8 ناتوانی که رابطه را تغییر می دهند

تصویری: 8 ناتوانی که رابطه را تغییر می دهند

تصویری: 8 ناتوانی که رابطه را تغییر می دهند
تصویری: ۹ اشتباه رایج زنان در روابط عاطفی و راههای برطرف کردن آنها 2024, ممکن است
8 ناتوانی که رابطه را تغییر می دهند
8 ناتوانی که رابطه را تغییر می دهند
Anonim

بنابراین ، در مقاله امروز ما ناتوانی TOP-8 را که روابط با یک دوست ، شریک را خراب می کند ، تجزیه و تحلیل می کنیم.

1. ناتوانی در سازماندهی زندگی خود.

یعنی ناتوانی در اشباع کردن زندگی خود با خود ، علایق ، فعالیت های خود. وقتی زندگی خودمان خالی ، خسته کننده و جالب نیست ، ما به یک دوشاخه احتیاج داریم که تشنگی ما را برای اشباع زندگی برطرف کند. در این مورد ، یک ماموریت قاطع به شریک محول می شود - تبدیل شدن به همه چیز برای ما ، تبدیل شدن به کل زندگی ما. نه تنها دشوار است ، بلکه منجر به وابستگی شدید به حضور او می شود ، زیرا همه چیز با او مرتبط است: عشق ، ارتباطات ، علایق ، ایمنی ، راحتی ، حفاظت ، اوقات فراغت و غیره.

2. ناتوانی در مقاومت در برابر تفاوت.

وقتی می خواهید بازی تاج و تخت را تماشا کنید مشکلی نیست و شریک زندگی شما آخرین مسابقه فوتبال است. اشکالی ندارد وقتی عاشق غذاهای دریایی هستید و همسرتان از آن متنفر است. افرادی که تمایل به ایجاد یک رابطه ادغام آمیز و وابسته دارند ، تفاوت دردناک را با شریک زندگی خود تحمل می کنند و تفاوتها را تقریباً به عنوان خیانت ، خیانت درک می کنند. سپس انتقاد مداوم از علایق و کل شیوه زندگی شریک شروع می شود (حداقل در آن لحظاتی که تفاوت وجود دارد) و فریبنده طرف او است. اگر نمی توانید فریب دهید ، در دایره علایق و ترجیحات خود شرکت کنید ، پس علایق ، دیدگاه ها ، ارزش های آنها به نفع منافع ، دیدگاه ها و ارزش های شریک رد می شود ، به این معنی که ما به نقطه اصلی باز می گردیم. شماره 1. این عدم تمایل به پذیرش شریک زندگی همانطور که هست ، عدم تمایل به دیدن او در عظمت و جدایی او است. عدم تلاش برای بازسازی آن برای جلب رضایت خود یا تلاش برای بازسازی ، بازسازی خود برای شریک.

3. ناتوانی در اعتماد کردن.

روابط همیشه نامشخص است. هیچ کس به شما هیچ تضمینی نمی دهد که رابطه شما 5 ، 10 ، 30 سال یا یک عمر دیگر طول بکشد. شرایط عدم قطعیت ، عدم تضمین امنیت و ثبات روابط باعث ایجاد اضطراب شدید می شود. به دنبال اضطراب ترس هایی وجود دارد (خنک شدن ، خیانت ، جدایی) ، نگرانی برای آینده. ترس باعث حسادت ، سوءظن ، نیاز به کنترل می شود. همه موارد فوق قاتل عشق هستند. شایان ذکر است که مشکلات مربوط به اعتماد در افرادی ایجاد می شود که قبلاً مورد خیانت ، فریب ، رد شدن قرار گرفته اند (در 99 of موارد ، چنین داستانهایی در دوران کودکی ، در روابط والدین و فرزندان شروع می شود).

4. ناتوانی در تشکر.

ما در رابطه چیزی می دهیم و چیزی دریافت می کنیم. کاهش ارزش یا عدم توجه به آنچه که یک عزیز برای ما انجام می دهد با از بین رفتن انگیزه شریک برای سرمایه گذاری ، بخشیدن ، دادن چیزی همراه است. منطق ساده است: چرا سعی کنید کاری را برای فردی انجام دهید که متوجه این تلاش ها نمی شود؟ در اینجا ، در این نقطه ، می توان ناتوانی در تعریف و تمجید را نسبت داد ، به طور کلی توجه داشته باشید که شریک در چه چیزی خوب و خوب کار کرده است ، یعنی ناتوانی در ستایش. این نکته فاقد مهارت مهمی است ، یعنی توانایی دیدن زیبایی در شریک زندگی و اقدامات او و توجه ، تأکید بر آن ، صحبت در مورد آن ، تحسین آن.

5. ناتوانی در سازگاری.

اگر راحت تر است - عادت کنید ، عادت کنید ، تنظیم کنید. این به هیچ وجه به معنای خم شدن کامل زیر شریک ، ریتم زندگی و عادات او نیست (سپس به نقطه 1 باز می گردیم). اما در اینجا انعطاف پذیری در پیوستن جهان بینی ، عادات ، شیوه زندگی و پویایی زندگی به شریک زندگی مهم است. نکته 2 را به خاطر بسپارید - همه ما متفاوت هستیم ، به هر حال ما باید به آن عادت کنیم ، مذاکره کنیم ، این انعطاف پذیری را نشان دهیم ، مدارا کنیم ، آماده باشیم تا بخشی (فقط بخشی ، نه همه) از علایق خود را فدا کنیم. آزادی برای سعادت و طول عمر رابطه.

6. ناتوانی در پرسیدن.

در پشت چنین ناتوانی هایی اغلب ترس هایی وجود دارد: اینکه شریک امتناع کند (و این توهین آمیز خواهد بود) ، این تحقیر است ، این نشان دهنده ضعف و وابستگی شما است ، این منجر به وابستگی ، تسلیم شدن می شود و مملو از کنترل است.و سپس بی سر و صدا منتظر می مانیم تا شریک زندگی نیازها و خواسته ها ، خواسته ها و ترجیحات ما را بفهمد. اگر شریک زندگی هرگز به آن فکر نکرده باشد و آن را درک نکرده باشد ، آزرده می شویم. "ظاهراً خودخواه ، ظاهراً او فقط به خود فکر می کند. ظاهراً او نیازی به رابطه ندارد!" با چنین بازتاب هایی ، سن روابط کوتاه مدت خواهد بود.

7. ناتوانی در بخشش.

حتی شگفت انگیزترین رابطه بدون درگیری غیرممکن است. نزاع ، اختلاف نظر اجتناب ناپذیر است. در یک رابطه ، همیشه تعارض منافع ایجاد می شود ، که منجر به نارضایتی ، ناامیدی ، تمایل به دور شدن از شریک زندگی می شود. مردم نه تنها با یک چیز مشترک گرد هم می آیند ، بلکه افراد نیز با تمایل به کنار گذاشتن درد خود به خاطر آینده ای مشترک گرد هم می آیند. ما غرور خود را در دست می گیریم ، غرور خود را تحمل می کنیم ، سرسخت ، در موقعیت خود پافشاری می کنیم. ما درد و ناراحتی را مانند پرچمی نگه می داریم که باید تا پایان جنگ حمل شود. تمایل به بخشیدن ، آمادگی برای برداشتن یک قدم به جلو ، رهایی از بدی ها به خاطر خوبی هایی است که وجود داشت ، آنچه هست و چه چیزهای دیگری در رابطه وجود خواهد داشت. این شامل ناتوانی در درخواست بخشش نیز می شود.

8. ناتوانی در کنترل خود.

یعنی ، در اینجا ما در مورد این که چقدر می دانید چگونه انگیزه های احساسی خود را مهار کنید صحبت می کنیم. چقدر دوستدار محیط زیست و شایسته هستید که چگونه افکار ، تجربیات ، احساسات و احساسات خود را تخلیه کنید. کنترل اضطراب به این معنی است که ما بلافاصله با اتهام ، شکایت ، فریاد و توهین به طرف شریک خود نمی شتابیم ، بلکه آرام صحبت می کنیم. چقدر می توانیم تأثیرات خود را کنترل کنیم ، سعی می کنیم ترس ، اضطراب ، ناامیدی خود را به شریک زندگی منتقل کنیم. ما چقدر می دانیم که چگونه یک گفتگو را به طور سازنده انجام دهیم ، یعنی هدف را نه برای از بین بردن شریک زندگی ، بلکه برای ایجاد رابطه راحت برای شما دو نفر دنبال می کنیم.

اگر خود را در یک یا چند نقطه تشخیص دهید - اشکالی ندارد! فقدان مهارت ، مهارت نوعی نقص مادرزادی نیست ، این نشانگر شما به عنوان یک شریک ناکارآمد و اشتباه نیست. بلکه یک اشاره گر است ، سیگنالی است که در آن زمان چیزهای زیادی برای یادگیری دارید ، ارزش توجه به آن را دارد.

ممکن است لازم باشد عمیق تر در گذشته کاوش کنید ، ریشه های مشکل را در آنجا جستجو کنید ، به دنبال منبع ترس ، درد یا کینه باشید ، که به دلیل آن توانایی لازم توسعه نیافته است. سپس ، می توانید توجه خود را به توسعه مهارت ، یک عادت جدید معطوف کنید. اگر چنین تمایلی وجود داشته باشد ، هر توانایی ، هر مهارتی قابل توسعه است. به خاطر شما ، به خاطر محبوبیتان ، به خاطر رابطه.

توصیه شده: