ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که واژه ما چگونه پاسخ خواهد داد

تصویری: ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که واژه ما چگونه پاسخ خواهد داد

تصویری: ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که واژه ما چگونه پاسخ خواهد داد
تصویری: Shocking Secret of the Pope That Bowed to Allah 2024, آوریل
ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که واژه ما چگونه پاسخ خواهد داد
ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که واژه ما چگونه پاسخ خواهد داد
Anonim

اطلاعات یک شخص مهم یا "از صفحات چاپی" به سر می رسد و به ناحیه زیر قشر ، جایی که ناخودآگاه "زندگی می کند" نفوذ کرده و مانع از آن می شود و باعث ایجاد احساسات مختلف ، اغلب خشونت آمیز می شود.

من ساختارهایی مانند شایعات و شایعات را که یکی از قدرتمندترین ابزارها برای مدیریت افراد هستند ، کنار می گذارم. اجازه دهید فقط مکانیسم مشارکت افراد در هر "دعوا" را به شما یادآوری کنم.

"اپراتور" هدف خاصی را دنبال می کند - افزایش پیشنهاد افراد در کلمات آنها. و بنابراین ، "ذهن خشمگین ما در حال جوشیدن است" ، ما رفتیم تا شلیک کنیم ، زیرا چیزی برای فکر کردن وجود ندارد ، اما چیزی برای انجام دستور (پیشنهاد) وجود دارد.

این پدیده چگونه با کار روانشناس مطابقت دارد؟

برای همه روشن است که آنها با خوشحالی به روانشناس نمی روند. آنها برای مباهات به زندگی خود به جاهای دیگر می روند. آنها زمانی می آیند که همه چیز "به اندازه کافی" شده است و عصبانیت ، کینه و غیره جمع شده است. به گونه ای که زندگی فعلی را مختل می کند.

به عبارت دیگر ، مراجعه کننده معمولاً در حالت عاطفی نامتعادل از آستانه مطب روانشناس عبور می کند. اغلب در لبه. چشم در یک مکان مرطوب. هم متخصصان و هم مراجعان آینده باید درک کنند که در این حالت عاطفی است که شخص تقریباً مانند یک کودک آزرده یا درمانده رفتار می کند و احساس می کند و بنابراین ، پیشنهادات او چندین برابر می شود.

و من معتقدم که شما باید در کلمات خود بسیار مراقب باشید ، زیرا ذهن "تلنگرها را چسباند" ، و مکالمه بین روانشناس و مراجعه کننده در سطح ناخودآگاه انجام می شود ، که فقط با احساسات "زندگی می کند و فکر می کند". و همان ویژگی را دارد که همه چیز را به معنای واقعی کلمه ، مانند سخنرانی والدین سه ساله ، در نظر بگیرد.

حالت افزایش پیشنهاد پذیری چیست؟ این حالت زمانی است که عامل مهم تفکر خاموش می شود. به بیان ساده ، در این حالت ، مردم با استفاده از منطق خلسه غیرمنطقی فکر می کنند و می توان حدس زد که باد می وزد چون درختان تاب می خورند.

بیهوده نیست که ضرب المثل "عصبانیت مشاور بدی است" و بسیاری دیگر ، که در مورد تصمیمات عجولانه اتخاذ شده در داغ لحظه هشدار می دهند ، زنده بمانند. "داغ" به چه معناست؟ پس در مورد احساسات

این ، به هر حال ، ملاقات با دوستان به جای متخصص خطرناک است. بله ، این نظر وجود دارد که گریه کردن تا زانو برای یک دوست تصمیم خوبی است ، چرا باید به عمه شخص دیگری یا عموی شخص دیگری بروید ، به خصوص پس از گفتگوی صمیمانه با یک دوست ، که از آن نتیجه می گیرد که دوست او بهتر است ، مهم نیست که چگونه آن را تغییر دهید ، اما همه مردان به طور کلی … خوب ، شما درک می کنید.

این خطر است - برای گرفتن سوسک های دیگران دقیقاً در آن لحظه در زمانی که روح شما با زخم فاصله دارد و بسیار پذیرای کلمات است. آنها مستقیماً وارد زیر قشر می شوند و به اعتقادات شخصی تبدیل می شوند.

دوست شما چگونه پشتیبانی می کند؟ "بیا ، نگران نباش ، فکر کن چه مشکل بزرگی!" و روح شما درک می کند که احساس درد دارد ، باید برای خود شما ممنوع باشد تا احساس درد نکنید ، و آنچه برای شما اتفاق افتاده یک چیز کوچک و بزرگ است. به هر حال ، یک دوست خوب ، رنج شما را بی ارزش کرد. همه به خاطر شما ، به خاطر حمایت. واقعا به خاطر خودم شاید او از دیدن شما اینگونه می ترسد؟ و عجیب. بنابراین او با روشهای سریع "شما را به حالت عادی برمی گرداند".

یا یک گزینه دیگر: "شما بیش از حد گرسنه شده اید. این مرد می نوشد ، این مرد می زند ، و شما احساس خوبی دارید ، چرا آنجا فقیر هستید؟"

چه اتفاقی می افتد: ما باید مشکل را برطرف کنیم ، مردانی که مشروب می خورند و کتک می زنند معمولی هستند ، فقط من غیرطبیعی هستم ، زیرا به نحوی متفاوت زندگی می کنم ، من شاکی هستم. آیا احساس فوق العاده ای دارم؟ … اما همه چیز در درون من درد می کند … بنابراین اگر درد داشته باشد ، خوب است. ما سایکوسوماتیک را برمی داریم (این تا حد زیادی است). و فقیر بودن … این موضوع دیگری است ، پول ابدی ، یا بهتر بگویم ، کمبود ابدی بودجه. احساس بهتری دارید؟ اشکالی ندارد ، tryndets بعداً با شما تماس می گیرند. من می گویم tryndets tryy.

واضح است که متخصصان نیز "با یک جهان آلوده" نیستند. چگونه می توان متخصصان صاحب کلمه را محاسبه کرد؟ من از نظرات شما با گزینه های معیار قدردانی می کنم.

برای محافظت از مشتری در برابر سوسک هایش - این "قانون" روانشناسان است که توصیه نمی کنند. از نگاه کردن به برج ناقوس خودداری کنید ، اما مشتری را تشویق کنید تا درمورد خود صحبت کند تا موقعیت مشتری خود را بشناسد و با آن همکاری کند ، بدون معرفی اقدامات پیش روی ما ، که همه ما گناه می کنیم.

وقتی پدیده سرکوب اراده مشتری مشاهده می شود ، کلمه "پیشنهاد" معمولاً به عنوان نشانه بزرگسالان مهم یا تکنیک هیپنوتیزم در نظر گرفته می شود. و ما کاملاً فراموش می کنیم که در هر مرحله پیشنهاداتی دریافت می کنیم. فقط باید آگاهی خود را متوقف کرد ، دچار یک واکنش احساسی شد - و ووآل ، مطالب داخلی انتخاب شد. اگر عامل مهم تفکر ما مانع آنها شود ، چگونه آنها را درونی می کنیم؟ این بدان معناست که در آن زمان ، هنگام دریافت نگرش های منفی ، از ما الهام گرفته شد. به اصطلاح از بین رفت. این گونه کولی ها واقعیت برداشت پول را به عنوان هیپنوتیزم نشان می دهند.

زمان آن فرا رسیده است که من جمع بندی کنم ، مثال بزنم و توصیه کنم.

چگونه می توان از یک عامل تفکر انتقادی اصلاً دور شد؟

"سه قورباغه در ساحل نشسته بودند ، یکی از آنها قصد پریدن به داخل آب را داشت. چند قورباغه باقی مانده است؟ " معمای ریش دار ، با این حال ، در تجربه من ، به ندرت بلافاصله پاسخ داده می شود. هر سه در ساحل ماندند ، زیرا "من در حال پریدن بودم" و "پرش" - دو تفاوت بزرگ ، همانطور که در اودسا می گویند.

اما اکثر مردم معتقدند (با توجه به تجربه زندگی من ، دو قورباغه باقی مانده اند ، بنابراین در ناخودآگاه خود در این لحظه یک علامت مساوی بین "جمع شده" و "پرش" قرار داده اند.

یک مثال دیگر از زندگی: سال نو. احساسات شاد ، یا حداقل احساسات پیش بینی تعطیلات ، روحیه عاطفی عمومی - همه این عوامل قبلاً پیشنهاد شما را افزایش داده است. و شما آرزو کنید صداش چطوره؟ "می خواهی…" و در ادامه بالاخره شما یک سال بعد می خواهید. شما "می خواهی" را سفارش داده ای نه "داشته باش". و روی زیر قشر شما افتاد. حالا شما یک سرگرمی بزرگ هستید. خواستن مضر نیست ، نه …

یک مثال دیگر. بومی ، والدین ، با بهترین نیت: "برو ، البته ، سعی کن".

این پایان "تلاش" بود. شما کودک را برای "تلاش برای دریافت" ، نه برای دریافت ، فرستادید. بنابراین می توانید خود را برای مدت طولانی شکنجه کنید.

من حتی ذره "نه" را نمی پوشانم. قبلاً در این جمله به آن پرداخته ام. "من نخواهم" به طور خودکار از "نه" صحبت می کند. "به میمون سفید روی فیل صورتی فکر نکنید." "سیگار نکشید ، زباله نریزید" و غیره. و بلافاصله برای کسانی که چنین اعتیادی دارند شکار کنید (اگر شما در نظرات اشتراک خود را لغو کنید ممنون می شوم).

به همین دلیل است که سکوت طلا است و ما دو گوش و یک دهان داریم تا بتوانیم کمتر صحبت کنیم و بیشتر گوش دهیم. این امر به ویژه در مورد متخصصان کمک کننده به حرفه ها صادق است. همانطور که گفتم ، روانشناسان ، پزشکان. به هر حال ، یک نفر در پذیرش می ترسد ، باز است ، و هر کلمه می تواند برای او دارو یا سم شود.

شاید به همین دلیل است که مادربزرگهای ما توصیه می کنند که ملحفه های کثیف را در مکان های عمومی شستشو ندهید و مردم را ناراحت نکنید تا خود را از مشکلات بیشتر در امان نگه دارید.

افرادی که معتقدند به کمک روانشناختی نیاز دارند ، مسئولیت انتخاب متخصص را بر عهده می گیرند.

متخصصان ، مهارت های کلمه خود را توسعه دهید و بین کلمات مکث کنید. ظاهراً این مهارت در درجه اول برای درمانگران عمیق ، پزشکان NLP و سایر متخصصانی که با ناخودآگاه کار می کنند مهم است و با قضاوت مدرسه من ، این امر به طور خاص در آنجا آموزش داده می شود (نه برای هدایت مراجعه کننده ، بلکه به او اجازه می دهد راه خود را طی کند کمک ما)

و این مهارت برای متخصصانی که در سطح منطقی کار می کنند مهم است زیرا اگر درمانگران عمق مقیاس و معیارهایی برای تعیین "سطح عمق غوطه وری" داشته باشند ، ممکن است طرفدار یک پارادایم کاملاً انسان گرایانه متوجه نشود که دقیقاً مشتری او کجاست ، اگرچه عوامل همدلی و شهود وجود دارد که لغو نشده و به آنها کمک می کند.

توصیه شده: