ماتریس گروه انسانی چگونه می توان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟

فهرست مطالب:

تصویری: ماتریس گروه انسانی چگونه می توان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟

تصویری: ماتریس گروه انسانی چگونه می توان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
تصویری: ١٠ پیش بینی زندگی انسان در 100 سال آینده 2024, ممکن است
ماتریس گروه انسانی چگونه می توان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ماتریس گروه انسانی چگونه می توان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
Anonim

روزی روزگاری (حتی قبل از تمرین حرفه ای خود به عنوان روانکاو) بازی ارتباطی Kingdom را نوشتم. و من آن را با افراد مختلف ، آشنایان و افراد جدید بازی کردم. شگفت انگیز بود که گروه هایی با سابقه های مختلف ، انگیزه های بازی ما ، سطوح مختلف دانش در مورد بازی و یکدیگر به یک شکل بازی کردند. بازی درگیری ایجاد کرد و حیله گری را دعوت کرد. افراد مختلف سکانس های مشابهی از حرکات را ایجاد کردند و نقش های اصلی یکسانی را ایفا کردند.

بعد قانع شدم. این گروه همیشه (و در صورت تمایل و بدون) طبق الگوهای خاصی زندگی خواهند کرد. فقط باید بدانید به چه چیزی باید نگاه کنید. جامعه شناسان و درمانگران گروهی که موضوع را مطالعه می کنند ، همین را به ما می گویند.

گروه همیشه ماتریس را نشان می دهد. افراد جدیدی را در آنجا معرفی کنید ، شرایط یا ناظر را تغییر دهید - ماتریس باقی می ماند. در زیر نه نکته اصلی را که شامل آن است ، خواهم نوشت. این بازسازی رایگان ایده های زیگموند فوکس است.

ماتریس گروهی به کسی که به دنبال کمک ، درک ، حمایت و بهبود کیفیت زندگی خود است ، چه می دهد؟ - حداقل امید داشته باش. اینکه جلوه های شخصی شما در گروه قابل پذیرش ، درک و توضیح باشد. و بنابراین ، به موارد راحت تر و موفق تر تغییر دهید. و حتی - برای درمان یک جامعه کوچک. و خیلی بیشتر امکان پذیر است.

بنابراین. وقتی گروه در حال زندگی است به چه نکاتی توجه کنیم؟ و در آینده چه انتظاری می توان داشت؟

1. تعادل جدایی (انزوا) و شمول (وحدت) با گروه. تعادل است

مثلا. اگر شخصی برخی از نارسایی های خود را برای گروه به ارمغان بیاورد ، برای دیگران ناراحتی ایجاد کند ، گروه شروع به رد چنین مشارکتی (فعال یا غیرفعال) می کند ، در نتیجه او برای گروه ناکافی و ناراحت کننده تر می شود. تکرار یک مورد با افزایش ناراحتی برای همه وجود دارد.

این امر تا زمانی ادامه می یابد که این ایده در گروه متولد نشود که لازم است نه تنها فرد را تغییر دهید (مناسب تر شوید) ، بلکه گروه را نیز تغییر دهید - برای درک بیشتر ، تجربه بیشتر و بردبارتر.

یعنی تا زمانی که همه شروع به تغییر نکنند - محکومیت (انزوا) و حتی اخراج تک تک شرکت کنندگان بی فایده است.

2. تفکر در شرکت کنندگان را متوقف می کند. به کجا می رسند؟

مثلا. گروه به صورت متحرک درباره رویدادهای خود بحث می کند. ناگهان یکی از شرکت کنندگان در مورد یک ساختمان تخریب شده رویا می گوید. گروه برای مدتی به شدت ساکت هستند. در جلسه بعدی ، شخصی در مورد آتش سوزی در حیاط خانه خود صحبت می کند و گروه دوباره ساکت می شوند. می توان فرض کرد که استعاره آتش سوزی برای گروه مهم و منبع است. حتی اگر گروه آن را نادیده بگیرد و بازتاب نکند ، استعاره بارها و بارها ظاهر می شود و باعث حیرت و تنش می شود. چیزی که دوباره شبیه یک توقف و یک دور باطل خواهد بود.

تا زمانی که گروه شروع به فکر کردن در مورد آن و ایجاد ایده های جدید نکند که تصور خود را از خود تغییر دهد ، تصویر می آید و آویزان می شود.

3. شرکت کنندگان به عنوان خارجی چه چیزی را رد می کنند؟

رانده شده چیزی را نشان می دهد که شرکت کنندگان نمی خواهند درباره خود بدانند. دانستن درد دارد. با این حال ، آنها احساس می کنند و بنابراین واکنشی زنده به رد شده ها نشان می دهند.

بازگشت پیش بینی ها منجر به احساس گناه ، شرم و اندوه می شود. عدم بازگشت پیش بینی ها منجر به اضطراب و طرد شدن می شود. بنابراین احساس گناه و اندوه توسعه گروهی است و طرد شدن راکد است. و معمولاً متناوب هستند ، گاهی آرام ، گاهی روشن تر.

4. گروه همیشه احساسات را جمع می کند. و سپس یک رویداد ناچیز آخرین کاه می شود

مثلا. گروه اخبار خود را مورد بحث قرار داد ، به نظر می رسید که همه از دیدن یکدیگر خوشحال بودند. بسیاری می گفتند که چگونه بین این گروه دلتنگ شده اند. ناگهان یکی از شرکت کنندگان گفت که دفعه بعد نمی آید. در قالب یک واکنش زنجیره ای ، بسیاری شروع به ادعای گروه و رهبر می کنند و احساسات منفی انباشته را آزاد می کنند. دومی قبل از آن بودند. اما هیچ محرکی برای آگاهی و بیان آنها وجود نداشت.

پس از احساسات مثبت قوی ، احساسات منفی می آیند ، آنها به جایی نمی رسند.

5. شرکت کنندگان یکی پس از دیگری تکرار می کنند و تکرار خواهند کرد

مثلا. کسی شروع به صحبت در مورد اجداد و ریشه های خود کرد - دیگران انتخاب کردند. بنابراین ، فرصتی برای اندیشیدن و صحبت در مورد آنچه که او فکر نمی کرد در مورد آن فکر کند وجود دارد. این گروه لایه های کاملی از حافظه و احساسات ما را زنده می کند.

تکرار ، سرزندگی گروه و اثر درمانی آن را تضمین می کند.

در واقع ، این تنها چیزی است که دارای پتانسیل یادگیری گروه است - تمایل به تکرار یکی پس از دیگری.

6. گروه همیشه به سمت درک مشکلات پیش می رود. یا به روان رنجوری و رگرسیون بازگردیم

هر جهت مفید است. و نباید سرعت یا سرعت خود را کم کنید. این هیچ چیز نمی دهد ، اما بدون تغییر تحول ، وضعیت را گیج می کند. اگر در اصلاح آنها عجله نکنید (کلمات سیگموند فوکس) ، خطاها مفید هستند.

عقب نشینی فقط در نگاه اول ترسناک است. و با نگاه دقیق و با تجربه به این نتیجه می رسیم که پسروی در مورد آسیب ها بسیار مفید است.

7. همه شرکت کنندگان نقش های گروه را تجزیه و تحلیل کرده و جدا می کنند

آشنا و ترجیح برای همه. این به شما امکان می دهد موقعیت های آشنا (زنده) را در یک محیط درمانی بازی کنید. خودکارسازی ها را درک کرده و آنها را تجدید نظر کنید. در درمان فردی ، این ممکن است به هیچ وجه اتفاق نیفتد. و گروه کار خواهد کرد.

نقشها می توانند چیزی شبیه به این باشند: ساکت ، قصه گو ، دلداری دهنده ، شاکی ، وکیل ، خارجی ، بزبان قربانی ، احمق ضعیف ، موفق ، سرد ، شیطانی ، مهربان ، روانشناس ، مربی گورو ، نمی دانم ، ساده لوح ، کمدین ، بیمار ، کودک ، تابع ، غالب ، تحریک کننده ، قاضی ، مورخ-وقایع نگار و غیره

تخصیص نقش یک فرایند اجتماعی شدن مهم است. بدون این ، گروه غیرممکن است ، به سادگی ارتباطی نخواهد داشت. حتی طرفداران انزوا و جدایی و "متجاوزان اجتماعی" - جای خود را در گروه خواهند گرفت. و اگر فرد برداشته شود (اخراج شود) ، آنگاه شخص دیگری به آسانی جای او را می گیرد و برای این نقش با او رقابت می کند.

مسئولیت تعیین نقشها هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی است. گروهی می تواند به یک نقش اختصاص داده شود یا از یک نقش حذف شود ، و هر یک از اعضا می توانند نقش را بپذیرند یا از آن امتناع ورزند ، در برابر آن مقاومت کنند یا از آن پیشی بگیرند.

همه اینها بسیار درمانی است. نقشها نقش مهمی در بینش دارند.

پیش بینی در اینجا این است که نقش های اصلی ، غالب ، وابسته و کمک کننده همیشه در اختیار کسی خواهد بود. کسی قطعاً متجاوز و تحریک کننده خواهد بود ، قطعاً کسی قربانی خواهد شد و شخصی وکیل و نجات دهنده خواهد شد.

8. نوسانات ریتم ها. فعالیت و رکود ، خوش بینی و بدبینی ، وحدت و تفرقه و دیگران

این اصل اساسی هر توسعه ای است. اگر گروه به مدت طولانی در یک مرحله متوقف شود و تلاش برای تغییر در فعالیت و تجدید نظر خود را متوقف کند ، مخرب خواهد شد. اما چنین توقف هایی لزوماً باعث ناراحتی می شوند ، به سایر اعضای کمتر حساس منتقل می شود و گروه با تمایل به تغییر چیزی منفجر می شود.

یعنی چرخه ها همیشه بوده و خواهند بود. و آنها یا منجر به توسعه یک مورد جدید می شوند ، یا به دفن در زیر مواد آشنا می پردازند. همچنین به بند 1 مراجعه کنید.

9. استرس یا شخصیت غیرطبیعی چگونه گروه را تغییر می دهد؟

از هر دو ، گروه غیر طبیعی می شود. و سرنوشت یک گروه عادی که ناهنجار شده اند چه خواهد شد؟ توزیع مجدد نقش ها ، ویژگی های جدید هر شخصیت و درگیری های جدید وارد عرصه می شود ، چرخه ای جدید ظاهر می شود.

مثلا. گروه به تعادل رسید ، اما اعضا از یادگیری ارتباطات با یکدیگر کمی خسته شده بودند. یک عضو جدید آمد ، که اخیراً به خاطر آسیب های جسمی خود طلاق گرفت و بسیار نگران حقارت خود بود. این گروه در ابتدا به افسردگی عمومی ، حالت جدیدی برای خود فرو رفت ، سپس به طور فعال شروع به کمک به شرکت کننده کرد و نقش ها و روابط جدیدی را در درون ایجاد کرد. همه شرکت کنندگان خود را از جنبه های کاملاً ناآشنا نشان دادند.این مرحله با مرحله جدیدی در توسعه گروه ، مملو از بینش های شخصی و ارتباطات جدید درون گروهی به پایان رسید.

بنابراین. در اینجا نه نقطه تمرکز وجود دارد. با مشاهده و تحقیق می توانید حدس بزنید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. و فقط آماده نشوید ، بلکه سعی کنید به تکرارها به شیوه جدیدی نگاه کنید. یک بازی آشنا انجام دهید ، کمی خودتان را تغییر دهید. امروز تأیید خود و توانایی های خود کمی قوی تر و عاقلانه تر از قبل شده است.

من از کسانی که مایلند به گروه درمانی من در کیف بپیوندند دعوت می کنم (تعدادی از آنها برای اکتبر تا نوامبر 2019 وجود دارد). مخاطبین من را در سایت انتشار مقاله پیدا کنید و برای من بنویسید. من به همه سالات پاسخ می دهم.

توصیه شده: