و با آن چه باید کرد؟

تصویری: و با آن چه باید کرد؟

تصویری: و با آن چه باید کرد؟
تصویری: با افراد حقه باز و دغل کار چه باید کرد؟ویدئو های انگیزشی و آموزشی بیشتر را بیبینید 2024, ممکن است
و با آن چه باید کرد؟
و با آن چه باید کرد؟
Anonim

و با آن چه باید کرد؟ سوالی که اغلب در دفتر من به گوش می رسد. شاید این به نوعی من را به عنوان یک روانشناس معرفی می کند ، شاید. در مورد آن چه باید کرد؟ من ، گاه و بیگاه در گذشته ، پاسخ این سال را نمی دانم. برای من ، این یک س slightlyال کمی مست است که مستلزم آن است که روانشناس نیز کمی مست باشد ، منظور من این است که با گفتن اینكه كسی با س lifeال زندگی خود چه كند ، من گویی از دید مشتری در مورد كارتون زندگی او مست شده ام. نمایش سریع ، حقایق و استدلال ها را برای پیروی از دستورالعمل های زندگی برای او به ارمغان بیاورید ، و سپس ، پس از مدتی ، وقتی مشتری تمام نکات برنامه ای را که از من دریافت کرده است تکمیل کرد ، قطعاً این لیست را به من نشان می دهد و می فهمد که کار نمی کند و سپس ، با پذیرش س drال مست ، می فهمم که مست بودم.

اگر به دنبال راهی از نقطه A تا نقطه B هستم ، ناگزیر وجود راه و پدیده "در راه بودن" را انکار می کنم ، برای من فقط نقاط میانی ، نقاط لنگر ، چراغ ها و نقاط دیدنی وجود دارد ، اما نه "اکنون" ، "اینجا" ، "بودن" و I. به نظر می رسد که خودم را در محور فضایی-زمانی آغشته کرده ام ، از روال دردناک خارج شده و از تصویر منفور و دردناک من خلاص می شوم ، اما ، با رسیدن به نقطه بعدی روی نقشه ، توجه می کنم که اگرچه چشم انداز تغییر کرده است ، اما من … وجود من در خودم تغییر نکرده است ، من چیزی را تغییر نداده ام تا حداقل چیزی تغییر کند. من سعی می کنم دائماً قاب را تغییر دهم ، اما بوم کشیده شده در آن را نه. س "ال "در مورد آن چه باید کرد؟" شخصاً ، موقعیتی نزدیک به پدیدارشناسی به من یادآوری می شود - "هیچ کاری نکن". اگر من را به عنوان موضوع اعمال و شرایط پیرامونم ، اشیاء اعمالم در نظر بگیریم ، سپس از نقطه A به نقطه B حرکت کنم ، من اصلی ترین چیز ، یعنی تعامل بین من و اشیا را نمی بینم. برای قرار گرفتن در مرکز حرکت نیازی به حرکت ندارم. به نظر من ، این پدیده مشاهده تعاملات و احساسات شخصی من است که این تعامل را پر می کند ، که کلید درک ماهیت "مشکلی" است که مشتری در حال حل آن است.

من نمی دانم با آن چه کنم فقط به این دلیل که اصولاً نمی دانم با چه چیزی سر و کار دارم و آیا اصلاً لازم است در این مورد کاری انجام دهم. س theال تعامل بین من و شیء ، س needالی است در مورد نیاز من ، و در مورد آسیب من ، و در مورد توانایی من برای دیدن جهان. و اگر ناگهان در نتیجه مشاهده پدیده تعامل بین من و جهان معلوم شود که هیچ تعاملی وجود ندارد ، پس در مورد سوال "و در مورد آن چه باید بکنم؟" من فکر می کنم که اگر خود را در این مشاهده غوطه ور کنید ، به دلیل تمرکز توجه روی نقاط A و B ، یعنی بسیاری از مواردی را که قبلاً قابل مشاهده نبود ، خواهید دید ، یعنی می توانید خودتان را ببینید ، و سپس آن معلوم می شود شیئی که می خواستم با آن کاری انجام دهم ، این خود من هستم. نمی توانید از خودتان دور شوید. اما من واقعاً می خواهم به نقطه B ، فراتر از افق بروم و در ایده بزرگ بعدی حرکت به سمت هدف بعدی ، نقطه C ، در آنجا پنهان شوم.

توصیه شده: