2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یکی از مهمترین علل افسردگی در کودکان ، طلاق والدین است. و از آنجا که طلاق در حال حاضر بسیار رایج است ، تعداد زیادی از کودکان از مشکلات خانوادگی رنج می برند. اگرچه بسیاری از والدین معتقدند که کودک آنقدر کوچک است که نگران مشکلات زندگی خانوادگی نباشد ، اما این اصلا صادق نیست
تا یک سال و نیم ، ممکن است کودک در مورد ناپدید شدن پدر اهمیت چندانی نداشته باشد. این اغلب به این دلیل است که پدران عمدتا رفتار کمی با کودکان انجام می دهند. در بهترین حالت ، سهم آنها در آموزش و پرورش به جلسه عصر "بز شاخ دار" کاهش می یابد. البته ، استثنائاتی نیز در این قانون وجود دارد ، اما در بیشتر موارد ، پدران کاملاً نمی دانند با چنین کودک کوچک چه کنند. شما حتی نمی توانید در زندگی خود با او صحبت کنید و نمی توانید فوتبال بازی کنید.
از یک و نیم تا 2.5 سال ، کودک در حال حاضر به وضوح می فهمد که پدرش نیست ، منتظر او است ، نگران عدم وجود "بز شب" سنتی است ، نمی خواهد بخوابد. بچه های بزرگتر می پرسند پدر کجاست. با احساس ناراحتی ، کودک دچار بدخلقی می شود ، اغلب عصبانیت می اندازد ، ممکن است تیک و وسواس داشته باشد. کودک بیشتر مریض می شود ، زیرا سیستم ایمنی بدن نیز در صورت وجود اختلال افسردگی و اضطراب از کار می افتد.
اگر پدر خانواده را در سن 2 ، 5 تا 6 سالگی ترک کرد ، کودک استرس جدی را تجربه می کند. کودک احساس می کند که بخشی از مادر و پدر است و ناپدید شدن یکی از والدین او را در وضعیت تقریبا شوکی قرار می دهد. در این دوره ، کودکان به طور طبیعی در تفاوت های ظریف زندگی آشنا نیستند ، آنها شروع به این باور می کنند که پدرشان ترک کرده است زیرا او را دوست ندارد. و از آنجا که پدر او را دوست ندارد ، پس کودک رفتار بدی داشت یا بد بود. بنابراین ، کودک خود را دلیل اصلی طلاق می داند ، در مورد آنچه اتفاق افتاده احساس گناه می کند و حتی سعی می کند با رفتار خوب جبران کند.
از 6 تا 10 سالگی ، در پاسخ به طلاق والدین ، کودک احساس می کند که ناتوانی خود را دارد ، برای پدر ترک کننده بی اهمیت است. از احساس ناامیدی ، کودک اغلب دچار افسردگی می شود ، که با کاهش عملکرد تحصیلی ، بی علاقگی ، از دست دادن علاقه به همه چیزهایی که قبلاً مورد توجه بود ظاهر می شود ، گاهی اوقات هم نسبت به پدر و هم نسبت به مادر تهاجمی می شود.
کودکان بالای ده سال اغلب از اعتماد کامل به بزرگسالان منصرف می شوند و منزوی می شوند. پسرها اغلب به شدت به مادر خود وابسته می شوند ، گاهی اوقات از پدر خود متنفر می شوند و او را خیانتکار می دانند. از سوی دیگر ، دختران بیشتر اوقات تجاوز خود را به سمت مادر خود سوق می دهند و او را مقصر طلاق می دانند.
فروپاشی خانواده قوی ترین استرس برای کودک است. به همین دلیل ، برای به حداقل رساندن تجربه نوزاد ، باید تعدادی از قوانین را رعایت کرد:
- نیازی به صحنه های داغ ایتالیایی در حضور کودک با شکستن ظروف و اره کردن مبلمان نیست.
- مادران ، که اغلب احساسات منفی و خشم نسبت به همسر سابق خود را تجربه می کنند ، شروع به چشمان خود به روی یک کودک کوچک می کنند که پدرش چه گاوهایی است. از "ریختن خشم" در این باره خودداری کنید. از آنجا که کودک به نوعی احساس می کند که بخشی از پدر است ، شما به طور همزمان به او می گویید که او نیز بد است. و سپس ، اگر پدر مانند یک دزد دریایی یا بارمالی رفتار می کند ، چگونه می توانید چنین افرادی را دوست داشته باشید؟ و کودک هنوز پدرش را دوست دارد و افشاگری های شما این عشق را شرم آور می کند.
- قبل از جدایی ، هر دو والد باید با کودک صحبت کنند و به او بگویند که دیگر با هم زندگی نمی کنند. نیازی نیست به فرزند خود در مورد معنای فلسفی زندگی بگویید که پدر با خاله دیگری زندگی می کند و آنها به زودی صاحب فرزند دیگری می شوند ، یا اینکه پدر الکلی است و دیگر نمی تواند با ما در یک خانه باشد. هیچ چیز خوبی از سخنرانی صریح شما به دست نمی آید.
- بابا! فرزند خود را محکم کنید و با او قرار بگذارید تا بعداً به همسر سابق خود ضربه نزنید: "ببینید ، او را چه هیولای اخلاقی تربیت کرده اید!" پدری که به ملاقات او نمی رود و در تربیت او شرکت نمی کند ، سهم بسزایی در "تغییر شکل اخلاقی" کودک دارد. اگر اتفاق می افتد که شما با هم زندگی نمی کنید ، مسئولیت های پدرانه خود را فراموش نکنید.با این حال ، اگر نمی توانید به توافق رسیده با کودک در مورد ملاقات با کودک پایبند باشید ، بهتر است اصلا نروید. کودکی فریب خورده و رها شده ، بدشانس ترین موجود.
- مامان! سعی کنید سخنرانی های متهم کننده مانند "همه مردان حرامزاده هستند و پدر شما یک حرامزاده و حرامزاده در یک لیوان وجهی" انجام ندهید. در دختر ، این باعث بی اعتمادی عمومی نسبت به مردان می شود و ناتوانی در تشکیل خانواده خود ، پسر از جنس خود بیزار است (من در مورد این واقعیت که او یک تراستیت است ، صحبت نمی کنم ، بلکه این که او در زندگی احساس ناامنی می کند ، احساس می کند یک حرامزاده است).
- مامان و بابا! هنگام برقراری ارتباط با کودک ، از مقایسه هایی مانند: "شما همان پرستار مادر خود هستید" ، "در اینجا او یک طبیعت وحشیانه پدری است" خودداری کنید. این بدون اظهار نظر است ، امیدوارم. همان گفته های مختلف در مورد خویشاوندان همسر با ماهیت توهین آمیز. به یاد داشته باشید ، اینها نیز بستگان فرزند شما هستند.
- کاری نکنید که کودک به خاطر آن به شما احترام نمی گذارد. منظورم ترفندهای ریز کثیفی است که همسر سابق در مقابل فرزند دارد. شما و پسرتان نیازی ندارید که سیب زمینی را داخل لوله اگزوز ماشین مادر بچسبانید یا لباس پدر را که با رژ لب وارد توالت شده است لکه کنید. شما کودک را به سمت رفتارهای ضد اجتماعی سوق می دهید. او از جنگ چریکی شما یاد می گیرد که انجام کارهای ناخوشایند برای دیگران مضحک است و حتی می توانید به پدر یا مادر خود صدمه بزنید و از طرف مقابل رضایت بگیرید. از جمله اینکه اگر به کودک یاد دهید کارهای خوب انجام دهد ، اما خودتان کارهای بد انجام دهید ، ممکن است اقتدار شما در نوجوانی او سقوط کند.
- مامان نیازی به پخش "چگونه ما بدون پدر زیبا زندگی می کنیم" ندارد ، حتی اگر واقعاً چنین باشد. این می تواند این احساس را در کودک ایجاد کند که خانواده به هیچ وجه ضروری نیست ، که می تواند زندگی او را بسیار تحت تأثیر قرار دهد.
چه اختلالاتی نشان می دهد که کودک دچار نوعی اختلال مرتبط با طلاق شده است؟
- اضطراب
- فوبیا
- عصبانیت و اشک ریختن.
- سرقت.
- وخامت عملکرد تحصیلی.
- پرخاشگری.
- بی تفاوتی ، از دست دادن علاقه.
- اختلالات رفتاری.
(در مورد نقاط 3 و 4 ، این در زمینه کاهش کنترل ارادی عمومی بر انگیزه های آنها در نتیجه اختلالات افسردگی و اضطراب ظاهر می شود.)
به طور کلی ، به یاد داشته باشید که کودک اولین فردی است که در طول طلاق شما از او مراقبت می کند. جدایی والدین برای نوزاد یک کار حل نشدنی است و نباید او را با او تنها بگذارید. به نوزاد خود نزدیک شوید حتی اگر نمی خواهید به هم نزدیک باشید.
توصیه شده:
طلاق - قبل و بعد - قسمت 1. دنیای آشنا در حال فروپاشی است
- سلام … (صدای زنانه دلپذیر در تلفن) ، من در مورد شما در اینترنت خواندم. طلاق می گیرم. معمولاً ، پس از آن من فقط دفتر خاطرات را باز می کنم و اولین قرار را می گذاریم. و من ناراحتم که رابطه دیگری از هم پاشیده و درعین حال شاد است - می دانم که شاهد راهی شگفت انگیز به مرحله جدیدی از زندگی خواهم بود.
دستکاری کنندگان در خانواده داستان دختری که "بسیار دوست" مادر در حال مرگ در حال مرگ است
مامان! من نمی توانم همیشه با تو زندگی کنم! بالاخره من تحصیلات عالی گرفتم ، دیپلم قرمز دارم! من دعوت شده ام تا در بهترین موسسه در زمینه آموزش کار کنم! - ناتاشا به مادرش فریاد زد. بیش از یک ساعت است که او و مادرش در حال بحث در مورد این موضوع هستند که او تصمیم گرفته است به مسکو برود و همه چیز برای او آماده است.
طلاق چگونه می توان از طلاق جان سالم به در برد؟
طلاق چیست؟ برخلاف تصورات روزمره مردم ، طلاق اصلاً مترادف کلمات "جدایی" ، "جدایی" یا "جدایی" نیست. بین کلمات "جدا شده" و "مطلقه" فاصله معنایی عظیمی وجود دارد. طلاق عبارت است از خاتمه پیوند زناشویی بین زن و مرد که رسماً توسط دولت به رسمیت شناخته شده است.
روانشناس خصوصی کودکان: چه چیزی به ایجاد ارتباط با کودکان کمک می کند
روانشناس خصوصی کودکان: چه چیزی به ایجاد ارتباط با کودکان کمک می کند. نکاتی از روانشناس خصوصی کودک در مورد نحوه ارتباط با کودکان. مطالعات نشان داده است که سه عامل بر محیط خانه تأثیر می گذارد: شایستگی والدین ، سازگاری کودک و رضایت زناشویی.
بعد از طلاق: ارتباط با کودکان
پس از طلاق: ارتباط با فرزندان طلاق در خانواده -30 shock یک شوک بزرگ وجود دارد ، و در حدود 70 - - یک فاجعه واقعی از زندگی است. البته زمان درمان می کند. سالها بعد ، حتی در دریچه های آتشفشانهای تنفس کننده آتش ، دریاچه های کوهستانی زیبایی ظاهر می شود و دهانه های شهاب سنگ های سقوط کرده پر از گل می شوند.