2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
امروز تمایلی ندارم که در جهت ترکیب نمادهای بت پرست و مسیحیت صحبت کنم ، در غیر این صورت مطمئناً از تخم های قرمز "عید پاک" ، رنگ آمیزی شده با خون زن بت پرست عبور می کنم و قطب می را با جزئیات بیشتری بررسی می کنم. شاید بعد از …
اکنون گفتگو در مورد تناقض مدرن تری خواهد بود. تعطیلات روز کارگر. همه به این عامل می خندیدند. از کمدین های روی صفحه و غیره. خوب ، اما در واقع … اگر به آن فکر کنیم … در طول سال ما در مورد "ما باید روی خود کار کنیم" صحبت می کردیم. دوباره گوش کن. ضروری خواهد بود کار خواهد کرد. آیا شما می خواهید؟ روشن است ، نه…. چرا شما (همه ما) می خواهید کار کنید؟
بله ، شما می توانید زادورنوف یا سایر زبان شناسان را به ما بگویید که Ra و Botat چیزی بسیار درخشان هستند. با این حال ، ممکن است ناخودآگاه جمعی این حافظه را حفظ کند ، اما همانطور که می گویند "در جایی بسیار عمیق". و در سطح آگاهی…. چه چیزی آنجاست؟ یادمان باشد.
از همه شما دعوت می کنم که دوران کودکی طلایی خود را به یاد آورید. تمام هفته من (صادقانه) مردم را دعوت کردم تا دوران کودکی خود را به یاد آورند. در حال انجام وظیفه او در شرکت های مختلف با انگیزه کار می کرد. نه فقط "برای کار" برای رسیدن به موفقیت. سال به سال در MAY یک عکس. دورتر از جنگل ، سومی اضافی است ، آه…. نه! هرچه می نزدیکتر می شود ، میل به کار کمتر می شود. همه دارند! از جمله AND صاحبان مشاغل. چنین اشتیاق در روز کارگر. تنبل بودن ، یعنی استراحت کردن.
بنابراین ، در ارتباط با این (مه ، روز کارگر ، در بهار) ، من به همه کارکنان پیشنهاد کردم که دوران کودکی خود را به یاد آورند. بنابراین می توانم واکنش بسیاری از خوانندگان را در مورد سوالم تصور کنم: "پاداش اصلی برای یک دانش آموز مدرسه چیست؟"
پاسخ شماره 1: "پنج" (حدس می زنید؟)
س numberال شماره دو: "اگر دروس لغو شوند چه؟"
شماره پاسخ….دو…. ZERO!: "BOBOLEILO !!!!"؛ "YESSSS!" ؛ "AAAA !!!!" ، "CLASSSS !!!" "فوق العاده !!!".
خوب چطور؟))) آیا قطره ای از خود را تشخیص دادید؟
بنابراین منظور من این است…. این که در کودکی به ما یاد نگرفته اند که یادگیری را دوست داشته باشیم. پاداش مطالعات آخر هفته بود. به اصطلاح بیکاری فکر کنید: پاداش! مهم است! از آنجا که استراحت مهم است ، بدون تردید ، اعتیاد به کار به اندازه یک بیماری خطرناک است ، اما استراحت از مطالعه به عنوان پاداش برای مطالعه … اما ناهماهنگی شناختی وجود ندارد ، درست است؟
ما منتظر تعطیلات بودیم ، من تأیید می کنم ، ما از لغو درس خوشحال بودیم ، به عنوان مثال ، به دلیل سرما ، از مادر و پدر شنیدیم که "تحصیل کار شماست" ، در مورد کار آنها (بزرگسالان) ، که " چه کسی به شما گفت که کار باید جالب باشد ، این یک وظیفه است ، لازم است ، به این معنی است که لازم است ، اگر تعطیلات وجود داشته باشد ، ما زندگی می کنیم "و غیره ، من ارزیابی هایی را که در عمل با آنها مواجه شده ام نقل می کنم..
به ما یاد ندادند که عاشق مدرسه یا کار باشیم. به ما آموختند که عاشق آرامش باشیم. حتی استراحت نکنید ، اما مطالعه نکنید و کار نکنید. من فکر می کنم اکثر مردم تفاوت بین ترک مسکو یا رفتن به سوچی را درک می کنند. و اکنون ما روز کارگر را با مشروب و مهمانی بزرگ جشن می گیریم. و ما فکر می کنیم اینطور باید باشد. این به کجا می انجامد؟ علاوه بر گفتن کلمات "روی خودت کار کن" ، اکثر مردم مانند تهدید اراده خود دچار حمله تهوع می شوند. اگرچه ، به نظر می رسد ، خودشان تصمیم گرفتند روی خود کار کنند.
به چه چیز دیگری منجر می شود؟ آیا تمیز کردن خانه عید پاک (اول ماه مه برای ملحدان) را به خاطر دارید؟ و این یک کلمه قدرتمند است: MUST! و مستقیم به DATE! و این بازه زمانی با وجود یخبندان ، پنجره ها را بشویید ، تا روز اول تمیز شود. بگذارید بینی شما مسدود شود ، شما باید ، سپس شما باید! سپس ما برای تعطیلات استراحت خواهیم کرد. چه کسی در تعطیلات کار می کند؟
وقتی در مورد انگیزه ، به ویژه در مورد انگیزه برای دستیابی به موفقیت صحبت می کنیم ، به نظر می رسد که در اینجا ، همه و همه آماده اند تا به نفع خود بر روی خود "کار" کنند. و در روان درمانی هم همینطور است. روی خود کار کنید - دوباره به نفع خودتان. این فقط…. این مفهوم "خشونت" ، دقیقتر "تجاوز به کار" در ذهن مردم نقش بسته است.
چرا در این باره مینویسم؟ هشدار داده شده - مسلح. تمام روانشناسی (آگاهانه) ، یعنی کار با آگاهی ، و نه با ناخودآگاه ، در جهت تحقق پدیده است. اگر اشتباه می کنم ، امیدوارم همکاران انسان دوست و وجودی من ، همراه با درمانگران لوگو ، مرا تصحیح کنند.(کار با ناخودآگاه علاوه بر آگاهی ، مزایای دیگری نیز به همراه دارد). بنابراین ، من برای آگاهی مینویسم. از نظر شخصی ، برای درک این که کودکان (یا خانواده ها) را مجبور به کار از زیر چوب (به دستور شما ، از جمله شرایط ، روش ها ، سایر مقررات) می کنید ، نفرت از کار را به عنوان یک "تعهد" و کار سخت در آنها ایجاد می کنید..
حالا خودت رو یادت باشه از نو. اما در حال حاضر در سنین بالاتر از مدرسه. دختران ، چند نفر از شما واقعا عاشق نظافت هستید؟ یا حداقل یکبار "برای شانس" نظافت کرده ، زباله های قدیمی را از کابینت ها و کمدها بیرون می اندازد و بیرون می اندازد ، طبق "فنگ شویی" یا به توصیه مجلات براق یا روانشناسان زندگی را تجدید می کند؟ وقتی تصمیم می گیرید که "کار" نکنید ، بلکه "زندگی خود را شاد کنید" ، با شادی زیادی ترک می کنید ، اینطور نیست؟! در زمانی که برای شما راحت است. من می خواستم. و نه وقتی رانده می شوید ، مجبور می شوید. و مطالبه می کنند.
تمام "جهان" در سر ماست. "اگر فکر می کنید می توانید یا نمی توانید ، در هر دو مورد حق با شماست." این کلمات به هنری فورد نسبت داده می شود ، یک میلیونر بی سواد اما سرسخت (سرسخت) که تجارت خود (پروژه ، رویای خود) را در انبار خود آغاز کرد. زیر نور چراغی که همسرش روی کارش گرفته بود. آیا او ارزشهای دیگری داشت؟ چه کسی می داند … شاید او زندگی خود را شاد کرد و به طور اتفاقی میلیونر شد؟)))
توصیه شده:
"مغز شما یک حرامزاده تنبل است" یا نحوه جلوگیری از یخ زدگی و تخریب ذهن
آیا توجه کرده اید که هر چه سن بالاتر می رود ، تمایل کمتری برای انجام مشاغلی که برای شما ناآشنا است یا شامل تمرکز زیاد توجه و تسلط بر مهارت های ناآشنا است ، ندارید؟ بگذارید یک راز کوچک به شما بگویم. خواندن روزنامه های مورد علاقه خود (نویسندگان) ، کار در یک تخصص معروف ، استفاده از زبان مادری شما و برقراری ارتباط با دوستانی که شما را خوب درک می کنند ، بازدید از رستوران مورد علاقه خود ، تماشای سریال های تلویزیونی مورد علاقه خود … - همه اینها ، بسیار محبوب همه از ما ، منجر به ت
افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم
"افسردگی فقط یک روحیه بد است ، برای همه اتفاق می افتد ، فقط خود را جمع کنید!" اگر تا به حال با علائم افسردگی بالینی روبرو شده اید ، این جمله باعث می شود که حداقل کینه و نارضایتی داشته باشید. به احتمال زیاد ، شما مجبور شده اید با کاهش ارزش تجربیات سخت و دردناک خود کنار بیایید.
بگذارید تنبل باشید
بی تحرکی (تنبلی) ما دلایل زیادی می تواند داشته باشد. به عنوان مثال ، می توان آن را با دستورالعمل های والدین مانند: "اقدام نکنید!" ، "به موفقیت دست پیدا نکنید!" تشکیل شود. اعتقادات منفی که باعث از بین رفتن عزت نفس می شود همچنین می تواند درگیری داخلی ایجاد کند.
"از تنبل تا شاد" یا تقدیم به مادران
می دانید ، من متوجه شدم که مادر فقط موقعیت اجتماعی جدیدی نیست که زن پس از به دنیا آوردن فرزند به دست می آورد. مامان شکل جدیدی از ارتباطات بین دو دوست نزدیک ، دو بستگان ، مادر زنی که زایمان کرده و دخترش است. مامان روش جدیدی برای تعامل با دنیای خارج است.
تنبل وجود ندارد
چگونه وجود ندارد؟ اما در مورد دعوت به مبارزه با تنبلی چطور؟ اما کتابهای انگیزشی با ترفندهای مختلف برای غلبه بر تنبلی شما چطور؟ همه اینها یک فریب بزرگ است. چیزی که ما آن را تنبلی می نامیم حالت بی انرژی است. زمانی پدید می آید که الزاماتی که برای ما تعیین شده است یا ما خودمان به خود ارائه می دهیم با نیازهای واقعی ما مطابقت ندارد.