2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هنگام استراحت در کنار دریا با خانواده اش ، نیکیتا که از آب بیرون آمد ، احساس کرد باد گرم بر سر او می وزد ، مانند سنگهایی که او روی پاهایش فشار می داد و روی پاهایش فشار می آورد. با تنفس در هوای دریا ، از بوی آن لذت برد. در چنین لحظاتی احساس خوشبختی می کرد. نیکیتا متوجه شد که اخیراً احساس چنین لحظاتی برای او مهم شده است که آنها را تجربه کند. هر بار غم وجود داشت که آن لحظه به پایان رسید ، اما بعد از آن لحظه دیگری شروع شد. و بنابراین لحظه به لحظه ، مجموعه ای از احساسات و رویدادها. برخی آشکار می شوند ، برخی دیگر مورد توجه قرار نمی گیرند.
نیکیتا که به سمت محلی در ساحل حرکت می کرد ، جایی که همسر و فرزندش در آنجا بودند ، و چیزی را از سنگ می ساختند ، صدای موجهایی را که پشت سرش در ساحل سقوط می کردند ، شنید. او آن را خش خش کرد و بعد از آن فکر کرد که نفس می کشد: وقتی موج به عقب برمی گردد ، استنشاق کمی آرام تر است و وقتی روی ساحل دراز می کشد ، بازدم بلندتر می شود. با گوش دادن به این صداها ، متوجه شد که به نظر می رسد امواج شبیه یکدیگر هستند ، اما در عین حال بسیار متفاوت هستند: از نظر صدا ، قدرت ، مکث بین آنها. و آنها تکرار نمی شوند ، هر موج در نوع خود منحصر به فرد و غیر قابل تکرار است. دیگر چنین موجی وجود نخواهد داشت. یکی دیگر ، مشابه وجود خواهد داشت. زمان یک موج گذشته است ، زمان موج دیگر فرا رسیده است. و بنابراین موج به موج تا بی نهایت ، یا تا زمانی که انباشت آب به نام دریا وجود داشته باشد.
نیکیتا فکر کرد زمان و حرکت. - فضایی که خود را در آن می بینم مدام در حال حرکت است. بی پایان. به جلو هدایت شد. یا من اینطور فکر می کنم؟ اما در حقیقت ، همه چیز به سادگی داده می شود ، و به سادگی وجود دارد و می توان گفت ، مانند موج هایی که یکدیگر را دنبال می کنند ، در ریتم خود زندگی می کند. جالب است که در رابطه با چیزی که صداها را ایجاد می کند ، می گویم "زندگی می کند" ، اما ، به عنوان مثال ، در مورد یک سنگ می گویم که بی جان است. اگرچه او ، مانند همه چیز در اطراف ، به حرکت خود ادامه می دهد. تحت تأثیر خورشید ، باد ، آب اصلاح می شود. به اندازه فصل های سال قابل توجه نیست ، اما هنوز هم. آیا او در این سفر موقت زندگی می کند؟ برای او زمان وجود ندارد ، اما حرکتی وجود دارد که در آن متفاوت می شود.
من هم همینطور - در هر لحظه ، تغییراتی در من اتفاق می افتد. من به طور طبیعی خود را تخریب می کنم برای این من فقط باید زندگی کنم و زمان ، فضا ، محیط کار خود را انجام می دهند. بدن بدون اینکه از من در مورد آن س askingال کند فرسوده می شود. و من این ارگانیسم هستم ، که به سختی می تواند خود تخریب کننده خود را بپذیرد. شما می توانید یک شوخی بی رحمانه با خود بازی کنید ، فکر کنید همه چیز متفاوت اتفاق می افتد ، خود را فریب دهید ، وانمود کنید که اینطور نیست.
حتی در حال حاضر ، در مورد آن فکر می کنم ، من خود ویرانگر هستم. نمی توان جلوی آن را گرفت. حرکت ادامه دارد. عدم توجه به این بدان معنا نیست که همه چیز متوقف شده است. البته ، ندانستن یا تظاهر به اینکه نمی دانم آسان تر است ، اما این چنین می شود. من از این تعجب می کنم. اما این حرکت است - جهان حرکت می کند ، زندگی می کند ، خود را ویران می کند ، همزمان شکل جدیدی ایجاد می کند و شکل قبلی را تکمیل می کند. مانند امواج - یکی به پایان می رسد و سپس موج جدیدی ظاهر می شود. مانند سنگریزه - با هر ضربه موج به یکدیگر می مالند ، متفاوت می شوند ، برای همیشه تغییر می کنند. بنابراین من هستم - هر ثانیه در حال تغییر هستم و بازگشتی به شکل قدیمی وجود ندارد.
البته ، من می توانم این را انکار کنم ، اما خود روند قابل تغییر نیست. میترسم. من از مرگ می ترسم. مهم نیست که چقدر در برابر آن مقاومت می کنم ، من همچنان مسیری را که تعیین شده است دنبال می کنم: من متولد شدم ، بزرگ شدم ، پیر شدم ، مردم. یک آغاز وجود دارد ، یک پایان وجود دارد. حرکت بدون من ادامه خواهد داشت."
بنابراین ، با نزدیک شدن به خانواده خود ، نیکیتا تأملات خود را تکمیل کرد و تنها به یک چیز فکر کرد: "و اکنون من حرکت زندگی را با آنها سپری خواهم کرد."
با مشاهده همسر و فرزندش ، او احساس عشق ، گرما ، لطافت و قدردانی عمیق را نسبت به خود داشت زیرا می توانست به چنین رویدادهای مهمی برای او توجه کند. او کاملاً فهمیده بود که چنین تجربیاتی دیگر وجود نخواهد داشت. مثل موج هایی است که بر ساحل می افتند …
از Uv درمانگر گشتالت
دیمیتری لنگرن
توصیه شده:
حرکت از مردم نوع سه. تفکیک
نوع سوم شخصیت روان رنجور ، که توسط کارن هورنی در نظریه روان رنجوری توصیف شده است ، دارای نگرش "حرکت از مردم" و تمایل به انزوا است. علائم جداسازی عصبی - این اضطراب و تنش غیرقابل تحمل از برقراری ارتباط با مردم است. میل به تنهایی معنادار انزوای روان رنجور نیست.
"مامان به من نمی گوید زیبا باش." یا آنچه حرکت را در زندگی متوقف می کند
باور کنید یا نه ، همه مربیگری بر اساس این ایده است که فرد آنچه را که می خواهد می فهمد و می تواند به آن برسد. با کمال تعجب - و روان درمانی - این علم بزرگ و جدی تیز شده است به طوری که فرد یاد می گیرد خواسته های خود را بفهمد و آنها را برآورده کند.
شخصیت روان رنجور نوع دو. حرکت علیه مردم
ما همچنان به بررسی انواع شخصیت های روان رنجور که توسط کارن هورنی در نظریه روان رنجوری هایش توصیف شده است ، می پردازیم. ما ملاقات می کنیم ، نوع دوم شخصیت روان رنجور - تهاجمی ، نصب "جنبش علیه مردم". این نوع روان رنجوری تحت سلطه گرایش های پرخاشگرانه است.
10 حالت و حرکت که استرس را از بین می برد
بدن به طور خاص به استرس واکنش نشان می دهد. نقاط و مکانهایی در آن وجود دارد که به ویژه مستعد تجلیات آن هستند. با دانستن اینکه چگونه در "بدن" و "سر" اتفاق می افتد ، می توانید این روند را کنترل کرده و تأثیر استرس را کمتر دردناک کنید.
زمان پشت سر ما است (آیا شما برای زمان کار می کنید یا به شما خدمت می کند؟)
زمان پشت سر ما است ، زمان در مقابل ماست ، اما با ما اینطور نیست. یک انسان رانندگی نمی کند ، بلکه زمان می گذرد. زمان فرا می رسد ، و زمان آن فرا می رسد. فقیر به دنبال زمان نیست. زمان زمان است ، کارگر نیست. احمق زمان را نمی داند. برای یک احمق ، هر زمان که باشد ، زمان آن فرا رسیده است.