2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چگونه وجود ندارد؟ اما در مورد دعوت به مبارزه با تنبلی چطور؟ اما کتابهای انگیزشی با ترفندهای مختلف برای غلبه بر تنبلی شما چطور؟ همه اینها یک فریب بزرگ است. چیزی که ما آن را تنبلی می نامیم حالت بی انرژی است. زمانی پدید می آید که الزاماتی که برای ما تعیین شده است یا ما خودمان به خود ارائه می دهیم با نیازهای واقعی ما مطابقت ندارد. و سپس ، برای اینکه کاری را که از آن ما نیست انجام ندهیم ، هیچ کاری نمی کنیم.
یعنی تنبلی در اصل نشانه این است که چیزی اشتباه شده است. اینکه کاری که ما خود را مجبور به انجام آن می کنیم مال ما نیست. به نظر من یکی از نقل قول های معروف استیو جابز همین است: "در 33 سال گذشته ، هر روز صبح در آینه نگاه می کردم و از خودم می پرسیدم:" اگر امروز آخرین روز زندگی من است ، آیا دوست دارم کاری را که امروز باید انجام دهم انجام دهم؟ " و اگر حداقل چند روز جواب منفی باشد ، می فهمم که زمان تغییر چیزی فرا رسیده است."
بنابراین تنبلی دشمنی نیست که باید با آن مبارزه کرد ، بلکه مددکاری است که می تواند به ما کمک کند زندگی مان را بهتر کنیم. به جای دعوا ، بهتر است سعی کنید بفهمید تنبلی چه نشانه ای دارد. گاهی اوقات آنچه ما تنبلی می نامیم نشانه این است که ما باید استراحت کنیم ، از این که از مسابقه زندگی خسته شده ایم. نیاز به استراحت و انجام ندادن هیچ کاری یک نیاز طبیعی انسان است. بله ، هر از گاهی انجام هیچ کاری به سادگی ضروری نیست. فقط در زمان بیکاری کامل درک درستی از آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد وجود دارد. اشتغال مداوم به ویژه برای کودکان مضر است. در کودکی که دائماً مشغول است ، توسعه توانایی تفکر ، درک تجربه و ایجاد ارتباط بین خاطرات و رویدادهای جاری مختل می شود. حتی این نظر وجود دارد که برای تقویت سلامت روانی کودک ، تقریباً تمام دوران کودکی باید به رویاها و بازی های بی هدف اختصاص داده شود. فقط به خاطر داشته باشید که بازی با ابزارهای الکترونیکی به معنای انجام هیچ کاری نیست ، بلکه برعکس آن است.
گاهی حالت بی تفاوتی و خستگی که با تنبلی اشتباه گرفته می شود می تواند از علائم بیماری باشد. برای حذف دلایل فیزیولوژیکی ، لازم است با پزشک تماس بگیرید. اما بیشتر اوقات ، این نشانه ای است که آنچه ما سعی می کنیم خودمان را مجبور به انجام آن کنیم ، آن چیزی نیست که ما می خواهیم. این به طور کلی منطقی است. آیا کسی بیش از حد تنبل خواهد بود تا آنچه را که می خواهد انجام دهد. اینها فقط مفاهیم متقابل هستند. اما این نظر وجود دارد که شما باید آنچه را که می خواهید انجام ندهید ، بلکه آنچه را که باید انجام دهید ، انجام دهید ، و اگر آنچه را که می خواهید انجام دهید ، ما را به هیچ چیز خوبی نمی رساند. در این زمینه ، من "قوانین زندگی" نمایشگر معروف را از روانشناسی میخائیل لابکوفسکی به یاد می آورم. قانون اول "کاری را که می خواهید انجام دهید" ، قانون دوم "کاری را که نمی خواهید انجام ندهید". این برای بسیاری از افراد فوق العاده به نظر می رسد ، اما واقعاً چیزی است که باید برای آن تلاش کرد. به عبارت دیگر ، می توان چنین گفت - مطابق نیازهای خود ، با ذات خود زندگی کنید ، و نه طبق دستورالعمل دیگران. این تنها راه زندگی شخصی شماست نه زندگی دیگران.
من درک می کنم که کسی می گوید: "اگر من شروع به انجام آنچه می خواهم کنم ، روی مبل دراز می کشم ، آبجو می نوشم و سریال را تماشا می کنم ، در همین حین از کار اخراج می شوم و پولم تمام می شود." بله ، بسیار امکان پذیر است. اما چرا این اتفاق می افتد؟ ما حتی دیگر نمی دانیم چه می خواهیم. از کودکی به ما آموختند که آنچه لازم است انجام دهیم. و وقتی کاری که باید انجام شود ، می توانید استراحت کنید. و اگر "باید" را حذف کنید ، فقط استراحت باقی می ماند. و سپس هر کس تا آنجا که می تواند استراحت می کند. ما عادت نداریم که مطابق خواسته های خود عمل کنیم و حتی عادت نداریم که از خواسته های خود آگاه باشیم. این چیزی است که باید بارها و بارها در درمان آموخته شود.
توصیه شده:
هیچ منبعی برای خود شما وجود ندارد. کنار می آیم
یک منبع را می توان به عنوان زمان ، پول یا هر چیز دیگری درک کرد. احتمالاً هریک از شما با شخصی ملاقات کرده اید که چیزی را برای خود از دست داده است. خرید کاپشن جدید بارها و بارها به تأخیر می افتد. زیرا در آخرین لحظه پول به نحوی از بین می رود - برای کت و شلوار کودک ، یا میکسر جدید در حمام مورد نیاز است ، یا ناگهان چکمه های خوب برای شوهرش خیلی خوب ظاهر شد.
هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم
"هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم … کار-خانه-کار ، هیچ سرگرمی … چگونه در خودم علاقه پیدا کنم ، یا چگونه این علاقه را به اندازه ای قوی کنم که بتوانم کاری را شروع کنم؟ و سپس به نوعی همه چیز کند است … "… یا در اینجا یک سوال مشابه دیگر وجود دارد ، شما نیز اغلب می شنوید:
چرا رویایی وجود ندارد
"… بهتر است به من بگویید چرا هیچ رویایی وجود ندارد" نظر فیس بوک آن ها هستند. آنها نمی توانند باشند. زندگی بدون رویا به سادگی غیرممکن است. در ابتدا وقتی کوچک هستید خیال پردازی می کنید. سپس تخیلات شما به رویا تبدیل می شود. اگر همه چیز خوب پیش برود ، رویاها به اهداف تبدیل می شوند:
افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم
"افسردگی فقط یک روحیه بد است ، برای همه اتفاق می افتد ، فقط خود را جمع کنید!" اگر تا به حال با علائم افسردگی بالینی روبرو شده اید ، این جمله باعث می شود که حداقل کینه و نارضایتی داشته باشید. به احتمال زیاد ، شما مجبور شده اید با کاهش ارزش تجربیات سخت و دردناک خود کنار بیایید.
جایی که گناه وجود دارد ، جایی برای مسئولیت وجود ندارد
اتفاق می افتد که من به ضرب المثل خشن نگاه می کنم "آنها آب را به جرم می رسانند". این زمانی است که برخی رنج می برند و مسئولیت این کار بر عهده دیگران است. اینجا کمین چیست. تا زمانی که شخص به فایده رنج خود پی نبرد ، امیدی نیست که از آن رهایی یابد.