار می کند. ما قربانی قربانی خود می شویم ، متأسفم برای تائوتولوژی. احساس نارضایتی دارای نیروی مخرب قدرتمندی است و در عین حال به عنوان موتور تغییرات و جستجوی این رضایت درونی عمل می کند.

اجازه دهید به مکانیسم روانی - فیزیولوژیکی برای برآوردن نیازهای طبیعی بازگردیم ، که همراه با لحظه ظهور این نیاز بسیار فعال می شود ، اگر می خواهم بنوشم ، می روم و می نوشم. الگوی مشابهی در روابط بین فردی کار می کند. من می خواهم مراقبت کنم (لازم است) - می روم تا شام بپزم ، نظافت کنم ، در پنجره منتظر باشم ، نگران باش ، من و فقط من آن را می خواهم ، اما آنچه طرف مقابل می خواهد و منتظر است من نمی دانم ، من هیچ ایده ای ندارم و نمی توانم داشته باشم ، از نظر جسمی غیرممکن است. شاید او در حال حاضر پر ، عصبانی یا خسته است ، و سپس وضعیتی از توقعات ناموجه ، عدم تطابق علایق و در نتیجه ، احساس نارضایتی درونی بوجود می آید.

اما در حقیقت ، در سطح آگاهی ما ، ممکن است درک درستی از آنچه در حال حاضر برای ما اتفاق می افتد وجود نداشته باشد ، خلق و خوی فقط بدتر شده ، تحریک ظاهر شده و واکنش زنجیره ای از تبادل نارضایتی بین فردی آغاز شده است.

نمک چنین رابطه ای در تحمیل شدید "خوب" شخص به دیگری ، تحقق خود و برآوردن نیازهای فرد به قیمت شخص دیگر ، تجاوز واقعی با نیت خوب است. و آنچه شخص در واکنش به هر نوع خشونتی انجام می دهد درست است ، مقاومت می کند!

اگر مادری تمایل وسواسی درونی به "مادر ایده آل" بودن دارد ، تنها واقعیت ممکن این است که به خواسته خود از طریق فرزند دلبندش برسد ، و سپس یک س counterال متضاد پیش می آید: کودک با این همه عشق چه باید بکند ، چگونه با آن کنار بیاید؟ با محافظت بیش از حد مادر ، تغذیه بیش از حد ، اضطراب بیش از حد.

برای وضعیت زن و مرد ، سناریوهای زیادی از چنین روابطی را می توان توصیف کرد ، که به تقابل های نبردی تبدیل می شود که نفس آنها سردتر است ، و مهمتر از همه ، همه چیز به نفع همین روابط است.

از این گذشته ، بسیار دشوار است که اجازه دهیم شخصی فقط خودش باشد ، از حق طبیعی خود برخوردار باشد که ضعیف ، خسته ، شاد ، عصبانی ، دارای علایق و سلایق دیگر باشد … …

به هر حال ، این بسیار دشوار است که یاد بگیرید که خودتان باشید ، نه از طریق دیگران ، بلکه در درون خود برای پیدا کردن منبع خود ، یادگیری خواندن خواسته ها و نیازهای خود ، یادگیری پذیرفتن آنها در خودتان. خودتان باشید بدون اینکه در دیگران حل شوید.

و اگر آن را امتحان کنید ، حتی ممکن است موفق شوید!

توصیه شده: