قرص های "جادویی". از دفتر خاطرات یک روانشناس

فهرست مطالب:

تصویری: قرص های "جادویی". از دفتر خاطرات یک روانشناس

تصویری: قرص های
تصویری: صددرصد تضمینی: فقط 21 شب قبل از خواب این جمله جادویی را بنویسید و درآمدتان را دو برابر کنید 2024, ممکن است
قرص های "جادویی". از دفتر خاطرات یک روانشناس
قرص های "جادویی". از دفتر خاطرات یک روانشناس
Anonim

من سفر خود را با آرزوی کنار آمدن با خودم و زندگی شادتر از این واقعیت آغاز کردم که بعد از مدرسه وارد دانشکده روانشناسی شدم. من به شدت می خواستم خودم را بفهمم ، مانند همه کسانی که به آنجا می روند. من فکر می کنم برای هیچ کس پوشیده نیست که به طور معمول برای رسیدگی به مشکلات خود به آنجا می رود

کسانی که آنجا بودند و گیاه شناسانی که می خواستند با نگاهی هوشمندانه روی صندلی بنشینند ، مانند فروید ، و کسانی که منحصراً برای شرکت در بهار دانشجویی آمده بودند و از افتخار دانشکده در همه نوع رویداد دفاع می کردند. و کسانی که آمدند ، زیرا ورود به آنجا راحت تر بود و فقط در کجا. و آنهایی که پسر بودند به سادگی نمی خواستند به ارتش بروند ، اما با یک سازمان ذهنی "خوب" بودند. و کسانی که تازه در حال تحصیلات عالی بودند و مهم نبود.

در سال چهارم ، فقط فرویدهای آینده وجود داشت ، ستاره های بهار دانشجویی و برگزیدگان رئیس در ترکیب ، از ارتش جدا می شدند و با مشکلات خود سرسختانه برخورد می کردند.

من یکی از کسانی بودم که به مشکلاتم رسیدگی کردم. کلاسهایی که با دوره چهارم شروع شد: مشاوره گروهی ، هنر درمانی ، روان درمانی و همه چیزهایی که در سه سال گذشته بسیار انتظار می رفت ، هدیه ای از بهشت برای من بود. مکالمات با معلمان ، جایی که می توانید سوالاتی را بپرسید که شما را بسیار هیجان زده می کند ، دریابید که چه چیزی بخوانید و چه کسانی برای من آن قرص های "جادویی" بودند که من خوردم. اما پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ، که درسهای زیادی به من آموخت ، ناگهان متوجه شدم که قرص ها دیگر کمکی نمی کنند و وظایف تضادهای داخلی من متفاوت شد.

همه چیز تغییر کرد و من هم تغییر کردم. حرکت به مسکو چالش های جدیدی را ایجاد کرد و به دنبال راه حل هایی بود. یکبار معلمی به ما گفت روانشناسی یک بیماری است. و من با او مریض شدم و او به جستجوی قرص های "جادویی" ادامه داد. در حال حاضر در مسکو ، من با بسیاری از روانشناسان آشنا شدم ، به مشاوره رفتم و در آموزش ها شرکت کردم ، در مورد خط باریک بین روانشناسی و باطنی آموختم ، و اقدامات خاصی را که روانشناسان توصیه می کردند ، تمرین کردم. بله ، من همه کارها را کردم و ادامه دادم. اکنون ، 10 سال پس از دانشگاه ، تغییرات خود را می بینم. من متوجه شدم که هیچ قرص "جادویی" وجود ندارد ، آموزش هایی که قول می دهند زندگی شما بعداً به طور چشمگیری تغییر خواهد کرد حقیقت را کاملاً نشان نمی دهد. بله ، آموزشها و برنامه های قدرتمندی وجود دارد ، که پس از آنها بسیار ، بسیار در درون شما و در نتیجه در خارج تغییر می کند. اما ، هیچ قرص "جادویی" وجود ندارد. و فقط مسئولیت شخصی شما و تمایل به بیرون کشیدن خود از آن وجود دارد ، بهانه "الاغی" را که خود را در آن فشار داده اید ، بهانه کنید. فقط آگاهی روانشناسان بسیار گسترده تر است. به ویژه در لحظات بحران و افسردگی ، بسیار باریک می شود و به نظر شما چیزی جز مشکل شما وجود ندارد. به نظر شما غیر از شوهر مشروب ، زندگی دیگری وجود ندارد ، زندگی بدون او. علاوه بر کار مورد علاقه ، یک میلیون فعالیت دیگر وجود ندارد که هم لذت و هم پول برای شما به ارمغان بیاورد. اینکه اخراج از کار یک حکم است. از دست دادن یکی از عزیزان پایان زندگی است ، تنها تفاوت این است که زندگی او به پایان رسیده است ، و شما ، خوب ، فقط از پنجره به بیرون نگاه کنید ، ادامه می یابد. مردم هنوز به آنجا راه می روند ، زندگی ادامه دارد و تا زمانی که شما زنده هستید ، زندگی کنید.

و چرا همه اینها را می گویم. علاوه بر این که ممکن است مجبور شوید در بیش از یک دوره آموزشی شرکت کنید ، بیش از یک تمرین یا تکنیک انجام دهید ، که روانشناس به شما توصیه کرده است ، به هرگونه مشاوره مراجعه کنید ، اما…. اما به یاد داشته باشید و فراموش نکنید که هیچ قرص "جادویی" وجود ندارد که شما را از "احمق" شما بیرون بکشد ، یک روانشناس فقط فردی است که بیشتر و بیشتر می بیند ، و بقیه کارها برای بهبود زندگی شما دروغ است با تو. حتی برای یک روانشناس ، مسئولیت پذیری مسئولیت آنچه در زندگی کسی اتفاق می افتد ، بسیار ناسپاسانه است. به دنبال قرص های جادویی نباشید ، به دنبال کسی باشید که تصویر زندگی شما را گسترده تر از آنچه فکر می کنید گسترش دهد. سپس مسئولیت را بر عهده بگیرید و خودتان را تغییر دهید. و سپس زندگی در اطراف شما تغییر خواهد کرد !!!

نویسنده: دارژینا ایرینا میخایلوونا

توصیه شده: