2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
و با آن چه باید کرد؟ سوالی که اغلب در دفتر من به گوش می رسد. شاید این به نوعی من را به عنوان یک روانشناس معرفی می کند ، شاید. در مورد آن چه باید کرد؟ من ، گاه و بیگاه در گذشته ، پاسخ این سال را نمی دانم. برای من ، این یک س slightlyال کمی مست است که مستلزم آن است که روانشناس نیز کمی مست باشد ، منظور من این است که با گفتن اینكه كسی با س lifeال زندگی خود چه كند ، من گویی از دید مشتری در مورد كارتون زندگی او مست شده ام. نمایش سریع ، حقایق و استدلال ها را برای پیروی از دستورالعمل های زندگی برای او به ارمغان بیاورید ، و سپس ، پس از مدتی ، وقتی مشتری تمام نکات برنامه ای را که از من دریافت کرده است تکمیل کرد ، قطعاً این لیست را به من نشان می دهد و می فهمد که کار نمی کند و سپس ، با پذیرش س drال مست ، می فهمم که مست بودم.
اگر به دنبال راهی از نقطه A تا نقطه B هستم ، ناگزیر وجود راه و پدیده "در راه بودن" را انکار می کنم ، برای من فقط نقاط میانی ، نقاط لنگر ، چراغ ها و نقاط دیدنی وجود دارد ، اما نه "اکنون" ، "اینجا" ، "بودن" و I. به نظر می رسد که خودم را در محور فضایی-زمانی آغشته کرده ام ، از روال دردناک خارج شده و از تصویر منفور و دردناک من خلاص می شوم ، اما ، با رسیدن به نقطه بعدی روی نقشه ، توجه می کنم که اگرچه چشم انداز تغییر کرده است ، اما من … وجود من در خودم تغییر نکرده است ، من چیزی را تغییر نداده ام تا حداقل چیزی تغییر کند. من سعی می کنم دائماً قاب را تغییر دهم ، اما بوم کشیده شده در آن را نه. س "ال "در مورد آن چه باید کرد؟" شخصاً ، موقعیتی نزدیک به پدیدارشناسی به من یادآوری می شود - "هیچ کاری نکن". اگر من را به عنوان موضوع اعمال و شرایط پیرامونم ، اشیاء اعمالم در نظر بگیریم ، سپس از نقطه A به نقطه B حرکت کنم ، من اصلی ترین چیز ، یعنی تعامل بین من و اشیا را نمی بینم. برای قرار گرفتن در مرکز حرکت نیازی به حرکت ندارم. به نظر من ، این پدیده مشاهده تعاملات و احساسات شخصی من است که این تعامل را پر می کند ، که کلید درک ماهیت "مشکلی" است که مشتری در حال حل آن است.
من نمی دانم با آن چه کنم فقط به این دلیل که اصولاً نمی دانم با چه چیزی سر و کار دارم و آیا اصلاً لازم است در این مورد کاری انجام دهم. س theال تعامل بین من و شیء ، س needالی است در مورد نیاز من ، و در مورد آسیب من ، و در مورد توانایی من برای دیدن جهان. و اگر ناگهان در نتیجه مشاهده پدیده تعامل بین من و جهان معلوم شود که هیچ تعاملی وجود ندارد ، پس در مورد سوال "و در مورد آن چه باید بکنم؟" من فکر می کنم که اگر خود را در این مشاهده غوطه ور کنید ، به دلیل تمرکز توجه روی نقاط A و B ، یعنی بسیاری از مواردی را که قبلاً قابل مشاهده نبود ، خواهید دید ، یعنی می توانید خودتان را ببینید ، و سپس آن معلوم می شود شیئی که می خواستم با آن کاری انجام دهم ، این خود من هستم. نمی توانید از خودتان دور شوید. اما من واقعاً می خواهم به نقطه B ، فراتر از افق بروم و در ایده بزرگ بعدی حرکت به سمت هدف بعدی ، نقطه C ، در آنجا پنهان شوم.
توصیه شده:
خیانت. باید باهاش چکار کنم؟ چه باید کرد؟ نحوه برخاستن و رفتن
آیا می دانید سخت ترین قسمت خیانت چیست؟ اینها احساسات لطیفی نسبت به یک خیانتکار است. چقدر ساده خواهد بود اگر آن ناامیدی باورنکردنی ، که پس از شوک اخبار بسیار دردناک سقوط کرد ، تمام احساسات گرم را به هیچ وجه نسوزاند. هیچ عشقی وجود ندارد ، عصبانیت و ناامیدی باقی ماند ، آنها صفحه را ورق زدند و رفتند.
او باید یا من باید؟
مترو بدون میز خالی بیشتر مردان نشسته اند. زنی با کیف سنگین می ایستد و عصبانی است که صندلی به او داده نمی شود. سناریوهایی که من دیدم. گزینه صفر زن در تمام طول سفر همچنان عصبانی است ، با فکر "چه رسوماتی رفته است" عصبانی شده از مترو بیرون می آید.
زنده ماندن: در صورت گم شدن در جنگل چه باید کرد و از قبل چه چیزی را پیش بینی کرد
اکثر مردم در پاسخ به چنین س questionsالاتی تمایل به پاسخ دارند: این هرگز برای من اتفاق نخواهد افتاد. احتمالاً ، در میان کسانی که در جنگل گم شده ام ، چنین افرادی نیز وجود دارند. غرور بیش از حد ، اعتماد به دانش خوب فرد در مورد منطقه ، توانایی حرکت کامل در جنگل ، گاهی اوقات آمادگی روبرو شدن با مشکل در واقعیت را مختل می کند.
منبع: کجا باید آن را پیدا کرد و چگونه آن را دوباره پر کرد
مفهوم "منبع" در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود ، اما در زمینه بهزیستی روانشناختی ، معنای این کلمه برای بسیاری همچنان یک راز باقی مانده است ، تا حد زیادی به این دلیل که به یک اصطلاح عامیانه تبدیل شده است. به معنای وسیع ، یک منبع در روانشناسی به معنای مقدار مشخصی از انرژی حیاتی و قدرت ذهنی است ، یا بهتر است بگویم نسبت این انرژی ، که در آن میزان انرژی دریافتی از منابع داخلی و خارجی انرژی بیش از مقدار هزینه شده برای حل کارهای روزمره است.
آیا باید شریک زندگی خود را ترک کنم؟ همیشه در موردش فکر میکنم. دلایل و چکار باید کرد؟ روانشناسی رابطه و روانشناسی شخصیت
چرا یکی از شرکا می تواند بین انتخاب ترک شریک یا ماندن عجله کند؟ در این صورت چه باید کرد؟ در واقع ، این پدیده غیر معمول نیست - بسیاری از افراد با درخواست مشابهی به مشورت شخصی می آیند. و در اینجا ارزش درک جزئیات بیشتر را دارد. گاهی اوقات یک فرد می تواند چندین شریک خود را تغییر دهد ، اما مدام روی یک چنگک یکسان قدم بگذارد ، او دائماً در یک رابطه بسیار ناراحت می شود.