من می گویم متشکرم. و جواب چیست؟

فهرست مطالب:

تصویری: من می گویم متشکرم. و جواب چیست؟

تصویری: من می گویم متشکرم. و جواب چیست؟
تصویری: ДУША БАБУШКИ ОТВЕТИЛА МНЕ ... | GRANDMA 'S SOUL ANSWERED ME ... 2024, ممکن است
من می گویم متشکرم. و جواب چیست؟
من می گویم متشکرم. و جواب چیست؟
Anonim

این مقاله بر اساس مشاهدات چندین ساله من و مداخلات تجربی کوچک در مورد نحوه پذیرش قدردانی توسط فرد است. و اکنون ما در مورد آداب ارتباطی صحبت نمی کنیم. اما در مورد یک جزء عمیق تر از فرآیند ارتباطی - در مورد معانی ، نگرش ها و ارزش ها

چند سال پیش ، من متوجه شدم که چگونه افراد در محیط نزدیک (و نه چندان) من وقتی از چیزی برایشان تشکر می کنند واکنش نشان می دهند. و در کمال تعجب متوجه شدم که چنین ساده و مهربانانه "متشکرم" یا "من از شما سپاسگزارم" پاسخ "به هیچ وجه" است. یا حتی بهتر: "ارزش شکرگزاری ندارد" ، "بله ، برای من سخت نیست" ، "بیا ، این هیچ چیز نیست." یا حتی به طور کلی: "اوه" پاسخهای ظاهراً وظیفه ای ، برای همه آشنا و آشنا. اما ، اگر به معنی چنین پاسخ هایی فکر کنید ، کاملاً متفاوت است. به معنای واقعی کلمه در پاسخ "به هیچ وجه" آمده است - "من هیچ کاری نکردم."

آیا حقیقت دارد؟ البته که نه! او مطمئناً کاری انجام داد ، حتی اگر "متشکرم" برای یک اقدام کوچک گفته شود. و در عین حال ، او قطعاً تلاشی انجام داد ، زمانی را صرف انجام این عمل کرد ، در مورد آن چیزی فکر کرد ، به نحوی مربوط به آن بود ، و در نتیجه محصول خاصی از فعالیت ذهنی و / یا جسمی خود را دریافت کرد. که و به شخص دیگری "تحویل" داده شد. و من از این بابت قدردانی کردم. بنابراین معلوم می شود که به دلایلی فرد با چنین پاسخ هایی فعالیت خود و محصول فعالیت خود را بی ارزش می کند.

در عین حال ، در پاسخ های مختلف ، او یا اصلاً کار خود را انکار می کند (مانند گزینه "به هیچ وجه") ، یا نتیجه کار خود را بسیار محروم می کند (مانند گزینه های "این ارزش شکرگزاری ندارد") ، و غیره.). از سوی دیگر ، به عنوان مثال ، پاسخ "نیازی به تشکر نیست" ، شاید ما شخص دیگری را بی ارزش کنیم و به معنای واقعی کلمه مانند "من به قدردانی شما احتیاج ندارم" را بخوانیم.

در هر دو مورد ، بسیار بعید است که شخص از کارهایی که انجام داده لذت واقعی ببرد. و کاملاً می توان حدس زد که چگونه چنین پاسخی برای کسانی که تشکر می کنند "خوانده" می شود - به سادگی یک محدوده بزرگ برای تخیل وجود دارد.

اما اکنون گفتگو در مورد علت و معلول نیست ، بلکه در مورد الگوی رفتاری معمول است که وقتی فرد به قدردانی پاسخ می دهد خود را نشان می دهد. و آنقدر آشنا است که حتی به محتوا فکر نمی کند ، به طور خودکار پاسخ می دهد. برای من ، اگر دوست دارید ، چنین پاسخ هایی به "متشکرم" قطعاً نشانگر هستند ، برخی از علائم. و آنها به من در ساختن فرضیه های درمانی در کار با مشتریان کمک می کنند. و در این مورد ، شما قطعاً باید نحوه رفتار مشتری را با نگرش نسبت به خود ، ارزش خود و غیره بررسی کنید.

همزمان با این مشاهده ، یک مراجعه کننده با درخواستی که همه در محل کار "رانندگی می کنند" برای درمان به من مراجعه کرد (پرونده با اجازه مراجعه کننده منتشر می شود). و این وضعیت به هیچ وجه مناسب او نیست. در همان زمان ، متوجه شدم که در الگوی این مشتری دقیقاً ثابت شده است که در پاسخ به شکرگزاری "نه برای هیچ چیز" پاسخ دهید. من در مورد شما ، همکاران عزیز ، اطلاعی ندارم ، اما برای من بسیار آسان تر است که با از بین بردن برخی از علائم مشتری ، سطح عمیق تری کار کنم (برای مثال ، همان اضطراب). و از آنجا که من چنین پاسخی به قدردانی را علامت شناسی می دانم ، تصمیم گرفتم این علائم را برای کار مثرتر با مشتری حذف کنم.

در سایکودرام (و این روشی است که من در آن کار می کنم) ، گاهی اوقات کافی است که در یکی از پوسته های نقش (به عنوان مثال ، در بدن) یا در الگوی رفتاری ، نگرش یا معنا تغییر کند.. بنابراین ، به عنوان دارویی برای تسکین علائم ، ایده آزمایش را به دست آوردم ، که بلافاصله به مشتری پیشنهاد دادم.

ما با او موافقت کردیم که او به طور خاص ، عمداً به "متشکرم" به گونه ای دیگر پاسخ دهد. و همان جا ، در فضای درمانی ، تمرین کردیم که چگونه او می تواند این کار را انجام دهد. و سپس او وظیفه را دریافت کرد: این کار را به مدت یک ماه در زندگی روزمره انجام دهید.و در پایان ماه ما با هم نتیجه را ارزیابی می کنیم - به آنچه منجر شد. من در حال حاضر کار آینده خود را با این مشتری شرح نمی دهم.

اما در نهایت ، بازخوردهای او در پایان ماه این بود که در محل کار آنها کمتر به امور دیگران مشغول شده و بیشتر به نظرات او گوش می دهند. به طور طبیعی ، همه اینها بر اساس احساسات درونی او است. و طبیعتاً این ماه ، با دفعات ملاقات هفته ای یکبار ، تنها آغاز کار ما با او بود. اما برای او در پایان این ماه کمی متفاوت شد. و قطعاً بیشتر از قبل برای او مناسب بود. و کار با این مشتری بسیار سریعتر و کارآمدتر پیش رفت.

من بسیار کنجکاو شدم که آیا این نتیجه ، از جمله درمان است ، یا آیا چنین مداخله ای اجازه می دهد ، با تغییر الگوی رفتاری ، نگرش فرد و در نتیجه کیفیت تعامل او با دیگران را کمی تغییر دهیم. سپس تصمیم گرفتم آن را به صورت تجربی آزمایش کنم. من شروع کردم به انجام چنین آزمایشی به سادگی به آشنایان ، همکارانم ، که در آنها چنین علائمی را دیدم و در آن زمان تحت درمان نبودند.

نتایج بسیار شبیه به نتایج مشتری من بود: زندگی و تعامل در گروه های مختلف اجتماعی برای افراد آسان تر و خوشایندتر شد: در خانواده ، در گروه های کاری ، در شرکت های دوستانه و غیره ، هرچند کمی ، اما خوشایندتر و راحت تر و پاسخ افرادی که در آزمایش شرکت کردند تقریباً یکسان بود: آنها بیشتر از من قدردانی کردند ، شروع به "بارگیری" کمتری کردند ، به نظرات من ، و در محل کار و به طور کلی علاقه مند شدند. همراه با قدردانی ، آنها شروع به کشیدن شیرینی و شکلات کردند.

بنابراین ، با تغییر رفتار ، فرد نگرش های داخلی و خارجی را نیز تغییر می دهد. بله ، این درمان نیست. بله - این یک کار عمیق نیست. اما این همان ساختمان کوچکی است که ساخت تغییر می تواند از آن شروع شود. اما تغییرات بزرگ همیشه با تغییرات کوچک شروع می شوند.

از آن زمان ، در کار من ، اگر به چنین الگویی توجه کنم ، همیشه به مشتریان پیشنهاد می کنم ، و اگر ، البته ، آنها موافق باشند ، این آزمایش به منظور تغییر عمدی و عمدی رفتار من ، پاسخ من به قدردانی است. بله ، بله ، صرف نظر از درخواست مشتری ، من هنوز آن را ارائه می دهم. بنابراین برای شخص کمی آسان تر می شود و کار ما با او کمی سریعتر پیشرفت می کند.

بهترین راه برای پاسخگویی به شکرگزاری چیست؟ برای خودم ، چندین پاسخ را شناسایی کرده ام که به نظر من مناسب ترین است

1. خیلی ساده و آشنا " لطفا" به نظر می رسد بی طرف است ، اما برای من اینطور نیست. یکبار در جایی خواندم که این کلمه از "شاید" و "صد" آمده است - یعنی ، بیا سر میز و درست نیست که چنین "متشکرم" را پاسخ دهید. اما ، نگاه کنید ، حتی اگر از این تفسیر عبور کنید. دعوت به میز به این معنی است که من آماده هستم با شما در یک میز باشم ، نان را با شما بشکنم ، غذا را با شما تقسیم کنم ، با شما و چیزهای دیگر رفتار کنم - اما با شما. و من به طور خاص شما را برای این کار دعوت می کنم. به نظر من ، در این زمینه ، "لطفا" خنثی نمی شود و پر از معنای عمیق است.

2. گزینه دوم بیان حالت خود است نگرش به نوعی

به عنوان مثال ، برای من ، اگر متعهد شوم کاری را برای کسی انجام دهم ، مطمئناً در شادی من است ، یا از کمک به این شخص خاص خوشحالم ، یا به روند / نتیجه کمکم بسیار علاقه مند هستم. بنابراین ، من اغلب پاسخ می دهم "خوشحال شدم که این کار را برای شما انجام دادم." یا "خوشحال شدم که در این مورد به شما کمک کردم." یا "خوشحالم که دوست داشتید." یا چیز دیگری شبیه به آن ، بسته به شرایط موقعیت و نگرش من به آن. با این حال ، اگر برای من دشوار بود ، من نیز آن را پنهان نمی کنم. و برای من کاملاً طبیعی است که پاسخ دهم بله ، مشکل بود ، همه چیز درست نشد ، اما من بسیار خوشحالم که همه چیز در نهایت به پایان رسید و سپاس شما را با لذت می پذیرم. زیرا واقعاً آسان نبود. و خوشحالم که از من تشکر می کنید.

اینها راههایی است که من برای خودم تشخیص داده ام. و آنها را به عنوان مثال به مشتریان توصیه می کنم.به طور طبیعی ، هر کس می تواند راه مناسب و کلمات خود را پیدا کند - مهمترین چیز این است که مناسب این شخص خاص است و فقط احساسات مثبت را برای او به ارمغان می آورد.

بنابراین سعی کنید به خاطر داشته باشید - چگونه به "متشکرم" پاسخ می دهید؟ شاید ، اگر متوجه آنچه در این متن شرح می دهم در خودتان شده باشید ، می خواهید در آزمایش من شرکت کنید و سعی کنید چیزی را تغییر دهید ، آن را متفاوت انجام دهید. قرار دادن این آجر کوچک در ساخت و ساز ساختمان " زندگی لذت بخش ».

امیدوارم این مطالب و مشاهدات و یادداشتهای کوچک من برای شما مفید واقع شود. و به همه کسانی که برای این مقاله به من می گویند "متشکرم" - من قبلاً پاسخ می دهم که نوشتن آن برای شما آسان و جالب بود. و من واقعاً می خواستم این را با شما به اشتراک بگذارم. بزرگ "لطفا"

توصیه شده: