2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
با مطالعه بحران به مدت 30 سال ، من نمونه هایی از روند آن را در مردان و زنان جستجو کردم. همانطور که آنها می گویند ، به کار خود توجه کنید ، و شانس خود را کنترل می کند … فیلم "راه تغییر" بسیار مفید بود ، جایی که من با مشارکت دی کاپریو یک گفتگوی عالی پیدا کردم و تجربیات 30 ساله را شرح دادم. تا حد امکان قدیمی ها …
بحران 30 سال در درجه اول بحران دستاورد یا جاه طلبی است. 30 سالگی گذار از جوانی به بلوغ زودرس است ، این یک سن مشخص است وقتی هر فردی به طور غریزی آنچه را که بدست آورده است با خواسته خود و همچنین نتایج همسالان خود مقایسه می کند. در فیلم ، قهرمان خود را با پدرش مقایسه می کند.
همانطور که همکار من ، آنا الیسهوا ، روانشناس می گوید ، بحران زمانی آغاز می شود که "فردی که از خطوط والدینش خارج شده است" … در این مورد ، ما مردی را می بینیم که هرگز نمی خواست شبیه پدرش باشد ، به طور پنهانی او را تحقیر می کرد ، زیرا دلایل طبیعی می خواست از دستاوردهای دومی پیشی بگیرد … با این حال ، کلاسیک ژانر-پسر فقط سرنوشت پدرش را تکرار کرد … و در اینجا او نشسته ، 30 ساله و ناامید ، در یک بار ، با دوست دختر دیگری ، و زندگی را منعکس می کند ، به دنبال خود و معانی جدید است …
در چنین بازتاب هایی ، کل زندگی می تواند بگذرد و بحران 30 سال هموار به بحران میانسالی سرازیر می شود … با این حال ، همه چیز را می توان تغییر داد! البته ارزش گذاری مجدد ارزشها یک روند بسیار دردناک است ، اما به همین دلیل است که یک بحران است ، برای از بین بردن قدیمی ، برای قوی تر کردن ما. در نتیجه ، می توانید چیزهای زیادی بدست آورید ، یعنی از شر همه چیزهای اضافی خلاص شوید و خودتان را پیدا کنید. من از شما دعوت می کنم که با من در سفری هیجان انگیز بروید و گام های مهمی بردارید تا بتوانید با هم از بن بست خارج شوید! آماده؟ پس بیا بریم!
بنابراین ، یک برنامه کلی که به شما امکان می دهد منابع خود را پیدا کرده و شروع کنید
- سعی کنید نگاهی عاقلانه به زندگی خود داشته باشید و به احساسات خود گوش دهید. یک دایره بکشید ، آن را به بخش هایی تقسیم کنید ، بگذارید همه مسئول آنچه در زندگی شما بسیار مهم است ، باشند: دوستان ، امور مالی ، روابط با یک دوست عزیز ، خانواده ، فرزندان ، خلاقیت ، سلامتی و ظاهر ، مسافرت. بسته به ارتباط حوزه های پیشنهادی زندگی ، بخش ها باید از 6 تا 8 باشند ، آنها را خودتان نام ببرید.
- توانستی مدیریت کنی؟ حالا نگاهی به چرخ تعادل کشیده بیندازید و به خودتان گوش دهید: چقدر از وضعیت موجود راضی هستید؟.. به احساسات و احساسات بدنی پاسخ دهید …
به اعماق خود نگاه کنید … کدام بخشها برای شما مناسب است ، احساس گرما و رضایت را ایجاد می کند و برعکس ، با نگرانی و اشتیاق در قلب شما پاسخ می دهد؟
- خود را رها کرده و به خود اجازه دهید که رویا ببیند … چه می خواهید؟ با دست روی قلب ، دور انداختن همه محدودیت ها و عقده ها ، تا آنجا که ممکن است صادقانه به این س answerال پاسخ دهید … خانه شما باید چگونه باشد؟ منتظر چه نوع رابطه ای با معشوق خود هستید؟ شاید شما فاقد گرمی و مراقبت دوستانه هستید؟ یا شاید شما رویای پیدا کردن شغل دلخواه خود را دارید؟.. تصویری از زندگی مرفه خود را تصور کنید ، وقتی همه چیز در فراوانی است … برای شفافیت ، می توانید این ایده آل را برای خود روی یک تکه کاغذ واتمن بکشید یا یک کولاژ مجلات …
- نقاط قوت خود را درک کنید.
چه چیزی در حال حاضر دارید و واقعاً به چه چیزی نیاز دارید؟ وحشت نکنید.
اگر فاصله زیاد است نگران نباشید. از ترس خود نترسید. همانطور که می دانید ترس طرف مقابل هر خواسته ای است و بنابراین این احساس بسیار طبیعی است. فقط باید پذیرفت ، زندگی کرد.
پس از گذراندن کمی زمان در احساسات خود ، حرکت به مرحله استراتژیک را آغاز کنید. زمان استفاده از عقل سلیم و تجربه زندگی فرا رسیده است. گنجینه های خود را ارزیابی کنید: نقاط قوت و منابعی که دارید. شاید شما تقریباً همه مواد لازم را برای دستیابی به خواسته خود دارید؟ یا شاید تغییرات جدی تری مورد نیاز باشد و منابع را باید جستجو کرد … برای مثال ، شما با خودتان اعتراف می کنید که می خواهید حرفه ، شغل ، شریک زندگی ، کشور محل سکونت خود را تغییر دهید … این طبیعی است.به همین دلیل است که بحران به ما داده شده است ، به طوری که ما برای تغییر تلاش می کنیم
جیمز هولیس ، تحلیلگر مشهور یونگی می گوید: "روان ما اغلب از افسردگی برای جلب توجه و اشاره به این نکته استفاده می کند که در عمق وجود ما دروغ نهفته است."
بنابراین ، شما خود را به موقع گرفتار کرده اید.
- اقدام به! اما فقط به آرامی و در مراحل کوچک. این سبک "کایزن" نامیده می شود و به ما اجازه می دهد بدون ترساندن آمیگدال خود ، مغز خزنده ای که مسئول غرایز است ، به نتایج چشمگیری دست پیدا کنیم. در این مرحله ، تکیه بر چیزی مهم است. و مهمتر از همه ، باید یک برنامه باشد. ترتیب اقدامات لازم برای هر یک از نقاط را ذکر کرده و آنها را ساده و واضح نگه دارید. شعار شما می تواند عبارت ایرینا ملودیک باشد: "شروع کنید ، حتی اگر نمی دانید چگونه!".
- چشم انداز آینده خود را حفظ کنید.
در روند تغییرات ، دائماً به خاطر داشته باشید که کجا و چرا می روید.
بسیار مهم است که تصویری واضح و رنگارنگ از هدف مورد نظر را در نظر داشته باشید. این آسان نیست ، اما جالب است و قدرت اراده بلند مدت را آموزش می دهد.
یک کولاژ یا نقاشی های انجام شده در مرحله قبل در اینجا کمک خواهد کرد.
به طور کلی ، می توان نتیجه گرفت که بحران 30 سال یک آزمایش مهم وفاداری به خود است.
و این همان زمانی است که سرنوشت به ما فرصتی می دهد تا زندگی شایسته ای را برای خودمان ترتیب دهیم ، کاری را که دوست داریم انجام دهیم!
توصیه شده:
بحران 15-16 ساله است. امتناع از تجسم
شوهر یکی از همکاران من ، که با او در یک کلینیک روانپزشکی کار می کردم ، مردم شناس بود ، از طریق او ما علاقه مند به این علم شدیم. به تدریج ، ما شروع به مقایسه دانش درباره یک شخص و جنبه های اجتماعی زندگی او ، جمع آوری شده در قوم نگاری ، با واقعیت هایی که به عنوان روانشناس مطالعه کردیم ، کردیم.
بحران 40 ساله: 35 تا 45
بحران افراد چهل ساله (از 35 تا 45 سال) "بحران جمع بندی اولین نتیجه زندگی فرد" است. در زمان ما ، در این سالها است که مرز مشروط می افتد: "من عمرم را در نیمه راه گذرانده ام." در این سن ، اشتیاق برای استقلال شدیدتر می شود و تحریک علیه "
بحران معنای زندگی نقطه عطفی در زندگی جوانان 35-45 ساله
با خواندن آثار ای. اریکسون ، با توصیف او از بحران وجودی در افراد روبرو می شوم. به نظر می رسد که یک فرد زندگی می کند ، اما هیچ معنایی در زندگی ندارد. یا به نظر می رسد معنایی در زندگی وجود دارد ، اما فقط یک نفر می بیند که این معنا برای او نیست.
بحران کودکان 3 ساله
کودک شروع به تمایل به انجام مستقل می کند ، بنابراین عبارت ثابت کودک "من خودم" است. در عین حال ، او می خواهد کاری را انجام دهد که والدینش انجام می دهند ، حتی اگر بدیهی است که در قدرت او نیست. به هر حال ، والدین برای او نمونه ای از همه چیز هستند.
من می خواهم زندگی را از نو شروع کنم! بحران 30 ساله و فرصت های آن
بحران ها بخشی طبیعی از زندگی ما هستند ، بنابراین ضروری است که بتوانیم به نحوی مفید آنها را مدیریت کنیم) "… با نزدیک شدن به سی امین سالروز تولد ، ما احساس سرزندگی جدیدی را در خود احساس می کنیم" ، "… گذشته خود را به طور انتقادی تجدید نظر کنیم"